حديث بيداري اسلامي، سخن گفتن از يك حقيقت جاري و هميشگي است و از اين روي محدوديت زماني ندارد. از همين روي درگفت و شنود حاضر، بعدي مغفول از اين حركت جهاني و ارجمند را به كنكاش نشستهايم: «نتايج وپيامدهاي حضور زنان درروند بيداري اسلامي». حسين رويوران كارشناس مسائل بينالملل و «بيداري اسلامي»كيفيت و غايت اين حضور پررنگ را در اين قيامها تبيين و تحليل كرده است.
از ديدگاه شما به چه علت امروز بايد نقش زنان در كشورهاي حوزه بيداري اسلامي مهم وپررنگ تلقي شود؟آيا اين اهميت به لحاظ پيشينه حضور زنان درعرصه اجتماعي اين كشورهاست؟
بسم الله الرحمن الرحيم. بله همين طور است، نقش زنان مسلمان در جنبشهاي اسلامي سالها به فراموشي سپرده شد. در صدر اسلام زن دوشادوش مرد در تبليغ، نبرد و تأسيس حكومت اسلامي حضور داشت و گاهي به حكم ضرورت و وضعيت موجود خود رهبري جريانات اسلامي و انقلابي را به عهده ميگرفت. در ابتداي دعوت پيامبر اسلام(ص) زن همدوش مرد به اسلام لبيك گفت. شهادت سميه و همسرش ياسر اولين شهداي اسلام و همزماني شهادت آنان گوياي نقش مهم و بيبديل زن مسلمان در عرصههاي اجتماعي، سياسي و اعتقادي است. پس از رحلت رسول اكرم(ص) دختر بزرگوار آن حضرت، فاطمه زهرا(س) وقتي ديد جامعه اسلامي به سمت ديگري ميرود و علي(ع) دستبسته است، با اعتراضات خود و كوفتن بر در ضمير خفته صحابه رسولالله(ص) جنبشي را به پا كرد تا شايد ضماير مدفون را بيدار و راه پدر بزرگوارش را احيا كند. زينب كبري(س) نيز همانند مادرش هنگامي كه صحنه را از مردان سلحشور خالي ميبيند، خود نهضت برادرش را رهبري ميكند و صحنههاي بديعي از حماسه و سلحشوري به وجود ميآورد. در انقلاب اسلامي ايران زن مسلمان ايراني دوشادوش مرد در راهپيمايي و تظاهرات شركت كرد و پس از آن در هشت سال دفاع مقدس نقشهاي شگفتي پديد آورد.
بيشك حضور مؤثر زنان مسلمان ايراني در ادوار مختلف و بهخصوص در تحولات انقلاب اسلامي، دفاع مقدس و پس از آن براي زن مسلمان و انقلابي عرب الگويي شد تا همراه مردان در برابر ديكتاتورهاي وابسته و طاغوتهاي بلاد اسلامي بايستد و از مطالبات اسلامي و انساني خويش قدمي عقبنشيني نكند تا به هدف برسد.
حضور زنان درجنبش بيداري اسلامي، چه ماهيتي دارد؟ به عنوان ديگر اين مشاركت ِنمايان درصدد القاي چه پيامي است؟
مقدمتاً بايد اشاره كنم كه تصويري كه متون اصيل اسلامي از زن نشان ميدهد، اين است كه زن مرد نيست، اما انسان است. ساحتهاي زندگي نيز به دو بخش انساني و جنسيتي تقسيم ميشود. ساحت انساني زن و مرد نميشناسد و جنسيت نميپذيرد. در اين وادي هر دو فعالند و كمالجو، اما در ساحت جنسيتي زن بايد زن باشد و كار زنانه كند و به لوازم و آثارش پايبند شود. از منظر اسلام زنان مسلمان ميتوانند علاوه بر ايفاي نقش پرارزش همسري و مادري در خانواده در تمامي امور جامعه خويش نيز نقشآفرين باشند. «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ»؛ مردان و زنان مؤمن همه يار و دوستدار يكديگرند، خلق را به كار نيكو وادار و از كار زشت منع ميكنند. در واقع نقش دوم زن بسيار ارزشمند و والاتر از نقش اول اوست، زيرا اين نقش ميتواند به اصلاح جامعه و تربيت مردان مبارز و انقلابي منجر شود.
از اين رو ميتوان گفت حضور زنان در نهضتهاي بيداري اسلامي تنها حضور فيزيكي در صحنه نيست، بلكه بيشتر حضور معنوي است. اين حضور ميتواند همراهي مرد در راهپيماييها يا ايستادگي و استواري همانند مرد در ميدانها يا تجمعات باشد و ميتواند حضور معنوي باشد، همانند ترغيب شوهر و فرزندان به صحنه كارزار، راهپيماييها، اعتصاب و... در واقع هنگامي كه خيال شوهر يا فرزند از خانه آسوده باشد بهتر ميتواند عمل يا تفكر كند. اگرچه ممكن است جنبههاي جهاد زنان كمتر ديده شود يا در صحنه مشهود نباشد ـ به حكم «جهاد بر زن واجب نيست»ـ اما اين نقشي بسيار سختتر از صحنههاي مشهود است كه زن بهخوبي ميتواند آن را ايفا كند. اگر زنان بتوانند نسل موجود يا نسل آينده را در بيدارگري اسلامي با ملاكهاي ديني و الهي آشنا كنند و در نتيجه رفتار مردم با اين آموزهها منطبق شود، بزرگترين جنبش احياگري ديني در دنيا اتفاق خواهد افتاد.
همانطور كه همه شاهدند، غربيها خيلي پيشتر از شروع فرآيندِ بيداري اسلامي، با تأكيد برمفاهيم حقوق بشري درمورد زنان، به نوعي آزادي و مشاركت آنان را تبليغ كردهاند. به نظر شما حضور امروزِ زنان درفرآيند بيداري، چه تفاوتهايي با الگوي مورد علاقه وتبليغ غرب داشته است؟
يكي از مهمترين محورهايي كه غرب براي ايجاد تغييرات فرهنگي در منطقه خاورميانه بلكه در جهان اسلام درباره آن تلاش ميكند، تغيير در وضعيت زنان مسلمان با طرح شعار «آزادي زن مسلمان» است. غرب بهدرستي دريافته است كه در صورت موفقيت در ايجاد تحول در وضعيت زنان جوامع اسلامي به سبك غربي، بزرگترين دژ مقاومت جهان اسلام را تصرف خواهد كرد، زيرا زن در جامعه اسلامي نقشي كليدي، محوري و نمادين دارد و ميزان حاكميت ارزشهاي اسلامي را ميتوان با ارزيابي وضعيت زنان دريافت. هدف غرب تنها تغيير رسمي كشورهاي اسلامي درباره زنان و رفع محدوديتهاي كنوني زنان به لحاظ حقوق اجتماعي و فردي كه در قوانين رسمي اين كشورها به آن تصريح شده است، نيست. غرب هدفي فراتر از اين را تعقيب ميكند و آن دگرگونسازي سنتهاي فرهنگي مربوط به زن در جوامع اسلامي در زير نقاب شعار آزادي زن است. البته محدوديتهايي كه در برخي كشورهاي اسلامي براي زنان وجود دارد، مانند محروميت از حق رانندگي، آموزش، داشتن شناسنامه، رأي دادن و نامزد شدن و... بهانههاي لازم را به دست دشمنان اسلام ميدهد تا هم اسلام و هم سنتهاي جوامع اسلامي را يك جا مورد سرزنش قرار بدهند، اما خامانديشي است اگر بپنداريم رفع اين محدوديتها و محروميتها در كشورهاي اسلامي غرب را راضي و قانع كند.
آيا برخي سنتهايي كه در كشورهاي عربي درباره زنان ساري و جاري است، مبناي ديني هم دارد؟
متفكران مسلمان نيز از يك قرن پيش تلاش بيوقفهاي در جهت اصلاح بسياري از سنتهاي مربوط به زن آغاز و تصريح كردهاند بسياري از اين سنتها ريشه ديني مشخص و قطعي ندارد، بلكه ميراث فرهنگهاي بومي، محلي و منطقهاي است و اين سنتهاي محدودكننده براي زنان مختص جوامع اسلامي نيست و چه بسا در غرب اين محدوديتها به شكل غليظتري جريان داشت. متأسفانه امروزه زن مسلمان ميان دو جاهليت قرار گرفته است؛ يكي جاهليت قرن بيستم ميلادي كه تصويري ابتذالگونه از زن را ارائه ميدهد، ديگري جاهليت كهن كه زن را در برابر مرد موجودي كهتر ميانگارد. جاهليت جديد به بهانه حضور اجتماعي زن و دفاع از حقوق وي او را به بيهويتي فراميخواند و جاهليت ديگر به بهانه عصمت و عفاف زن را از بسياري از كمالات و ساحتهاي انساني دور نگه ميدارد.
شايد لازم باشد در اينجا براي شفافيت بيشتر ساحت اين بحث، بار ديگر به سؤال اول برگرديم. به طور مشخص زنان در فرآيند كنوني «بيداري اسلامي»چه نقشي داشتهاند؟
بيداري اسلامي پديدهاي عظيم و دو مرحلهاي است. مرحله نخست در پي استيلاي استعمار غرب و شرق بر كشورهاي مسلمان از نيمه دوم قرن بيستم با هدف بازگشت به اسلام و فرهنگ آن آغاز شد، اما اين مرحله با حاكميت مزدوران و دستنشاندههاي استعمار سركوب شد و متأسفانه بسياري از زنان مفتون جلوههاي ظاهري غرب شدند. بسياري از زنان كه در جامعه حضور داشتند بيحجاب شدند. زن محجبه كمتر در انظار ديده ميشد يا براي حفظ ارزشهاي ديني و انساني خود را در خانه محبوس ميكرد. مرحله دوم از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) آغاز شد. همزمان با استقرار نظام حكومتي اسلامي در ايران انقلابها و جنبشهاي اسلامي در ساير كشورهاي اسلامي در كشورهاي حاشيه خليجفارس، پاكستان، افغانستان و كشورهاي شمال افريقا رخ داد. امام توانست حياتي دوباره به زنان بدهد و زن همراه مرد در صحنه حاضر شد. اگرچه متأسفانه حركتهاي اسلامي با تحريك استعمارگران و به دست حاكمان مزدور و مستبد سركوب شد. حاكمان به ستمگري خود ادامه دادند و جمهوري اسلامي ايران نيز از سوي بيگانگان تحت فشارها، مشكلات عديده سياسي، اقتصادي و... قرار گرفت، اما خوشبختانه انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) و پس از آن حضرت آيتالله خامنهاي توانست با پياده كردن قوانين و احكام اسلام ناب محمدي توانايي خود را استحكام بخشد و توانمندي اسلام را در اداره عزتمند جوامع اسلامي بلكه جوامع بشري همپاي پيشرفتهاي علم و فناوري ثابت كند. اين شكوفايي در جهان اسلام و عرب به زمان نياز دارد تا به عرصه بروز برسد. در واقع بايد جامعه جوان بهگونهاي تربيت شود كه در آينده نسلي فهيم و انقلابي به وجود آيد، چنان كه امام خميني(ره) طي دو دهه با رنج و محنت شاگرداني تربيت كرد و آنها به نوبه خود تأثيراتي عميق در جامعه گذاشتند. ميتوان گفت مهمترين نقشي كه زنان مسلمان در بيدارگري اسلامي و بيداري كنوني داشتهاند، نقش تربيتي در دو حوزه ذيل بوده است:
اول: ارائه الگويي مهذب و آگاه از خود به عنوان زن كامل مسلمان و انساني مبارز و آزاد.
دوم: تربيت فرزندان پاك، آگاه، مبارز و تشويق همسران به مبارزه.
اين تغيير از يك سو و گسترش استبداد و ظلم حاكمان مستبد كشورهاي اسلامي از سوي ديگر، باعث آغاز مرحله دوم بيداري اسلامي در خاورميانه شد. چنان كه شاهد بوديم مزدوران استعمار بهرغم حمايتهاي اربابان غربي خود يكي پس از ديگري به دست مردم خود ساقط ميشوند. از سوي ديگر از آنجا كه زنان نقش بسيار تأثيرگذاري در بيداري اسلامي و همچنين شكلگيري اين حركت داشتهاند، ديكتاتورها با تغيير روش فكري و عملي خود تلاش كردند تا با حمله به آنها اين فرياد آزاديخواهي را خاموش كنند. برخي از رژيمها تلاش كردند تا با بياحترامي به زنان و تهديد كردنشان مردم را بترسانند و آنها را از قيام خود عليه اين رژيم خودكامه منصرف و در واقع هوشياري اسلامي را بياثر كنند.
همدوشي زنان دركشورهاي حوزه بيداري اسلامي با مردان، معلول چه عاملي بوده است؟ اين عامل تاچه حد به اصول ومباني ديني مرتبط است؟
چنانچه ميدانيم مهمترين عامل قيام ملتهاي مسلمان عليه ديكتاتورهاي دستنشانده غرب در منطقه نه خلأ مذهب و فرهنگ اسلامي بلكه عزت و كرامت اسلامي و وابستگي و دلبستگي حاكمان به فرهنگ منحط و نظام غرب بوده است. پس زنان مسلمان وظيفه خود دانستند همانند مردان به اصلاح جامعه دست بزنند. در آيه 71 سوره توبه خداوند متعال بهطور يكسان به مردان و زنان مسلمان توصيه ميكند امر به معروف و نهي از منكر كنند، نماز را به پا دارند و زكات را بپردازند و از خدا و رسولش اطاعت كنند. حضور زنان مسلمان در اعتراضات نشان ميدهد آنها خواهان رهايي از محدوديتهاي ماترياليستي غربياند و اين اعتراضات به خاطر رهايي از دست حاكمان ديكتاتور و وابسته به غرب برگزار شده است. چنانچه گفته شد مهمترين مؤلفه بيداري جهان اسلام و حماسههاي زنان مسلمان باورهاي اسلامي و سنتهاي جهادي آن است. حضور زن مسلمان در صحنههاي انقلابي با تأسي از آموزههاي اسلام، سنت پيغمبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بهويژه با تأسي از انقلاب امام حسين(ع) و حماسه زينب كبري(س) بوده است. بيشتر قيامهاي بيداري در جهان عرب در يك فرقه يا مذهب محصور نبوده، بلكه دربرگيرنده طيفهاي مختلف در كنار هم بوده است، اگرچه سران برخي كشورها متأسفانه به دنبال فرقهاي جلوه دادن آن هستند. سران ديكتاتور عرب در خاورميانه بهويژه در بحرين از اينكه حضور شيعيان در عرصه سياسي و اجتماعي پررنگتر شود در هراسند، زيرا اين مسئله واهي بودن پروژه شيعههراسي آنها و غرب را آشكار ميسازد. كشورهاي غربي نيز به صراحت از اين تفكر سران عرب حمايت ميكنند. چنان كه مقامات امريكا نيز بارها از افزايش حضور شيعيان بحرين در امور سياسي ابراز نارضايتي كردهاند. استبداد نابرابري و توزيع ناعادلانه ثروت از مؤلفههاي ديگري است كه منجر به جوش و خروش ملتهاي اسلامي شده است. پديده بيداري اسلامي چنان غيرمنتظره و سريع پيش رفت كه افزون بر حكمرانان مستبد اين كشورها ديگر بازيگران نظام بينالملل را نيز در شوك فرو برد. اين حركت نخستين بار از تونس آغاز شد و دومينووار به ديگر كشورهاي منطقه سرايت كرد و بهسرعت مصر، يمن، ليبي، اردن، عربستان، سوريه، كويت، مغرب و ديگر كشورهاي عربيـ اسلامي را در بر گرفت. اين سونامي در نخستين گام زينالعابدين بنعلي حاكم مستبد تونس را از قدرت ساقط كرد. در مرحله بعد با سقوط حسني مبارك مردم مصر نيز پيروزي انقلاب خود را جشن گرفتند.
بايد گفت مهمترين امتياز انقلاب امام خميني(ره) اين بود كه جهان اسلام و حتي كل جهان را متوجه اين مسئله كرد كه ميتوان وضعيت موجود را تغيير داد، عليه مستكبران قيام و آنها را ساقط كرد. اين بهطور خلاصه عبارت بود از توانايي تغيير وضع موجود و رسيدن به وضع بهتر، «إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ».
رسانههاي غربي دليل وقوع قيامهاي مردمي را در تونس و مصر عوامل اقتصادي معرفي ميكنند، اما آيا در بحرين به عنوان يكي از مرفهترين كشورهاي جهان مسائل اقتصادي مردم را به خيابانها كشاند يا حقيقت متفاوت از چيزي است كه تبليغ ميشود؟ اگرچه در ديگر كشورها نيز برخلاف تبليغ رسانههاي غربي عامل اصلي انقلابها فراتر از مسائل اقتصادي است، اما به نظر ميرسد در بحرين اين قيام در واكنش به ظلم، تبعيض و بيعدالتي ديرينهاي بود كه حكام آلخليفه در طول سالها بر مردم اين كشور بهويژه شيعيان روا داشته بودند.
سؤال بعدي اين است كه مطالبات زنان در نهضت «بيداري اسلامي» چيست؟
حضور زنان در بيداري اسلامي يك حضور عميق و توأم با اقتدار و رشادت است. اين حضور چون برخاسته از اراده زن بوده و هدف آن رسيدن به پيروزي و استقلال و پيادهسازي احكام الهي است، استمرار و تداوم پيدا خواهد كرد. قطعاً در شكلگيري هر تحول عناصر مختلفي نقش دارند. از تجميع نقشآفريني اين عناصر است كه يك رخداد بزرگ سياسي، اجتماعي و فرهنگي شكل ميگيرد و به پيروزي ميرسد. نهايتاً تأثيرگذاري اين عناصر ميتواند با هوشياري استمرار و تداوم يابد. زنان نيمي از جامعهاند و مربي نيم ديگر جامعه و تأثيرگذار بر آنان، لذا قطعاً نقششان در تحولات اجتماعي پررنگ است و نميتوان از آن غفلت كرد. همانگونه كه در فرمايش امام خميني(ره) پيرامون نقشآفريني زنان نيز اين جمله را ميبينيم كه بدون زنان پيروزي انقلاب اسلامي امكانپذير نبود. با شكلگيري انقلاب اسلامي ايران و بازتابهاي گسترده آن در سالهاي اخير شاهد شكلگيري نسلي از زنان مسلمان بودهايم كه با اعتماد به باورهاي خودشان و با احياي هويت ديني منشاء تحولات عمده از جمله بيداري اسلامي شدهاند. تحولات مهم فرهنگي و اجتماعي مقولاتي نيستند كه يك شبه به نتيجه برسد. جريان بيداري اسلامي را بايد يك روند فرهنگي مسبوق به سابقه و عقبه تاريخي قوي ببينيم كه از بازگشت به باورهاي ديني و احياي مجدد هويت ديني شكل گرفته و تا امروز رسيده است.
در اين شكلگيري مجدد هويت ديني، چه چيز نقش اول ومؤثر را ايفا ميكند؟
در اين تجديد هويت ديني اول افراد ايفاي نقش ميكنند و كمكم گروهها و تودهها نيز به اين موج ميپيوندند و امواج مبارزين را شكل ميدهند. وقتي زنان پا در ميدان مبارزه ميگذارند، اعضاي خانواده را نيز ترغيب ميكنند. اعضاي خانواده و گروههاي اجتماعي كه انتظار ميرود پيشقراول كاري باشند، وقتي ميبينند زنان به ميدان آمدهاند، ترغيب ميشوند. لذا اين مسئله نقش تأثيرگذاري را به زنان ميدهد كه غالباً نيازي نيست به صورت يك موج شكل بگيرد، يعني اينجا كثرت و كميت مهم نيست، بلكه كيفيت حضور مهم است.
به نظر شما، نمونههاي بارز و تأثيرگذار زنان در فرآيند جاري چه كساني هستند؟
مثلاً در همين تحولات اخير حضور پرشور و حماسي زن بحريني در تجمعات اعتراضي مردم اين كشور و ترغيب مردم در اعتراض به ظلم آلخليفه، ماجراي دستگيري آيات القرمزي، شاعر زن بحريني و اعتراضات گسترده به اين اقدام كه در نهايت به آزادي وي منجر شد، دستگيري و بدرفتاري با 40 زن شيعه بحريني در جريان مخالفت با انتخابات فرمايشي مجلس آلخليفه موج جديدي از انقلاب از جمله تحصن علماي اين كشور، اعتصاب غذاي زندانيان و تظاهرات گسترده را به دنبال داشت. يا مثلاً زينب خواجه وبلاگنويس سرشناس و دختر يكي از مخالفان سرشناس حكومت بحرين پس از بازداشت پدرش و اعتصاب غذاي وي در زندان با نوشتن پيامهايي در توئيتر و انتشار آن در يك اقدام شجاعانه در خيابان البديع تحصن ميكند و فرياد ميزند:«مرگ بر حمد». در پي اين اقدام چند دختر ديگر نيز به او پيوستند و در پايان او بازداشت شد. تاكنون دهها زن بحريني توسط سازمانهاي امنيتي آلخليفه دستگير شدهاند كه اين امر در تاريخ بحرين بيسابقه بوده است. چهرههاي معروفي همچون دكتر خلود الدرازي يكي از مشهورترين پزشكان متخصص زنان و زايمان در منطقه خليجفارس، رولا الصفار رئيس جمعيت پرستاران بحرين و جليله السلمان نايب رئيس جمعيت معلمان بحرين در كنار آيات القرمزي شاعر جوان بحريني توسط نيروهاي امنيتي دستگير و شكنجه شدهاند.
اين الگو و چهرههاي نمادين آن ـ كه برخي ازآنها مورد اشاره شما قرار گرفتند ـ تاچه حد از ظرفيت فراگير شدن برخوردار هستند؟
قبل از انقلاب اسلامي ايران كشورهاي غربي در راستاي جهانيسازي در عرصه فرهنگي و سياسي اين الگو را از زن موفق ارائه داده بودند كه زن موفق كسي است كه بدون تمسك به اخلاقيات، معنويت و عفت با برهنگي و كنار گذاشتن ارزشهاي اخلاقي و ديني ميتواند در عرصههاي مختلف پيشرفت كند. با پيروزي انقلاب اسلامي زنان ايراني نشان دادند كه براي پيشرفت و توانمندي نهتنها نيازي نيست كه ارزشها را كنار بگذارند، بلكه تمسك به ارزشها مسئوليتي را براي آنها ايجاد كرده است كه توانستهاند به ميدانهاي بيشتري دست يابند و عرصه فعاليتهاي آنها گستردهتر از قبل شده است. اين الگو نهتنها براي منطقه كه براي كل جهان بوده است. خانمها ميبينند بهرغم تبليغات گسترده يك گروه ديگر از زنان با شكل، شمايل، تفكر و مكتب ديگر در همه عرصهها توانمنديهاي بسيار خوبي را نشان داده و نهتنها عقب نماندهاند، بلكه در كنار خانواده به سطوح بالاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و حتي اقتصادي رسيدهاند.
با توجه به جايگاه زن دركشورهاي عربي، فشار بر زنان تا چه اندازه ميتواند فرايند قيامها را تشديد كند؟
البته در جوامع محافظهكار و سنتي عرب زن از مصونيت اجتماعي برخوردار است و حضور زن و تعرض به آن اعتراض مرد و جامعه را به دنبال خواهد داشت و همين زمينه استمرار قيام را فراهم ميكند. همين فشارها باعث شد تا جمعيتهاي مختلف مدافع حقوق زنان در بحرين و بسياري از كشورهاي عربي روز هشتم مارس گذشته سال 2013 را كه مصادف با روز جهاني زن بود، به فعاليت براي همبستگي با زنان بحريني اختصاص بدهند. زن بحريني از اوايل دهه 50 ميلادي به عنوان رأيدهنده در انتخابات شركت كرده است، اما امروز بعد از گذشت بيش از 60 سال همچنان به دنبال برابري قانوني، برابري در حقوق سياسي و برابري در دستيابي به شغلهاي عمومي است.
هدف ِفعالان امور زنان از اين حضور پررنگ چيست؟آنان خود در اينباره چه ميگويند؟
فعالان امور زنان ادعا ميكنند كه دست يافتن به مراكز تصميمگيري براي آنها صرفاً يك هدف نيست، بلكه به آن به عنوان وسيلهاي براي فراهم كردن زمينه حقوقي و قانوني مشاركت هر چه بيشتر زنان و بالا بردن جايگاه آنها در جامعه مينگرند. به گفته آنان تقويت جمعيتها و جريانهاي زنان به معناي تشكيل جمعيتهاي سياسي جديد براي زنان نيست، بلكه بايد به دنبال تغييرات بنيادين در جامعه سنتي بود كه به جايگاه زن به شكل متفاوتي نسبت به جايگاه مرد مينگرد. در واقع در جوامع سنتي و چند همسري شيخنشينهاي خليجفارس كه جوامعي كاملاً مردسالارانه است، حضور زنان در قيامها شرايط جديدي را فراهم ميكند كه توسعه اجتماعي يكي از نتايج آن در آينده خواهد بود. حضور زن درقيام بحرين تاكنون بر شرق عربستان تأثير گذاشته و ممكن است در آينده بر همه كشورهاي شيخنشين خليجفارس نيز تأثير بگذارد و اين مسئله ميتواند آغازگر تحولات اجتماعي جديد در اين كشورها باشد.