
وقتي تيزر آخرين ساخته ماني حقيقي، «50كيلو آلبالو» مشاهده شد، اولين عكسالعمل بيشتر اهالي فرهنگ بهت و شوك از آن همه دريدگي اخلاقي و تابوشكنيهاي جنسي بود كه نهتنها قشر مذهبي و مراجع تقليد كه حتي اقشار ديگري را كه اهل بيغيرتي اخلاقي نبودند، شديداً نگران و آزرده خاطر كرد. نكته سؤالبرانگيز بعدي، چگونگي دريافت مجوز ساخت و اكران اين اثر سينمايي بود كه تا مدتها با سكوت مسئولان سينمايي همراه شد و پس از چندين هفته اكران و فروش چندين ميلياردي و اعتراضات گسترده بالاخره شخص وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي در يك موضعگيري و اقدام هرچند دير ولي لازم، در برابر محتواي غيراخلاقي اين فيلم عكسالعمل نشان داده و دستور جلوگيري از نمايش و اكران بيشتر آن را صادر كرد كه اين اقدام بهرغم رضايت اقشار مختلف جامعه باعث عصبانيت كانون كارگردانان به اين عمل شد كه طي يك نامه به شخص وزير، اين اعتراض علني و رسانهاي شد.
در بخشي از نامه يا همان بيانيه كانون كارگردانان آمده است، اعتراض جريانات قانونگريز(!) كه در ساليان اخير سينما را بهانه درگيريهاي سياسيشان ميكنند... يا در بخشي ديگر از شخص وزير محترم خواستهاند، حال كه روزنهاي براي اوقات فراغت جوانان بهدست آمده، اين روزنه را با سليقههاي شخصي و گروهي نبنديم. با توجه به نامه اين كانون كه از اهالي احتمالاً فرهنگ اين جامعه هستند، ميشود سؤالات و مسائل زيادي را مطرح كرد. آيا شما حاضريد با فرزندان خود به ديدن اين فيلم برويد؟ آيا تختخواب دو نفره و شوخيهاي جنسي و حركات شبهه اروتيك شما را در كنار فرزندانتان شرمسار نميكند؟ مگر فروش ميلياردي و زنده شدن اقتصادي سينماي مملكت چقدر ارزش دارد كه منجر به مرده شدن اخلاق و حيا در جامعه بشود؟ مگر نه اينكه هدف سينما احياي اخلاق و خانواده است؟ اگر در دورهاي مديري در اعطاي مجوز ساخت و اكران فيلمي اهمال و كمخردي كرد بايد به بهانه داشتن مجوز اجازه داد هر بلايي بر سر فرهنگ و اخلاق جامعه بيايد. اصولاً كانون محترم كارگردانان خط قرمز يا چارچوب اخلاقي و فرهنگي را درباره آثار سينمايي در جمهوري اسلامي ايران به رسميت ميشناسد يا معيارشان صرفاً امضاي يك مسئول سينمايي بر برگه مجوز نمايش فيلم است؟