کد خبر: 709819
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۰
«فرجام انقلاب تونس،به مثابه تمثيلي از انقلاب هاي عربي»درگفت وشنود با حسين رويوران

شايد بتوان آنچه را كه در تونس اتفاق افتاد ،به مثابه تمثيلي از سرنوشت انقلاب هاي عربي قلمداد كرد.اين تجربه در خور مطالعه،براي كشورهاي حوزه بيداري اسلامي در جهان عرب ،بس گران وپرهزينه به دست آمد.درگفت وشنود پيش روي،جناب حسين رويوران،ابعاد گوناگون اين ماجرا را بيشتر كاويده است.

پرسش آغازين ما اين است كه اساسا در كشورهاي حوزه بيداري اسلامي،چه تفاوت هايي ميان تونس وكشورهايي مانند ليبي وجود دارد؟اين تفاوت ها تا چه ميزان ميتوانند سر نوشت ساز باشند؟

بسم الله الرحمن الرحيم.موضوع با اهمیتی که از نظر جامعه‌شناسی جای تحلیل دارد این است که در تونس یک جامعه مدنی وجود دارد. در لیبی یک جامعه قبیله‌ای را شاهد هستیم. فرهنگ بدوی قبیله‌ای با فرهنگ مدنی خیلی تفاوت دارد. بوعزیزی خودش را آتش زد. این خودکشی به تنهایی پتانسیل به حرکت در آوردن جامعه را ندارد. زمینه‌ای در جامعه بود که از این حادثه استفاده کرده است. بعد از این واقعه مشاهده می‌کنید در ادامه جنبش‌های اقتصادی اجتماعی که در اسرائیل رخ داد، چهارده نفر خودسوزی کردند، اما عمل خودسوزی به تنهایی ظرفیت استمرار یک جنبش را ندارد. در مصر نیز خودسوزی‌ها اتفاق افتاد. قیام در تونس ربطی به بوعزیزی و الگوی خودکشی ندارد، بلکه به افزایش نارضایتی‌ها برمی‌گردد. از طرف دیگر یک همزمانی بین قیام و حادثه وجود دارد، به هر حال الان بت بزرگ و ابرقدرت جهان امریکاست. در سال 2011 تحت فشار مقاومت مردم عراق امریکا از عراق خارج شد.

این موضوع یک اعتماد به نفس به جوامع عربی داد. پرسشي كه وجود دارد اين است که چرا زمان قیام 2009 موفقیت حاصل نشد؟ دلیلش این است که آن هنگام این باور وجود نداشت. باور امکان موفقیت قیام در نتیجه خروج امریکا از عراق و نیز پیروزی جنگ 2009 در غزه به وجود آمده است. زمانی که شما بزرگ‌ترین قدرت منطقه یعنی اسرائیل و بزرگ‌ترین قدرت جهانی یعنی امریکا را در مقابل اراده جوامع منطقه قابل شکست می‌بینید، یک نوع خودباوری ایجاد می‌شود. تصور می‌کنم ویژگی‌های ذاتی جامعه تونس به عنوان یک جامعه فرهنگی و نیز تحولات منطقه‌ای این باور را ایجاد کرد. یکی از مهم‌ترین بحث‌های حوزه بهار عربی یا بیداری اسلامی و قیام جوامع که به وقوع پیوست، این بود که این قیام در کشورهایی اتفاق افتاد که در آنها ریشه‌دارترین رژیم‌ها وجود داشتند. بن‌علی 23 سال، قذافی 42 سال، حسنی مبارک 30 سال و علی عبدالله صالح 33 سال حکومت کردند. این رژیم‌ها همه احتمالات تغییر را از بین بردند. چرا باور در این جوامع ایجاد شده است؟ چون این اجماع ملی به حدی گسترده بود که راهی در مقابل این رهبران کهنه‌کار قرار نداد، غیر از اینکه حکومت را رها کنند، با فرار، استعفا یا آن‌قدر مقاومت کردن تا از بین بروند مانند لیبی. تصور می‌کنم همه این مدل‌ها در مقابل یک الگوی استبدادی بوده است، ولی هر کدام با خاستگاه‌های اجتماعی متفاوت. آن اراده‌ای که شکل گرفت در این کشورها تغییر ایجاد کرده است. به نظر من این نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه کرد.

چه چيز موجب شد كه تونس در فرآيند بيداري اسلامي،از ساير كشورهاي عربي جلو بيفتد؟آيا همان تفاوت هاي اجتماعي وفرهنگي موجب اين كار شد؟

اولاً در تونس به دلیل اینکه زمینه‌های اجتماعی جامعه مدنی برای قیام فراهم بود، بوعزیزی جرقه‌ای در این جریان بود، چون شرایط اجتماعی به مرحله پختگی رسیده بود، این اتفاق افتاد، اما در لیبی جریان واکنشی بود. حتی در مصر به‌رغم اینکه زمینه وجود داشت، ولی تحت تأثیر یک عامل خارجی اتفاق افتاد. در حالی که در تونس تحت تأثیر یک عامل داخلی بود و زمینه‌های موفقیت هم فراهم شد.

ثانیاً در بعضی از جریان‌ها یک نوع انحصارگرایی شدید وجود داشت، ولی حرکت النهضه انحصارگرایی نداشت. کنار گذاشتن انحصار و در نهایت تحویل دادن قدرت به‌رغم اینکه طرف پیروز اولین انتخابات بود، نشان‌دهنده درک شرایط سیاسی و دوری از رفتار انحصارگرایانه است که در مصر وجود داشت.

ثالثاً این پختگی تسری دارد و فقط در طرف اسلام‌گراها نیست، در طرف مقابل هم هست. قبل از انتخابات آقای غنوشی گفت: «اگر اکثریت پارلمانی را به دست آوردیم، تنها حکومت نخواهیم کرد.» ندای تونس هم عین همین جمله را تکرار کرده است. این نشان می‌دهد همه می‌دانند در مرحله گذار انحصارگرایی و تک‌روی نمی‌تواند این بار را به مقصد برساند. به همین دلیل یک نوع فهم عمومی وجود داشت که باید در مرحله گذار میان نیروهای سیاسی همکاری شود. به یاد دارم آقای غنوشی گفت اجماع دوسوم یا 80 درصد لازمه کار حکومت‌داری است. به همین دلیل چنین روندی باید اتفاق بیفتد. تمام این مسائل در دو طرف موجب شد این شرایط در تونس به وجود بیاید و سرنوشت تونس از سرنوشت لیبی جدا شد.

به نظر شما عملكرد اخوان المسلمين در مصر،تا چه حد توانسته است برعملكرد اين جريان فكري وسياسي در ساير كشورهاي عربي از جمله تونس تاثير گذار باشد؟

در کل جریان اخوان به یک شکل رفتار کرد. قطاری حرکت کرد و اینها سوار شدند. خودشان لوکوموتیوران نبودند، ولی جایگاه اخوان در این تحرک مردمی در منطقه متفاوت بود. اینها آماده حکومت‌داری نبودند. الگویی که داشتند همچنان بحث خلافت بود، در حالی که با این حرکت و انتخابات بحث جامعه مدنی مطرح بود. تصور می‌کنم جامعه اخوانی تونس از جامعه اخوانی مصر در بحث نوع حکومتی که بین اخوان مطرح شد، جلوتر حرکت کردند. آقای غنوشی قبل از مصری‌ها مطرح کرد که ما باید فوراً الگوی خود را اصلاح کنیم و پذیرش حکومت مدنی به‌جای حکومت خلافت لازم و ضروری است. این نکته بسیار مهمی است که خودشان تحت تأثیر فرآیند نظریه‌پردازی الگوی حکومتی قرار گرفتند. بحث حکومت مدنی آقای راشد در جلسه اخوان نیز مطرح شد. به نظر من نظریه مهمی بود که هر دو جریان اخوان را تحت تأثیر خود قرار داد.

ماامروز شاهد افت برخي جريانات انقلابي كه ميراث داران انقلاب مصر بودند،هستيم.به نظر شما اين رويدا تحت تاثير چه وقايعي اتفاق افتاد؟چقدر از آن طبيعي وچقدر غير طبيعي است؟

تصور می‌کنم مرحله گذار به خودی خود ریزش خواهد داشت. یک ائتلاف سه‌گانه در رأس حاکمیت بود: منصف مرزوقی، بن جعفر و راشد غنوشی. اینها در رأس سه جریان هستند که در کنار هم قدرت را به دست آوردند. دو نفر دیگر یعنی حزب تجمع و کنگره به طور کامل از بین رفتند و سقوط کردند. اینها نهضت در انتخابات دوم شد، یعنی عدم سقوط. یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات بحث سوریه است. چند هزار دختر و پسر به سوریه رفتند. یک سری کشته شدند و یک سری هم برگشتند. نزدیک 50 خانم که برای جهاد نکاح رفتند، حالا برگشته‌اند و داستان خودشان را برای جامعه بازگو می‌کنند. این در شرایط حاکمیت نهضت اتفاق افتاده است. جامعه برخی از اشتباهات را به پای النهضه نوشت و این هزینه‌ را آنها پرداخت می‌کند. پس این ریزش به دلیل اشتباهات داخلی و خارجی است، ولی روی هم رفته نمی‌توان آن را یک سقوط دانست، به دلیل اینکه گاهی در مرحله گذار آدم به سقوط وحشتناکی دچار می‌شود، مثل دو جریان مؤتلف با النهضه به رهبری مرزوقی و بن جعفر.

البته النهضه با کنار رفتن از قدرت سعی کرد به گونه‌ای جبران کند و ضربه کمتری بخورد، ولی به هر حال تصور می‌کنم فرآیندی که اتفاق افتاد نشان می‌دهد النهضه دارای یک پایگاه گسترده اجتماعی است. ضربه کمتر خوردن به دلیل همین پایگاهی است که دارد، وگرنه آنهایی که به طور مصنوعی یا در نتیجه یک شرایط ناپایدار بالا آمده‌اند مثل آقای مرزوقی جایگاه خود را به سرعت از دست می‌دهند و دادند، در حالی که در مورد النهضه این طور نبود.

برای آینده چه نظری دارید؟ به نظر شما پیش‌بینی‌ها در باره آینده چیست؟

به هر حال در بحث موج بیداری اسلامی الگوی تونس موفق‌ترین الگوی حال حاضر است. الان که انتخابات برگزار شده است بعد از اعلام نتایج روشن شد ائتلاف ضد النهضه با 89 کرسی از جایگاه مهمی برخوردار است که از جریان اسلامی جلوتر بود و آقای راشد غنوشی تبریک فرستاد. ممکن است در غرب این گونه رفتارها عادی و به عنوان یک رفتار نهادینه شده دیده شود، ولی در شرق چنین برخوردی کمتر اتفاق می‌افتد. با همه این صحبت‌ها ما در مقابل یک الگوی موفق هستیم که تسلیم رأی مردم است. بحث دومی که وجود دارد هر اتفاقی که بیفتد، چه الان ائتلافی بین ندای تونس و النهضه اتفاق بیفتد، چه النهضه در رأی اپوزیسیون قرار بگیرد، در هر دو حالت دارای یک نقش تأثیرگذار در آینده خواهد بود. تصور می‌کنم در حال حاضر با بحران‌های اقتصادی که در دنیا وجود دارد، حتی ندای تونس به تنهایی نمی‌تواند با برخی از احزاب چپ، سوسیالیست و ملی یک کابینه ائتلافی تشکیل بدهد، زیرا کنترل شرایط اقتصادی نسبت به توقعات مردم کار آسانی نخواهد بود، لذا این جایگاه سیاسی که ندای تونس به دست آورده است، نمی‌تواند پایدار باشد، در حالی که جایگاه النهضه یک جایگاه پایدار و قابل رشد است.

لذا تصور می‌کنم جامعه به دو قطب تقسیم شده است: یکی قطب اسلامی و دومی ندای تونس. تعامل این دو چه در جایگاه ائتلاف و چه در جایگاه تقابل آینده تونس را ترسیم می‌کند. در مقایسه با ندای تونس النهضه پایگاه پایدارتری دارد و قدرت رشد دادن آن را هم دارد، در حالی که ندای تونس در معرض ریزش و از هم پاشیدگی است، به دلیل اینکه این جریان اولاً بر اساس تعارض ایجاد شده است و ثانیاً ایجاد یک شرایط اقتصادی قابل قبول را ندارد، چون ثروت‌های ملی بسیار محدود است و نیمی از جوانان تونس همواره به دلیل مسائل اقتصادی به خارج از تونس مهاجرت می‌کنند. حتی اغلب افرادی که برای مبارزه به سوریه رفتند، به دلیل مسائل اقتصادی رفتند، نه مسائل دینی. اینها نشان‌دهنده آن است که فقر در این کشور گسترده است. لذا تصور می‌کنم شرایط آینده در گروه رفتار این دو بازیگر است، با یک برتری نسبی که النهضه می‌تواند داشته باشد، اگر مدیریت خوبی در پیش بگیرد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر