«تغيير حكومت» كه راهبرد رسمي واشنگتن در قبال كشورهايي است كه در فهرست دشمنان امريكا قرار گرفتهاند، اكنون نيز در حال پيگيري است و نه تنها خاورميانه و شمال آفريقا بلكه اروپا را نيز تهديد به بيثباتي ميكند.
به گزارش فارس، وبگاه تحليلي «كنسرسيوم نيوز» روز سه شنبه در يادداشتي به قلم «نات پري» از وجود نامههاي محرمانه براي ساقط كردن هفت كشور خبر داده است. به گفته ژنرال وسلي كلارك، فرمانده سابق ناتو، وي بلافاصله پس از 11 سپتامبر نامه محرمانهاي را از پنتاگون دريافت كرد كه در آن جزئيات برنامه سرنگوني دولت در عراق، سوريه، لبنان، ليبي، سومالي، سودان و ايران آورده شده بود. از ميان اين هفت كشور تنها جنگ در ايران به لطف ديپلماسي درنگرفت. واقعيت اين است كه بخش اعظمي از آشوب چهار سالهاي كه سوريه را در خود ميسوزاند، توسط واشنگتن ايجاد شده و تنها هدف آن نيز اجراي پروژه «براندازي حكومت» از طريق شورشهاي مسلحانه است. اين وضعيت همان «دستورالعمل آزادي» جرج بوش در عرصه عمل است كه در آن 4 ميليون سوري ناچار به فرار از زادگاه خود شدهاند. خطرات تداوم اين سياست قابل لمس است، همانگونه كه شاهد بحران پناهندگان در اروپا هستيم كه از زمان جنگ جهاني دوم تاكنون سابقه نداشته است، با اين حال هنوز پيامدهاي بدتري نيز در راه است. كاخ سفيد حتي در واپسين روزهاي رياست جمهوري جرج بوش گزارهبرگي صادر كرد تا طبق آن ميراث (به اصطلاح) آزادي وي حفظ شود؛ ميراثي كه به لطف حمله و اشغال امريكا هماكنون در عراق شاهد آن هستيم. در بخشي از اين گزارهبرگ آمده: «رئيسجمهور بوش به تعهد خود براي تقويت دموكراسي و ترويج صلح در سراسر دنيا عمل كرده و با گسترش آزادي، جايگزين بزرگي را براي ايدئولوژي منفور تروريسم قرار داده است. گسترش آزادي و دموكراسي افراطيگري را شكست داده و از مردم امريكا محافظت ميكند.» گرچه هرگز بيان نشد كه چگونه استفاده از نيروي نظامي امريكا منجر به گسترش آزادي ميگردد، دستورالعمل آزادي به شدت از سوي نومحافظهكاران، اسلحهسازان و ديگر افرادي كه منافعي در تقويت قدرت امريكا و تعميق حضور اين كشور در نقاط ژئوپلتيكال داشتند، مورد استقبال قرار گرفت. وضعيت كنوني جهان، ناامني و بيثباتي عميق در چندين جبهه- بحران پناهندگان، افراطگرايي خشونتآميز، نوسانات اقتصادي و تغييرات آب و هوايي كه تهديدي براي پايههاي تمدن در آسيا، آفريقا و اروپا به شمار ميآيد- به وضوح نشان ميدهد كه تا چه حد اين سياست غلط بوده است. حدود يك دهه پيش، يك برآورد اطلاعات ملي امريكا- متشكل از اجماع 16 نهاد جاسوسي در درون دولت- هشداري جدي درباره تشكيل نسل نويني از «راديكاليسم اسلامي» پس از اشغال عراق توسط امريكا مطرح نمود. به گفته يكي از مقامات اطلاعاتي امريكا، نظر جمعي اين بود كه جنگ عراق به طور كلي مشكل تروريسم را وخيمتر كرده است.
طبق اين ارزيابي نارضايتيهاي تثبيت شده مانند فساد، بيعدالتي و هراس از سلطه غرب منجر به بروز احساس خشم، حقارت، ناتواني و نفرتي فراگير از امريكا در ميان اكثر مسلمانان شده، همانگونه كه هماكنون جهادگران (داعش) اكنون داراي چنين احساساتي هستند. گزينه بعدي امريكا پس از شكست در عراق ليبي بود كه واشنگتن ابتدا حكومت قذافي را سرنگون كرده و سپس با استفاده از شبهنظاميان مسلح و نيروي هوايي ناتو انبار تسليحات اين كشور را براي شورشيان در سوريه تخليه نموده و جنگ داخلي را شعلهورتر كرد. بيثباتي در سوريه نيز كه تأمينكننده منافع ايالات متحده بود با تسليح افراطگرايان در اين كشور محقق گرديد. آموزش نظامي سيا به شورشيان به اصطلاح «ميانهرو» براي جنگ عليه دولت اسد بخش ديگري از رويكرد واشنگتن در قبال ايجاد ناامني در سوريه به شمار ميآيد. در سويي ديگر يمن به عنوان فقيرترين كشور خاورميانه قرار دارد كه باتوجه به جنگ (سعودي) مورد حمايت امريكا در آن ميتواند موج تازهاي از پناهجويان را از مديترانه راهي اروپا كند. طبق گزارش عفو بينالملل، نيمي از يمنيها كه پيش از جنگ نياز به كمكهاي بشردوستانه داشتند هماكنون به 80 درصد افزايش يافته و وخامت زندگي در اين كشور را تشديد كرده است. در انتهاي اين گزارش آمده است: بسياري از مأموريتهايي كه ايالات متحده در اين راستا انجام ميدهد، موجب توسعه دامنه خشونت و تنش از شرق اروپا گرفته تا شبهجزيره كره گرديده است. بنابراين دلايل فراواني براي نگراني كساني وجود دارد كه به زندگي در جهاني پر از صلح و امنيت اميدوار هستند. وضعيتي كه اكنون در سوريه شاهد آن هستيم تنها آغازي براي (پيامدهاي) «دستورالعمل آزادي» است مگر آنكه سياستمداران امريكايي گامي به عقب گذاشته و عملكرد خود در سراسر دنيا را بازنگري نمايند.