
سيد عبدالله متوليان
دولت دوازدهم در شرايطي كار خود را آغاز ميكند كه به دلايل متعدد موضوعات اقتصادي بايد اولويت اصلي آن را تشكيل بدهد و هر گونه تسامح و كوتاهي و جابهجايي در اين اولويت كشور را در مسير انحطاط و فروپاشي از درون قرار خواهد داد. برخي از دلايل اولويت اقتصادي به اين شرح است: 
۱ - هدفگذاري اقتصادي دشمن عليه ايران و ضرورت مقابله با آن.  ۲ - تشديد تحريمها و نافرجام شدن برجام.  ۳ - شعار سال و بلكه شعار سالهاي اخير كه همگي اولويت اقتصادي را ديكته و مورد تأكيد قرار داده است.  ۴ - اولويتگذاري و تأكيدهاي صورت گرفته در سخنرانيهاي مقام معظم رهبري در سالهاي اخير ۵ - انباشت مشكلات اقتصادي در كشور ۶ - اولويت دولت يازدهم سياسي و برجام بوده و تقريباً از حوزه اقتصادي غافل شده و طبيعي است كه پرداختن به مشكلات و چالشهاي اقتصادي در شرايط فعلي اولويت اصلي شدهاست .  ۷ - سمتگيري شعارهاي انتخاباتي رئيسجمهور.  ۸ - چرخش شاخصهاي قدرت بينالملل از حوزه نظامي به حوزه اقتصادي.  ۹ - بحران مالي دولت يازدهم 10 - و... 
 نگاهي موشكافانه به اوضاع نابسامان اقتصادي كشور نشان ميدهد كه مشكلات اقتصادي وضعيت اسفباري براي مردم و معيشت آنان ايجاد و مشكلات اقتصادي به حوزههاي اجتماعي و فرهنگي نيز سرايت كرده است. كارنامه دولت يازدهم در چهارماهه نخست سال جاري در تحقق شعار سال «اقتصاد مقاومتي ؛ توليد، اشتغال» به عنوان الگوي دولت دوازدهم متأسفانه مثبت و رضايت بخش نيست و به مصداق ضربالمثل «سالي كه نكوست از بهارش پيداست» از دولت دوازدهم در هشت ماه باقيمانده سال (و با نگاهي بدبينانه در كل چهار سال آتي) تحول اقتصادي انتظار منطقي و به جايي نخواهد بود. انبوهي از مشكلات و چالشهاي اقتصادي فراروي دولت دوازدهم است كه چارهانديشي براي حل آنها به سياستگذاري و برنامهريزي دقيق نياز دارد:
۱ - رشد سرسامآور نقدينگي كه به مثابه بمبي سهمگين فضاي توليد و اشتغال را تهديد ميكند. 
۲ - خطر بازگشت تورم و عبور از مرزهاي تورم در دولت پيشين. 
۴ - نرخ بيكاري بسيار بالا و ضرورت برنامه ضربتي براي اشتغالزايي پرحجم و مؤثر. 
۵ - پايين بودن دستمزدها و عدم تناسب بين حقوق و نيازهاي خانوادهها طوري كه بايد گفت عمده كارگران و كارمندان و به طور كلي حقوق بگيران دو شيفت كار ميكنند تا حقوق بيكاري (يك سوم كف حقوق) را دريافت كنند. 
۶ - فقر مطلق و كاهش روزافزون قدرت خريد و معيشت مردم. 
۷ - وجود فساد سيستمي و عدم شفافيت اقتصادي. 
۸ - اصرار دولت به تصديگري و عدم اجراي صحيح سياستهاي كلي اصل ۴۴ قانون اساسي
۹ - فربه شدن روزافزون بدنه دولت و تلاش براي بزرگتر كردن دولت از طريق اضافه كردن وزارتخانهها. 
۱۰ - بلعيده شدن بودجه كشور در قالب بودجه جاري دولت. 
۱۱ - توزيع ناعادلانه ثروت و نظام ناكارآمد يارانهها. 
۱۲ - نابرابري شديد و افزايش روزافزون شكاف طبقاتي كه مصاديق اجتماعي آن منجر به بروز عقدههاي رواني و... در سطح جامعه شدهاست. 
۱۳ - محيط زيست و شاخصهاي نگرانكننده آن و تأثير اين نابساماني بر زندگي مردم. 
۱۴ - بحران كمبود آب و اثرات نامطلوب آن بر اكوسيستم و جغرافيا و كلونيهاي زيستي كشور. 
۱۵ - بدهيهاي سرباري دولت در حوزه چاپ بيمنطق و غيرقابل توجيه اوراق قرضه. 
۱۶ - نظام فشل و آلوده اداري و وجود بوروكراسي بازدارنده. 
۱۷ - بسته بودن فضاي كسب و كار براي فعالان بخشهاي خصوصي و مولد. 
۱۸ - نظام ناكارآمد مالياتي كشور. اگرچه دولت يازدهم در اين زمينه تلاشهاي خوب و قابل تقديري انجام داده اما بيشك اصل نظام مالياتي كشور مريض و زيرسؤال است. 
۱۹ - فساد اقتصادي در سطوح سيستمي و مديريتي و بانكي كشور. 
۲۰ - امالمشكل جوانان كه به مثابه انبار باروت آماده انفجار است. 
۲۱ - ضرورت اصلاح نظام بانكي كشور. 
۲۲ - ضرورت اصلاح نظام پولي كشور. 
۲۳ - ناكارآمدي نظام گمركي كشور.
۲۴ - وضعيت اسفبار و بس خطرناك قاچاق كالا در كشور كه اصليترين تهديدكننده توليد و اشتغال است. 
۲۵ - ناكارآمدي نظام بيمه در شاخههاي مختلف بهويژه بيمه درمان و سلامت. 
۲۶ - رشد غيرقابل توجيه اقتصاد زير زميني با استفاده از رانتهاي دولتي و... 
۲۷ - بي برنامگي در اصلاح نظام ارزي.  ۲۸ - ناپايداري، بيثباتي و كاهش لحظهاي ارزش پول ملي.  ۲۹ - ورشكستگي و بحران بانكي و مؤسسات مالي و اعتباري.  ۳۰ - لجامگسيختگي، بيثباتي و بحران نظام استخدامي كشور و تعدد انواع استخدامهاي غلط.  ۳۱ - فقدان امنيت شغلي متأثر از شيوههاي غلط استخدامي از يكسو و آثار بازيهاي حزبي بر امنيت شغلي افراد.  ۳۲ - غيرمنطقي بودن نرخ سود بانكي و ناهمسويي نرخ سود با اهداف و ثبات اقتصادي كشور.  ۳۳ - ورشكستگي و بحران صندوق بازنشستگي.  ۳۴ - حضور غيرقابل توجيه و تأملبرانگيز دولت از طريق نهادهاي شبه دولتي در اقتصاد.  ۳۵ - قوانين و ساختارهاي ناكارآمد و ضد توليد در دو حوزه سخت افزاري و نرم افزاري.  ۳۶ - بيثباتي و نوسانات قيمت نفت به عنوان پايه اقتصاد كشور در بازارهاي جهاني و كماكان تكيه بر اقتصاد نفتي.  ۳۷ - امالمشكل مسكن كه منجر به توسعه نايافتگي ايران شده است.  ۳۸ - رانتها، حقوقها و تبعيضهاي نجومي در بدنه مديريتي كشور و توجيهات غيرقابل قبول نسبت به آنها كه بي ترديد شالوده فرهنگي كشور را تهديد به نابودي ميكند.  ۳۹ - اتحاد ناميمون و كارشكني نانوشته رانتخواران در مسير اقتصادي كشور.  ۴۰ - بي اعتقادي، بي ميلي و بيانگيزگي برخي از تئوري پردازان اقتصادي دولت به مباني اقتصاد مقاومتي و تلاش براي تحكيم مباني اقتصاد ليبرال سرمايه داري غربي با نام و بزك اقتصاد مقاومتي. 
چالشهاي اقتصادي دولت قطعاً محصور و محدود به اين ۴۰ مورد نيست و اين ۴۰ مورد به عنوان نمونهاي از مهمترين معضلات و مشكلات فراروي دولت دوازدهم بيان شد. آنچه در اين مصاف از درجه اهميت بالاتري برخوردار است نحوه برخورد دولت با اين مشكلات و چالشها است. 
 
دولت دوازدهم براي عبور از اين چالشها بايد: 
۱ - تكيه به توانمنديها و ظرفيتهاي دروني را جايگزين استمداد از دولتهاي خارجي و تلاش براي جذب سرمايههاي خارجي كند اگر چه تأثير سرمايهگذاري خارجي مشروط بر هدفمند بودن و بازي نكردن در ميدان بيگانگان غيرقابل انكار است. 
 ۲ - اصل ساده زيستي و پايين آوردن هزينهها را بسيار جدي بگيرد. 
 ۳ - عقلانيت اقتصادي و تكيه به اقتصاد مقاومتي و داشتن نسخه بومي اقتصادي را جايگزين نسخههاي وارداتي كند. 
 ۴ - فارغ از بازيهاي حزبي از توان و علم انديشمندان اقتصادي براي عبور از اين چالشها بهره برداري حداكثري كند. 
 ۵ - با اعتماد تام به مردم به سمت استفاده حداكثري از مردمي كردن اقتصاد گام بردارد. 
 ۶ - يك پالايش جدي در حوزه برنامه ريزان و مشاوران و عقلهاي اقتصادي در درون دولت انجام دهد. 
 ۷ - با مجلس شوراي اسلامي هماهنگتر عمل كرده و در چارچوب برنامه پنجساله و چشم انداز ۲۰ ساله حركت و از حركتهاي موازي و بعضاً متناقض با برنامه پنج ساله و چشم انداز ۲۰ ساله به شدت جلوگيري كند.  
۸ - اولويت اصلي خود را در راهاندازي اتاقهاي فكر و طراحي شيوههاي جهادي و انقلابي براي اصلاح امور و رفع موانع قانوني و بخشي چالشها قرار دهد. 
 ۹ - سامانهاي مؤثر با استفاده از ظرفيتها و ابزارهاي نوين علمي را براي دريافت ديدگاههاي انديشمندان و صاحبنظران بكار گيرد. 
 ۱۰ - فوري نسبت به تهيه نظام جامع اقتصادي كشور اقدام كند.