مخاطبان شبكه نمايش خانگي به مراتب بيشتر از مخاطبان سينما هستند اما مسئولان سينمايي آنگونه كه شايسته است اين آثار را نظارت و ارزشيابي نميكنند.
به گزارش «جوان»، مؤسسه رسانههاي تصويري در ابتداي فعاليت تلاش كرد با تدبير و نيازسنجي درست، خوراك مناسبي براي نياز مخاطب فراهم كند. با تبديل شدن VHS به لوح فشرده، بازار شبكه نمايش خانگي بيش از پيش رونق يافت. مسئولان سينمايي هم با پيشرفت سينماي ديجيتال ترجيح دادند تا آثار سينمايي براي عرضه در شبكه نمايش خانگي توليد كنند و به همين منظور شوراي پروانه ساخت شبكه نمايش خانگي و شوراي پروانه نمايش راهاندازي شد. اكثر كارهاي سينمايي نيز پس از نمايش در تلويزيون به بازار شبكه نمايش خانگي عرضه ميشود.
اين روند تا اواخر دهه 70- زماني كه تلويزيون از خريد رايتهاي تلويزيوني فيلمهاي سينمايي به دليل عدم تطابق مضمون فيلمها با افق رسانه ملي سربز زد – ادامه داشت در اين شرايط بازار شبكه نمايش خانگي براي عرضه فيلمهاي سينمايي داغتر شد.
در اين مرحله توجه شوراي پروانه ساخت و نمايش آثار ويدئويي باعث شد تا فيلمهاي انبوهي با سطح كيفي نازل و دور از انتظار مخاطب با مضامين سطحي كمدي توليد و روانه بازار شود و به دليل گستره توزيع آن در سوپرماركتها و مراكز خريد عنوان شانه تخممرغي به آنها اطلاق شد. تب فيلمهاي نازل از اين دست در جامعه زود بالا گرفت اما عمر شوخيهاي سطحي، تكراري و خسته كننده به سر آمد.
البته توجه وزارت ارشاد به شبكه نمايش خانگي پس از اعتراض رسانهها، سينماگران و عدم توجه مخاطب به اين دسته از فيلمها بيشتر شد و براي مدتي شاهد توليد محدود اين نوع آثار بوديم. اما چرا با وجود انتقادات تند عليه فيلمهاي بيكيفيت ويدئويي، تنور داغ ساخت آنها هيچ گاه سرد نشد و امروز باز هم شاهد ارائه پروانه ساخت به آثاري از اين دست و دوباره شاهد پوسترهاي رنگارنگ محصولات شبكه نمايش خانگي هستيم. پوسترهايي كه با حضور چهرههاي بازيگران مطرح سينما و تلويزيون مخاطب را جذب ميكند اما كيفيت اثر نازل است.
برخي پوسترها مربوط به سريالهاي اين شبكه است كه متأسفانه هيچ نظارتي روي پوسترها از جمله پوسترهاي «عشق تعطيل نيست» و «ابله» وجود ندارد از سوي ديگر هيچ نظارتي بر كيفيت اين آثار هم ديده نميشود اكثر سريالهاي شبكه نمايش خانگي يا با اختلاف سازندگان اثر (تهيه كننده و كارگردان) به سرانجام نميرسد يا سرمايهگذاران با عدم فروش اثر در شبكه نمايش خانگي مواجه شده و از ادامه آن صرفنظر ميكنند كه در اين ميان تنها «مخاطب» است كه متضرر ميشود.
اگر نگاهي دقيق به ارائه پروانه ساختها در حوزه شبكه نمايش خانگي بيندازيم، خواهيم ديد دوباره پاي سازندگان آثار مبتذل به شبكه ويدئويي باز شده است و متأسفانه نظارتي كه بايد و توقع آن ميرود در توليد و ارائه مجوز وجود ندارد. حال اين سؤال وجود دارد كه چگونه سرمايهگذاران حاضر به توليد آثاري هستند كه نميتواند نظر مخاطب سختگير امروزي ما را جلب كند.
عدهاي از سرمايهگذاران نوكيسه تنها بخشي از سرمايه خود را به سينما اختصاص ميدهند كه از معافيت مالياتي براي فعاليتهاي ديگرشان استفاده كنند. عدهاي هم به دليل بياطلاعيشان از وضعيت سينما و شبكه نمايش خانگي خام جذابيتهاي هنر هفتم ميشوند و براي ساخت فيلمهاي ويدئويي سرمايهگذاري ميكنند و كارگردانان نيز از اين موقعيت به دست آمده بهره برده و با ساخت يك يا دو فيلم ويدئويي رزومهاي براي خود فراهم ميكنند تا بتوانند براي دريافت پروانه ساخت فيلم سينمايي اقدام كنند و پروسه اخذ دريافت پروانه ساخت براي آنها راحتتر سپري شود.
اگر نگاهي گذرا به مخاطبان شبكه نمايش خانگي داشته باشيم خواهيم ديد اين مخاطبان به مراتب گستردهتر از مخاطبان سالنهاي سينمايي هستند و توجه بيشتري به محصولات نمايشي دارند اما آنگونه كه شايسته است اين آثار به دقت نظارت و ارزيابي نميشود و مسئولان سينمايي توجه لازم را به اين شبكه مهم ندارند در حالي كه اين فيلمها در جاي جاي خانهها قرار ميگيرد و بدون توجه به چگونگي محتوا آثار بسياري را بر جوانان خواهد گذاشت.