به گزارش خبرنگار ما، دهم تیرماه سال 95 مردی پلیس شرق تهران
را از سرقت منزلش باخبر کرد و گفت مقداری طلا و دلار از منزلش سرقت شده است. با
طرح این شکایت تحقیقات برای دستگیری سارق یا سارقان آغاز شده بود که بسیجیان
پایگاه مسجدی در شرق تهراندر حالیکه مشغول پست شبانه بودند در بازرسی خودروها، به یک
تا یک و نیم کیلو طلا در داخل ماشینیکه از آنجا در حال گذر بود مشکوک شدند. آنها
با توجه به جوابهای متناقض از سوی سرنشینان، آنها را دستگیر و تحویل پلیس آگاهی دادند.
در بازجوییها مشخص شد آنها سارق همان منزلی هستند که صاحب آن قبلا شکایت کرده
بود. اما این سرقت تنها دستبرد آنها نبود و سارقان به واحد دیگری در همان ساختمان دستبرد
زده بودند و مقداری طلا و ارز سرقت کرده بودند. بعد از طرح شکایتهای مشابه از
همان محدوده، مشخص شد سارقان، کارگران ساختمان نیمهکارهای در همان محله بودند که
با زیر نظر گرفتن خانههای خالی از سکنه آنها را در ساعتهای اولیه شب سرقت میکردند.به
این ترتیب با اقرار متهمان هر چهار سارق به نامهای احمد، جعفر، جواد و اردشیر به
عنوان سردسته باند به اتهام سرقت روانه زندان شدند و این پرونده به شعبه هشتم
دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته اولین جلسه رسیدگی به پرونده به ریاست قاضی اصغرزاده
و مستشار توکلی تشکیل شد. بعد از قرائت کیفرخواست یکی از شاکیانکه استاد دانشگاه
بود در طرح شکایت خود به خاطر معلولیتش با ویلچر در جایگاه حاضر شد و گفت: آن شب خانه
یکی از اقوام دعوت بودیم. بعد از آنکه وارد خانه شدیم متوجه شدم پنجره باز است.
فکر کردم شوهرم آنرا باز گذاشته که فهمیدم کار اونبوده است. بعد از آن دیدم در
جعبه تزئینی روی میز باز است و ملافهها هم در اتاق به هم ریخته است. با این اوصاف
مطمئن شدیم حدود 40 میلیون طلا و پول از منزلمان را سرقت شده است. حالا از دادگاه
تقاضای رد مال دارم و قطع ید نمیخواهم.
شاکی دیگر پرونده نیز در جایگاه حاضر شد و گفت: شب حادثه منزل
نبودیم. بعد از آنکه وارد خانه شدیم لوازم خانه به هم ریخته بود که نشان میداد
دزد آمده است. همسرم کلکسیونی از ساعت داشت بلافاصله سراغ آن رفت که نبود. سارقان
آن را دزدیده بودند. او برای متهمان درخواست رد مال کرد.
در ادامه جلسه متهم ردیف اول که سردسته باند بود در جایگاه
حاضر شد و گفت: از ده سرقت تنها پنج سرقت را قبول دارم. چند ماه قبل برای کار از
کوهدشت به تهران آمده بودم تا اینکه در ساختمان نیمهکارهای حوالی خیابان کردستان
مشغول کار شدم. حقوق کمی میگرفتم و پدرم مریض بود به همین دلیل تصمیم به سرقت
گرفتم. در این مورد با دوستانم صحبت کردم
و آنها موافقت کردند. سپس نقشه سرقت از منازل را کشیدیم. متهم در ادامه گفت: برای
این کار بین ساعت 7 تا 11 شب منازلی را حوالی همان محل کار تحت نظر میگرفتیم و
خانهای که چراغش خاموش بود و مطمئن میشدیم خالی از سکنه است سرقت میکردیم. او
در خصوص نحوه سرقتشان گفت: برای ورود به خانهها یک نفر جلوی در کشیک میداد. من
به همراه دوستم از طریق بالکن طبقه اول بالا میرفتیم و با شکستن قفل در با
پیگوشتی وارد خانه میشدیم و بیشتر طلا، پول و دلار را سرقت میکردیم.
در ادامه دیگر متهمان با تأییدتوضیحات اواز خودشان دفاع کردند.
در پایان هئیت قضایی وارد شور شد.
با طرح شکایت گزارش‌هاي
مشابهي در شهرهاي حاشيه تهران و چند شهر ديگر به پليس اعلام شد.
در حالي که تعداد شکايت‌هاي به 26 رسيده بود ماموران پليس
يک سال بعد اعضاي باند را که شش مرد خشن بودند شناسايي کردند. سه نفر از اعضاي
باند در اصفهان و سه متهم ديگر در رباط کریم بازداشت شدند. از مخفيگاه متهمان چند
سلاح به همراه فشنگ‌هاي جنگي کشف شد.
اردشير یکی از مجرمان گفت: من و پنج نفر از دوستانم بیکار
بودیم. روزی با هم تصمیم گرفتیم با خرید چند اسلحه از دامداریها و عابران در
خیابانهای خلوت سرقت کنیم. اولین سرقت در رباط کریم بود. طبق نقشه ساعت 12 شب، با
نیسان آبیرنگی برای سرقت گوسفند به آنجا رفتیم. فکر میکردیم فقط نگهبان داخل
دامداری باشد که به محض رسیدن با سرو صدای یکی از کارگران روبرو شدیم به همین خاطر
به طرف او تیراندازی کردیم. بعد به سمت نگهبان تیراندازی کردیم اما شلیکها ناموفق
بود و او به پشت دامداری فرار کرد. بعد از آن به خاطر صدای پارس سگها مجبور شدیم سگها
را تلف کنيم. با این همه موفق به سرقت نشدیم و فرار کردیم.
متهم در
ادامه به سرقت دیگری اعتراف کرد و گفت: چند ماه بعد، به پیشوای ورامین رفتیم و با
کمین در خیابانهای خلوت از عابران سرقت کردیم. یکبار با شلیک به پای یکی ازعابران،
طلاها و تلفن همراه او را سرقت کردیم و به اصفهان فرار کردیم اما بعد از ارتکاب به
چند فقره سرقت در اصفهان شناسایی و دستگیر شدیم.
از آنجائیکه سه
نفر از متهمان در اصفهان بازداشت شده بودند، پرونده به شعبه چهارم دادگاه کیفری
استان اصفهان فرستاده شد. جلسه رسیدگی به پرونده نهم بهمنماه سال 95 تشکیل شد،
بعد از طرح شکایت از سوی شاکیان ، متهمان بار دیگر ماجرا را شرح دادند. در پایان
بعد از آخرین دفاع، هئیت قضایی اردشیر را به 15سال حبس و 74 ضربه شلاق و دو همدستش را به 13سال حبس و 50 ضربه شلاق
محکوم کرد. از آنجائیکه تعدادی از سرقتها در تهران و حومه آن انجام گرفته بود
دادگاه تجدید نظر این پرونده را پس از تجمیع به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان
تهران ارسال کرد تا ادامه روند رسیدگی در آن شعبه انجام گیرد. بنابراین شش سارق به
زودی پای میز محاکمه قرار خواهند گرفت.
