به گزارش خبرنگار ما، اوايل هفته گذشته بود كه مردي در يكي از خيابانهاي جنوبي تهران به اداره پليس رفت و گفت برادر زنش از سوي مرد ناشناسي گروگان گرفته شده و گروگانگير براي آزادياش 15 ميليون تومان درخواست كرده است. شاكي گفت: دقايقي قبل برادر همسرم كه پيام نام دارد با من تماس گرفت و گفت مردي به نام جمشيد او را در انباري مغازهاش گروگان گرفته است و از من خواست تا 15 ميليون تومان فراهم كنم و به جمشيد بدهم تا او را آزاد كند. ابتدا فكر كردم شوخي ميكند، اما بعد فهميدم كه پيام به غير از من با چند نفر از بستگان هم تماس گرفته و براي آزادياش درخواست 15 ميليون تومان كرده است.
دستگيري متهم در قرار صوري پس از طرح اين شكايت تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي تهران به دستور قاضي ميروكيلي، داديار شعبه چهارم دادسراي ناحيه 34 براي آزادي گروگان وارد عمل شدند. مأموران پليس در نخستين گام به شاكي آموزش دادند تا با ساكي پر از پول در محل قرار حاضر شود. در حالي كه مأموران محل قرار را تحت نظر گرفته بودند، جمشيد از شاكي خواست تا ساك پول را در سطل زباله بيندازد و از محل دور شود. لحظاتي پس از اين پسر جواني كه نگراني در چهرهاش موج ميزد به طرف سطل زباله رفت و هنگام برداشتن ساك از سوي مأموران دستگير شد.
پسر جوان كه خودش را برادر جمشيد معرفي كرد و محل نگهداري پيام را به مأموران نشان داد و مأموران هم خيلي زود گروگان را آزاد كردند، اما متوجه شدند جمشيد از محل گريخته است.
بازاريابي مواد مخدر پيام پس از آزادي گفت: حدود سهماه بود كه بيكار بودم. در اين سهماه هر چه پسانداز داشتم، خرج كردم و ديگر پولي براي تفريح و خرجيام نداشتم. براي پيدا كردن كار به هر جايي سر زدم و حتي به دوستان و بستگان هم سپردم، اما كاري پيدا نكردم تا اينكه تصميم گرفتم كارگري كنم. هر روز صبح به ميداني در نزديكی خانهمان ميرفتم و مانند كارگران روز مزد منتظر بودم تا كاري پيدا كنم. چند روزي كارگري كردم و در اين چند روز خيلي به من سخت گذشت تا اينكه با مرد افغاني آشنا شدم.
او گفت كه در افغانستان مزرعه كشت خشخاش دارد و يكي از واردكنندههاي مواد مخدر به تهران است. مرد افغان پيشنهاد داد اگر براي او مشتري فراهم كنم، پورسانتي خوب به من ميدهد.
پيشنهاد مرد قاچاقچي خيلي وسوسه كننده بود به طوري كه فكر كردم به زودي پولدار ميشوم و به آرزوهايم ميرسم به همين دليل تصميم گرفتم، بازاريابي مواد مخدر كنم.
وي ادامه داد: از آن روز به بعد بازاريابيام را آغاز كردم و براي پيدا كردن مشتري به جستوجو پرداختم تا اينكه متوجه شدم يكي از دوستان قديميام به نام جمشيد در كار خريد و فروش مواد مخدر است. قيمت پيشنهادي مرد افغان خيلي مناسب بود به طوريكه وقتي قيمت را به جمشيد گفتم، قبول كرد در اولين معامله 15 ميليون تومان مواد بخرد.
خيلي خوشحال بودم از اينكه به زودي اولين پورسانتم را دريافت ميكنم. به همين خاطر خيلي زود با مرد افغان قرار گذاشتم و با جمشيد براي خريد مواد سر قرار رفتيم. جمشيد ساك پر از پول را به مرد قاچاق فروش تحويل داد و ساك پر از مواد مخدر را تحويل گرفت و براي اينكه از سوي مأموران شناسايي نشود با موتورسيكلت به سرعت از محل رفت. مرد افغان بدون اينكه پورسانتي به من بدهد، خداحافظي كرد و قرار شد روز بعد براي گرفتن پورسانت پيش او بروم.
در انباري مغازهاش زندانيام كرد ساعتي بعد جمشيد با من تماس گرفت و خواست به مغازهاش بروم. ابتدا فكر كردم ميخواهد از من تشكر كند، اما وقتي وارد مغازهاش شدم او و برادرش به شدت مرا كتك زدند و گفتند كه مرد افغان به جاي موادمخدر به آنها نمك فروخته است. پس از اين او مرا در انباري مغازهاش حبس كرد و از من خواست تا با بستگانم تماس بگيرم و براي آزاديام 15 ميليون تومان به او پرداخت كنند.
من بيگناهم پسر جوان هم در بازجوييها گفت: ساعتي قبل برادرم با من تماس گرفت و گفت يكي از دوستانش از او 15ميليون تومان كلاهبرداري كرده و قرار است به بهانهاي او را به داخل مغازهاش بكشاند و از من خواست به كمكش بروم. من بلافاصله به مغازه برادرم رفتم و لحظاتي بعد هم پيام به مغازه آمد كه دو نفري او را كتك زديم و بعد هم داخل انبارياش انداختيم. برادرم از من خواست تا به محل قرار بروم و طلب 15 ميليون تومان او را بگيرم كه دستگير شدم. وي در ادامه گفت: من بيگناه هستم و از موضوع خريد و فروش مواد مخدر بيخبرم.
متهم به دستور قاضي ميروكيلي براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت. مأموران در تلاشند تا مرد افغاني و جمشيد را دستگير كنند.