قرآن كريم و احاديث بزرگان دين مشخصاتي را براي اين سنت عزيز برشمردهاند كه در صورت بهرهگيري از آن به نظر ميرسد، ميتوانيم به نتايج واقعي اكرام و احسان كه همانا گسترش نيكوكاري و محبت و اعتماد عمومي است دست پيدا كنيم.
۱- نيت خالص و الهي
مهمترين مشخصه انفاق در فرهنگ اسلامي و تفاوت فرهنگ اسلامي احسان با ساير فرهنگهاي ديگر در اين زمينه، اتكاي سنت احسان به انگيزههاي الهي و عدم دخالت دادن سليقههاي شخصي در آن است.
بسيار شنيده شده است كه در بسياري از كشورها به اندازه بيش از مصرف كشورهاي گرسنه، محصولات غذايي به منظور حفظ قيمت آن به دريا ريخته ميشود، حال آنكه در زمينه كمكهاي دوستانه در همان كشورها ادعاهاي فراواني وجود دارد.
اين در حالي است كه همه ميدانند در قاموس اين كمكهاي بشردوستانه هم يك مهندسي بر اساس منافع نامشروع سياسي و امنيتي وجود دارد.
اين تجارب تلخ براي بشريت، نشاندهنده آن است. انساندوستي بهانه لازم و كافي كاملي براي موضوع انفاق نبوده و نيست و تنها كسي ميتواند به معني احسان و انفاق پي ببرد كه به منظور يك هدف عاليتر از ذهنيت و شخصيت خود متعهد به احسان باشد.
۲- عدم منت و اذيت در فرآيند اكرام
قرآن كريم، شرط صحت احسان و اكرام را نبود منت و اذيت در آن ذكر كرده است، البته منت و اذيت، برخلاف آنچه تصور ميشود، معنايي فراتر از تصور عامه دارد.
گاهي ديده شده كه برخي صاحبان خيرات براي انجام احسانهاي خود دچار عدم تدبير و بعضاً خودنمايي ميشوند و براي نذر و احسان خود صفهاي طويل و آزاردهندهاي تشكيل ميدهند.
در موضوع منتگذاري هم گرچه اكثراً كسي دچار منتگذاري مستقيم نميشود اما حقيقت اين است كه در فرآيند احسان كيد و وسوسه و روشهاي شيطان بسيار متنوع و پيچيده است تا انسان به مقام احسان نرسد و به بيان سوره بقره احسان مانند ساير عبادات باطل گردد.
۳- عدمتجمل و دستهبندي اجتماع
آموزههاي اسلامي به شدت با مهندسي احسان بر اساس طبقات اجتماعي مخالف است و به ويژه در احاديث نسبت به نشستن در سفرههايي كه در آن تنها اغنيا وجود دارند، نهي شدهاند.
از سوي ديگر بايد در نظر داشت احسان چه در معناي مثبت آن و چه در شكلهاي نامتعارف آن نبايد به تعميق شكافهاي اجتماعي، ماركدار شدن و تحقير گروهها و اقشار اجتماعي تبديل گردد.
۴- عدم تبذير و اسراف در احسان
اسلام، به شدت با افراطگري در احسان كه باعث از بين رفتن تعادل اقتصادي و نوعي از فقر پنهان به خاطر عدمبرنامهريزي در موضوع احسان است، مخالف است و آن را نهي كرده است.
نقل شده است پيامبر اكرم (ص) در خصوص فردي كه با وصيت خود براي انفاق باعث از بين رفتن تمام ثروت خانواده و وراث خود شده بود، فرموده بودند: اگر ميدانستم اينچنين كرده نميگذاشتم در قبرستان مسلمانان دفن شود.
اسلام به شدت از افراط در احسان به نحوي كه نظم اجتماعي ضربه بخورد و نوعي زندگي صوفيانه را رقم بزند، مخالف است.
۵- تعهد اجتماعي به احسان
مطلب ديگر كه در اين مجال بايد به آن پرداخت اينكه در اسلام به جز تشويق به انفاق، نظام عمومي انفاق وجود دارد و به همين منظور انفاق به سليقه افراد واگذار نشده است.
خمس و زكات در اسلام مصداق نظامات عمومي مشاركت مردم در احسان عمومي است، به ويژه اينكه اين درآمدهاي عمومي داراي مصارف مشخصي است كه انفاقهاي خوراكي و بعضاً سليقهاي جامعه را در عرصههاي عمومي و كليتر دچار خلأ ننمايد، لذا خمس و زكات به نحوي است كه هيچگاه انفاقهاي ديگر، نذورات و احسانهاي فردي نميتواند جاي آن را بگيرد.