مجرمان براي دنبال كردن اهداف مجرمانه خود تلاش ميكنند. وفور اين افراد در زندان نشان ميدهد كه بسترهاي بسياري براي وقوع جرم در جامعه در جريان است. بسياري از اين افراد مجرمان سابقهدار هستند كه راهكارهاي پيشبيني شده در قانون نتوانسته آنها را به عنوان افراد سالمي به جامعه بازگرداند. تعامل با رسانه براي پيشگيري از بروز جرم، تعامل پليس با رسانه و موضوعاتي كه به آن اشاره شد، همواره در رسانهها به آن پرداخته و درباره آن بحث ميشود. در اين گفتار اين بحث را در گفت و گو با قاضي محمدشهرياري، بازپرس ويژه قتل تهران، دكتر بهرام بيات، جامعه شناس، استاد دانشگاه و جانشين سابق معاونت اجتماعي ناجا، دكتر فربد فدايي، روانپزشك و مدير گروه روانپزشكي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي و مدرس روانپزشكي كيفري دانشكده حقوق دانشگاه تهران بازكاوي كردهايم.
نگاه رسانه به جرم، خياباني است
قاضي محمدشهرياري، بازپرس ويژه قتل تهران براين باور است كه رسانهها تأثير معناداري در تصوير جرم در افكار افراد جامعه دارند. قاضي شهرياري معتقد است: «معمولاً رسانهها هستند كه طرز نگرش مردم به جرم را شكل ميدهند. ميتوان گفت عموم مردم ديدگاهشان را درباره وقوع جرم از رسانهها كسب ميكنند. درباره نگاه رسانه به وقوع جرم هم بايد بگويم كه رسانهها جرم را خياباني تعريف ميكنند. يعني جرمي كه همراه با خشونت رعب و وحشتگره خورده است.» شهرياري ادامه ميدهد: «اين گونه تعريف از جرم ترس، وحشت و بدون برنامه بودن جرم را به مردم القا ميكند كه معمولاً پيامدهاي زيانباري براي عموم به همراه دارد، در صورتي كه جرم با يك هدف پيش ميرود و تصويري كه رسانهها از جرم ارائه ميكنند، با انحطاط اخلاقي پيوند ميخورد.»
تأكيد بر جرم خياباني
قاضي شهرياري با اشاره به نكات مثبت صفحه حوادث در پيشگيري از وقوع جرم ميگويد: «وقتي رسانهها اخباري درباره كودكان در معرض خطر و خشونت عليه زنان منتشر كردند، مسئولان را به فكر وا داشتند تا قانوني را وضع كنند يا اگر قانون ايرادي دارد آن را رفع كنند تا چتر حمايتي روي اين افراد ايجاد شود.
آموزش به مردم درباره شگردهاي كلاهبرداران يا اثرات نزاعهاي خياباني كه به خاطر يك خشم ناگهاني صورت ميگيرد ميتواند به جوانان هشدار دهد تا گرفتار نشوند. پس رسانه مانند چاقويي است كه هم ميتوان از آن استفاده خوب و هم استفاده بد كرد اما غالب نگاه رسانه در جامعه ما به جرم خياباني است. رسانهها اگر به بحث پيشگيري از وقوع جرم در صفحه حوادث بپردازند و صرفاً روي اخبار جنايي تمركز نكنند، حتماً نتيجه خوبي در پي خواهد داشت.»
مثلت سهگانه
دكتر بهرام بيات اما براي ورود به بحث به ابزارهاي وقوع جرم اشاره ميكند و بر اين باور است كه «پيشگيري براي وقوع هر جرمي يك سياست است و ابزاري دارد. از همين رو ميتوان گفت جرم پديدهاي است كه داخل يك مثلث سه ضلعي قرار دارد كه يك ضلع آن فضاي جامعه است، ضلع ديگر آن مجرم و ضلع سوم آن قرباني است.» دكتر بيات در توضيح اين سهگانه بر اين باور است: «اكنون سياستهاي مقابلهاي با جرم فقط روي مجرم متمركز است. يعني از اين سه ضلع، سياستهاي مقابلهاي، عمدتاً خود مجرم را هدف قرار ميدهند و روي دو ضلع ديگر كاري انجام نميشود، در نتيجه جرم مدام باز توليد ميشود. نكته دوم اين است كه نقش قربانيان جرائم در شكلگيري جرم اگر از مجرمان بيشتر نباشد، كمتر نيست. سومين نكته مربوط به فضاي جامعه است. ما امروز در فضايي تنفس ميكنيم كه اين فضا خود به خود مكانيسمهايي دارد كه يك تعدادي را به سمت مجرم شدن و يك تعداد را به سمت قرباني شدن سوق ميدهد.»
دكتر بيات درباره نقش قربانيان جرائم در وقوع جرم بر اين باور است: «اينكه قرباني در وقوع جرم نقش دارد به دليل عدم آگاهي وي به وظايف خودشان به قوانين و مقررات و شرايط اجتماعي است. به همين دليل ميبينيد خيلي راحت افراد، قرباني يك فرد كلاهبردار ميشوند. به عنوان مثال يك مجرم با تشكيل يك شركت هرمي از تعداد زيادي افراد باسواد حتي استاد دانشگاه كلاهبرداري ميكند، بنابراين دليل اصلي اين جرائم عدم اطلاعرساني درست و عدم آگاهي قربانيان است كه در زمينه پيشگيري از جرم، رسانه با اطلاعرساني و فرهنگسازي نقش اساسي دارد.»
يك ترس بيمعني
فرهنگ مطالعه در ميان مباحث مطرح شده اما موضوع ديگري است كه دكتر فربد فدايي، آن را مورد توجه قرار داده و بر اين باور است كه در يك واقعيت كه عموماً مورد توجه قرار نميگيرد عبارت از اين است كه افرادي كه در معرض ارتكاب جرم هستند يا مرتكب جرم ميشوند اصولاً روزنامه مطالعه نميكنند. كساني هم كه تمايل به بزهكاري دارند جزو افرادي نيستند كه طالب روزنامه و مجله باشند، بنابراين نگراني از بابت اشاعه جرم به وسيله نوشتن مطالبي درباره حوادث و جرائم، يك ترس بيمعني و غيرمنطقي است. اما رسانهها ميتوانند از طريق آگاه كردن مردم در مورد نحوه بروز جرائم در كاهش قرباني شدن افراد جامعه مؤثر باشند.» دكتر فدايي در اين بين نقش رسانههاي تصويري را بيش از رسانههاي مكتوب مؤثر دانسته و ادامه ميدهد: «بايد گفت در مورد اشاعه جرم رسانههاي تصويري همانند سينما و تلويزيون برعكس رسانههاي نوشتاري بيشترين سهم را دارند. از همين روز افراد كم سن و سال، افراد كم سواد و بيسواد و ماجراجو بيشتر طالب ديدن اين رسانهها هستند. همچنين كاهش نمايش فيلمهاي خشن پليسي و جنايي از عوامل ديگري است كه در كاهش تمايل به ارتكاب جرم نقش دارد.»
دكتر فدايي درباره تأثير آثار سينمايي با موضوع پليسي بر ذائقه افراد جامعه ميگويد: «اگر مخاطبان افرادي باشند كه شخصيتشان شكل گرفته، اين فيلمها تأثير مثبت و منفي براي آنها ندارد و اصولاً افراد عادي و داراي شخصيتي سالم، علاقهاي به فيلمهاي خشن و جنايي ندارند. اگر ساخت اين آثار با هدف پيشگيري از وقوع جرم باشد اين كار عملي نيست و هدر دادن بودجه است.»
سلايق رسانهها به سوي جرائم خشن
بازپرس ويژه قتل پايتخت بر اين باور است كه بيشترين جرائم ، جرمهاي عليه اموال است. جرائمي چون يقه سفيدها، محيطزيست و. . . در حالي كه رسانهها بيشتر علاقه دارند جرمهاي خشونت بار را منعكس كنند. وي با انتقاد از اين رويه ميگويد:«يكي از اثرات منفي اين رويه اين است كه وقتي رسانهها به يك موضوع خاصي توجه كنند، تحقيقات پليس به سرعت انجام ميشود و مجرم دستگير ميشود در حالي كه پروندههاي زيادي كه از نظر رسانهها حساسيت ندارند، در بايگانيها قرار ميگيرند. در واقع ما بدون واقعيت قهرمانپروري ميكنيم.»
بازپرس شهرياري به تفسير دو جنبه از نگاه رسانهاي به جرائم ميپردازد و ميگويد: «جنبه نخست كه وجهه مثبت آن است اينكه رسانهها در برخورد با جرائم همواره به يك موضوع توجه ميكنند كه تمركز آن باعث ميشود جرم كشف شود. اما آيا برخورد رسانهها با همه جرائم اينگونه است؟ مثلاً وقتي معاون وزيري به قتل ميرسد با تمركز رسانهها بهرهبرداري سياسي ميشود و قاتل هم خيلي سريع دستگير ميشود اما آيا در قتلي ديگري كه در يك نقطه ديگر از تهران اتفاق ميافتد و مقتول معاون وزير نيست، حساسيت دستگاه پليسي و قضايي به اين شدت ديده ميشود؟ ميتوان به صراحت گفت كه جواب منفي است. بر اين باورم اگر رسانهها در موضوعي تمركز كردند و پليس و مسئولين به سرعت وارد عمل شدند خوب است، اما اين يك تصوير را در ذهن مردم ايجاد ميكند كه پليس و دستگاه قضايي در همه موارد به اين شدت عمل ميكنند كه اين تصوير از واقعيت دور است. مثلاً در پرونده ميدان كاج به دليل پرداخت رسانهاي متهم آن به سرعت دستگير و اعدام شد اما همزمان جرم ديگري اتفاق افتاد كه در جريان آن مرد سارقي، زني را در خانهاش به قتل رساند و كودك وي را هم مجروح كرد اما متهم آن هنوز تعيين تكليف نشده است.»
غفلت عمومي در بروز جرائم
دكتر بيات غفلت عمومي در عصر حاضر را در بروز جرائم مؤثر دانسته و بر اين باور است: «در مواجهه با جرائمي كه در حال حاضر در حال بروز است بايد به غفلت عمومي توجه داشته باشيم. همچنين به اين موضوع هم بايد توجه كرد كه آيا رسانهها تا امروز اين وظيفه را به خوبي عملي كردهاند يا نه. واقعيت اين است كه جواب خيلي مثبت نيست. البته نبايد از نقش رسانه غفلت كرد. مثلاً قاتل روحالله دادشي در مدت زمان بسيار اندكي به مجازات ميرسد. پليس و سيستم قضايي اين كار را انجام نداد بلكه اين قدرت رسانه بود كه باعث شد موضوع به سرعت رسيدگي شود. واقعيت اين است كه برخي زردنگاريها در رسانه و برخي نگاههاي گيشهاي به بحث رسانه اتفاقاً ميتواند نقش برعكس هم داشته باشد و به نوعي در ناخودآگاه برخي از افراد شگردها و زمينههاي بروز جرائم را وارد ميكند. بنابراين بايد گفت تا به امروز به اين جمعبندي نرسيدهايم كه پيشگيري بهتر از درمان است.
پليس فراتر از قانون نيست
قهرمانپروري رسانهاي يكي از نكات مورد انتقاد بازپرس ويژه قتل تهران است. او در اين باره ميگويد: «گاهي ديده شده رسانه تصوري را در ذهن مردم القا ميكند كه نيروهاي پليس ميتوانند پا را از مرز قانون فراتر بگذارند. البته اين بيشتر در رسانههاي تصويري مانند بعضي از فيلمهاي پليسي نمود دارد كه باور اشتباهي است.»
انتقاد از حضور پليس در آثار تلويزيوني
دكتر فدايي با انتقاد از ورود پليس در ساخت آثار تلويزيوني و سينمايي ميگويد: «يكي از شيوههاي نادرست كشور مشاركت نيروي انتظامي در ساختن فيلمهاي پليسي و جنايي است، چون با ساختن اين فيلمها، خوراك لازم براي تغذيه افرد بالقوه بزهكار فراهم ميشود. بايد توجه داشت كه معمولاً بزهكاران با ديدن صحنههاي جرم و جنايت و بدون توجه به عواقب ناخوشايند آن براي خودشان، تشويق به انجام بزهكاري ميشوند. يعني اين ديدگاه كه سرانجام در پايان فيلم بزهكار به سزاي اعمال خويش ميرسد و در نتيجه جنبه تنبيه براي بزهكار دارد كاملاً غلط است. اصولاً اگر بزهكار قادر به گرفتن نتيجه اخلاقي و استدلالي از رويدادها بود به سمت بزهكاري نميرفت. با توجه به اينكه بزهكار از ديدن صحنههاي جنايت لذت ميبرد و آن را ميآموزد پس كاري به نتيجهگيري اخلاقي ندارد. بنابراين مسائل بايد در برنامهريزيهاي كلي مورد توجه قرار گيرد و سازندگان فيلمهاي كلاه مخملي چه قديم و چه جديد و فيلمهاي پليسي و جنايي بايد بدانند كه كار آنان عموماً موجب تشديد رفتارهاي كيفري درسطح جامعه ميشود، اما به عنوان نتيجهگيري كلي بايد گفت كه رسانههاي مكتوب هيچ گونه نقش منفي در اشاعه جرم ندارند و ميتوانند با آگاه كردن عموم مردم از مخاطراتي كه آنها را تهديد ميكند، نقشي در كاهش ارتكاب جرم داشته باشند.
انتقاد از حوادث روزنامه دولت
يكي از نكات مورد توجه بازپرس ويژه قتل تهران تأكيد بر مقوله پيگيري تأثير نشر اخبار بر پيشگيري از وقوع جرم است. وي با انتقاد از انتشار صفحات حوادث روزنامه دولت ميگويد: «در يك روزنامه دولتي چهار صفحه به انتشار اخبار جنايي و حوادث اختصاص پيدا ميكند. در عمل بايد ببينيم چه نتيجهاي از اين چهار صفحه حوادث به دست آمده است. باز هم تأكيد ميكنم كه همه كاركردش منفي نيست و كاركرد مثبت هم دارد اما به نظر ميرسد جنبه مثبت آن هم زودگذر است.»
قاضي محمدشهرياري پيشگيري از وقوع جرم را در مجموعه حاكميت ميداند و معتقد است كه رسانه بايد به صورت هدايتگر در اين چرخه فعاليت كند. وي ميگويد: «رسانه ميتواند در اخباري كه پليس اعلام ميكند با تجزيه و تحليل علت وقوع اين جرم را بررسي و مشخص كند. اما آنچه مشاهده ميشود فقط درج خبر است. به نظر من اين وظيفه اختصاصي رسانه نيست بلكه رسانه در كنار ديگر ارگانها بايد نقش تكميلي داشته باشد. پس رسانه بايد در كنار آن سازمانها و ارگانهايي كه وظيفه پيشگيري دارند حضور و تعامل داشته باشد و اطلاعرساني درستي ارائه دهد.» وي با انتقاد از ارسال اخبار پليس به سوي رسانهها ميگويد: «با اين رابطه پرسشي در ذهن مطرح ميشود كه اين ارسال بر چه مبنايي شكل گرفته است و براي مردم سؤالات زيادي مطرح ميشود كه از ارسال و درج اين اخبار گزينشي چه كسي سود ميبرد؟»
زردنگاري از عوامل بروز جرائم است
دكتر بيات اطلاعرساني رسانهاي را متمايز از اطلاعرساني زرد ميداند و ميگويد:« اينكه رسانه باعث ميشود پليس يا دستاندركاران به موضوعي بيشتر توجه كنند، نشاندهنده قدرت رسانه است، اما رسانه را ميتوان به يك تيغ دو لبه تشبيه كرد كه اگر در رسانه سياست و راهبردهاي كلان پيشگيري وجود نداشته باشد، زردنگاري است و تحقيقات نشان داده است زردنگاري يكي از عوامل جدي در بروز برخي از جرائم است. چنانچه درست به صفحات حوادث توجه نشود، ميتواند به عامل بروز جرم منجر شود.»
دكتر بيات درباره درج اخبار در صفحه حوادث و نقش آن در پيشگيري از وقوع جرم معتقد است:«حداقل كاركرد صفحه حوادث اين است كه درباره وقوع حوادث هشدار ميدهد و افراد جامعه از سرنوشت مجرمان عبرت گرفته و از شگردهايشان با خبر ميشوند. اما واقعيت اين است كه ميتوان با پرداخت نامناسب به اين رويدادها براي برخي از افراد انگيزه بروز جرم ايجاد كرد، به همين خاطر به رسانه نميتوان به صورت مطلق نگاه كرد.»