کد خبر: 426880
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۸۹ - ۱۷:۰۴
گفت‌وگو با يك غسال كه طي30 سال 3400 مرده را شسته است
هاجر طهماسبي | از در كه وارد شدم، بوي كافور فضا را پركرده بود. نگاه مي‌كنم، به ديوارهاي سنگي بلند و گوش مي‌سپارم به صداي ناله‌هايي كه پشت اين ديوارها سكوت را شكسته است. لحظه‌اي در خودم فرو مي‌روم كه ناگهان با صداي مردي با اندامي بلند به خود مي‌آيم. خون مي‌دود توي رگ‌هايم و طنين صدايش كه پيچيده در فضاي خالي مرا به خود مي‌آورد. ايستاده ته آن فضاي پر از سكوت با پوتين‌هاي بلند كه به پا كرده و مشغول بيرون آوردن دستكش‌هاي چرمي بلند است. به سويش مي روم و بوي كافور بيشتر مي‌شود. ‌ آرام به رويم مي‌خندد. قرار گفت‌وگويمان را از قبل گذاشته‌ايم. اين را من مي‌گويم و اين طور آغاز مي‌شود.لطفاً پس از معرفي خودتان بفرماييد چه شد شغل غسالي را انتخاب كرديد؟ من غلامحسين افتخاري، 77 ساله، اهل و ساكن شهرستان كردكوي و داراي 5 فرزند پسر و دختر هستم. در پاسخ به پرسش ‌ شما بايد عرض كنم كه سال 1332 بود كه پدر و مادرم به فاصله كمي از يكديگر فوت كردند به همين دليل وضع مالي‌ام خيلي بد شده بود. در حالي كه با فقر و تنگدستي دست و پنجه نرم مي‌كردم، يك روز وقتي داخل مسجدجامع مشغول عبادت و خواندن نماز بودم، مرد جواني را كه فوت كرده بود براي شستن و غسل دادن به حياط مسجد آوردند. ناگفته نماند كه آن موقع اجساد مردگان را در حياط مسجد مي‌شستند. بنابراين بعد از پايان نمازم هنگامي كه به ميان جمعيت رفتم، فهميدم مرحوم يك اصفهاني و از خواهرزاده‌هاي آقاي دكتر لطفي، پزشك شهرستان كردكوي است كه به هنگام شنا در دريا (آشوراده) غرق شده و جسدش را پس از 48 ساعت پيدا كرده بودند. بنابراين همانطور كه داشتم براي آن مرحوم فاتحه مي‌خواندم متوجه شدم غسال براي شستن مرحوم از حاضرين در آنجا كمك مي‌خواهد. از اين رو جلو رفتم و به آقاي عقيلي (مرد غسال) گفتم من حاضرم به شما كمك كنم. ابتدا قبول نمي‌كرد، مي‌گفت: خيلي براي اين كار جوان هستيد و مي‌ترسيد» در جوابش گفتم:« من حتي اگر با متوفي بخوابم، نمي‌ترسم، همين الان هر وقت سر قبر پدر و مادرم مي‌روم، كنارشان مي‌خوابم.» بالاخره اينگونه بود كه قبول كرد و بعد از غسل مرحوم، وي را به صورت امانت در گورستان كردكوي دفن كرديم كه بعد از گذشت دو سال نبش قبر كردند و جسدش را به اصفهان بردند. البته اين اولين جسدي بود كه شسته بودم اما بعد از پايان خدمتم و در حالي كه پيش دايي خودم مشغول كار بودم، غسال ديگري به نام آقاي سيد هاشم دنبالم فرستاد. وقتي پيشش رفتم، گفت مي‌خواهي تو را به شهرداري معرفي كنم تا به عنوان غسال يا مرده‌شور مشغول به كار شوي. گفتم بله. اينگونه شد كه صبح روز بعد يعني دقيقاً دهم مهرماه سال 47 به شهرداري رفتم و با ماهي 150 تومان مشغول به كار شدم.شهرداري كردكوي شما را بيمه ‌ هم كرده بود؟تا شش – هفت ماه بيمه نبودم. يعني شهردار وقت، تحت تأثير كارگزيني‌اش اين كار را نمي‌كرد، اما وقتي معرفم به من گفت ديگر نمي‌خواهد مردگان را بشويي، بگذار شهردار خودش اين كار را انجام بدهد، ناچار شدند بيمه‌ام كنند. با اين حال شخصي كه مسئول كارگزيني بود، حكم ابلاغي مرا نمي‌داد و بعد از گذشت يك و نيم سال و با گرفتن 500 تومان حكم مرا داد.يعني مجبور به دادن رشوه شديد؟بله، در واقع من وقتي موضوع را با معمم محل مطرح كردم و ايشان فرمودند چاره‌اي نيست، بنابراين مبلغ ياد شده را در اختيار مسئول كارگزيني شهرداري قرار دادم تا او حكم كارگزيني مرا داد. البته اين شخص بعد از مدتي فوت كرد. من با دستانم او را شستم و دفن كردم. حالا او بايد آن دنيا نسبت به رشوه‌اي كه از من گرفته است جواب پس بدهد. اين را نيز بگويم كه يك سال بعد از مرگ آن شخص، پسرانش پيش من آمدند و خواستند تا قبر وي را سنگ كنم. به آنها گفتم به جاي آنكه براي سنگ قبر پدرتان هزينه كنيد، بهتر است پولي كه از من به ناحق گرفته است را بدهيد تا با جلب رضايتم آن دنيا آسوده باشد اما آنان در كمال ناباوري قبول نكردند و در جوابم گفتند «مي‌خواست رشوه نگيرد. ما براي حفظ ظاهر مجبوريم قبر پدرمان را سنگ كنيم وگرنه همين كار را انجام نمي‌داديم.»!؟آقاي افتخاري اولين جسدي را كه قبل از اعزام به خدمت سربازي شستيد و غسل داديد چه حالتي به شما دست داد. به عبارت ديگر بعد از آنكه جوان غرق شده در دريا را غسل داديد و دفن كرديد آن شب توانستيد به راحتي بخوابيد؟با اينكه اصلاً نترسيده بودم اما آن شب مريض شدم و بدنم سست شده بود به ناچار همان شب پيش دكتر لطفي (دايي مرحوم) رفتم و ايشان با زدن يك آمپول تقويتي مرا به حالت طبيعي درآورد.شستن مرده را از چه كسي و چگونه ياد گرفتيد؟من آدم با سوادي هستم. در نتيجه هم از طريق مطالعه در رساله مراجع تقليد و هم با نگاه كردن به دست غسال قبلي نحوه كفن و دفن و ديگر مسائل لازم را ياد گرفتم.با اشاره به اينكه به طور متوسط چه مدت لازم است تا يك مرده را غسل و كفن و آماده دفن كنيد بفرماييد تاكنون چند متوفي را شستيد و دفن كرديد؟اين كار كمتر از يك ساعت وقت مي‌برد و در خصوص بخش دوم پرسش شما عرض كنم كه تعداد امواتي را كه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي مراسم غسل و كفن و دفنشان را انجام دادم، يادم نيست؛ يعني اصلاً شمارش صورت نگرفت اما از سال 57 تا حالا غير از اطفال 3400 جنازه مرد را شستم و شش هزار و 600نفر را ‌دفن كردم.جنازه را به تنهايي مي‌شوييد؟خير، مي‌توانم به تنهايي اين كار را انجام بدهم اما چون روح اموات بالاي سرشان است، شستن جنازه‌شان به تنهايي باعث عذاب آنها مي‌شود بنابراين از يك يا دو نفر از صاحب عزا براي زدن صابون و انجام بعضي ديگر از كارها كمك مي‌گيرم.آقاي افتخاري در ميان ناله و شيون بازماندگان متوفي چگونه مي‌توانيد كارتان را به درستي انجام بدهيد؟به هر حال ديدن و شنيدن آه و ناله كساني كه عزيزشان را از دست مي‌دهند خيلي ناراحتم مي‌كند و روي اعصابم تأثير منفي مي‌گذارد اما با تمركز زياد كارم را به درستي انجام مي‌دهم.در طول روز چند ساعت در غسالخانه كار مي‌كنيد؟در اوايل يعني تا 10 سال اول استخدامم در شهرداري كردكوي علاوه بر اينكه مرده‌ها را مي‌شستم و دفن مي‌كردم، روزي سه ساعت در گورستان بالابلوك (گلزار شهدا) هم كار مي‌كردم. به طوري كه با كمك اهالي شهر، ديواركشي قبرستان را انجام داديم. اما بعد از اين مدت فقط كار شستن جنازه‌ها و دفنشان را انجام مي‌دادم تا اينكه سال 78 بازنشسته شدم. بعد از بازنشستگي نيز وقتي قرار شد اداره غسالخانه و مزار به بخش خصوصي واگذار شود، من اينجا را از شهرداري اجاره كردم و بيشتر وقتم را صرف امور اينجا مي‌كنم.چقدر اجاره مي‌دهيد؟تا سه سال اول ماهي 50 هزار تومان مي‌دادم، بعدش ماهي 80 هزار تومان پرداخت مي‌كردم، الان هم چون اموات روستاي «ولاغور» را به اين گلزار شهدا نمي‌آورند ماهي 60 هزار تومان به شهرداري بابت اجاره مي‌دهم.مگر درآمد شما از اين كار چقدر است كه در ماه بابت اين غسالخانه و امور مربوط به آن 60 تا 80 هزار تومان هم اجاره مي‌دهيد؟من به طور تقريبي در هر ماه ده تا جنازه را مي‌شويم كه بابت هر كدامشان 4 الي 5 هزار تومان مي‌گيرم. البته اگر نماز وحشت مرحوم را بخوانم اين رقم به10 هزار تومان مي‌رسد. از طرف ديگر كارهاي جانبي هم انجام مي‌دهم. مثلاً از طريق سنگ كردن قبرها ‌ درآمد كسب مي‌كنم. ضمن اينكه همه چيز انسان پول نيست. من41 سال دارم اينجا با افتخار كار مي‌كنم. حتي اگر از اين غسالخانه سودي مادي كسب نكنم، ناراحت نمي‌شوم چون شستن مردگان و دفن آنها ثواب آخرت دارد. من بيشتر براي قرب الي‌الله اين كار را انجام مي‌دهم اگرچه در كنار آن به شكر خدا وضع مالي‌ام نيز خوب شده و كمبودي ندارم.از لحاظ عاطفي شستن و كفن و دفن چه كساني بيشتر شما را تحت تأثير قرار مي‌دهد و متأثرتان مي‌كند؟مرگ كودكان و جوانان واقعاً آدم را ناراحت مي‌كند و تحمل آن سخت است. چند روز قبل جواني را آوردند كه به علت تصادف فوت كرده بود. وقتي شنيدم كه كارت عروسي‌اش را پخش كرده و فردا شب عروسي‌اش بوده است، واقعاً اشك ريختم.اگر شما نباشيد چه كسي مرده‌ها (مردان) را كفن و دفن مي‌كند؟تا حالا اين اتفاق نيفتاده است شايد باورش براي شما سخت باشد، اما من شبي را كه بايد فردايش جنازه‌اي را بشويم خواب مي‌بينم كه مرا به صحرايي عجيب در اطراف شهرستان «بجنورد»‌مي‌برند. در واقع با ديدن اين خواب آگاه مي‌شوم كه نبايد از محدوده شهرستان كردكوي دور شوم. به همين خاطر نشده كسي از مردم شهرم و روستاهاي اطراف كه جنازه امواتشان را به اينجا مي‌آورند براي پيدا كردن من دچار دردسر شده باشند.خواب مرده‌ها را هم مي‌بينيد؟بله، چند بار خواب بعضي از كساني را كه ديگر در اين دنيا نيستند، ديدم. بيشتر خواب چند تا از شهدا را ديدم.در طول مدتي كه به حرفه غسالي مشغول بوده‌ايد آيا ديده‌ايد كه مرده‌اي زنده شود؟نه، فقط يك مورد بود كه بستگان متوفايي وقتي جنازه عزيزشان را به غسالخانه آوردند با ديدن كفي كه از دهان جسدخارج شده بود به زنده بودن مرده شك كرده بودند و بر خلاف نظرم كه به مرگش اطمينان داده بودم، جسد را به خانه‌شان بردند اما هرچه منتظر ماندند و مشت مالش دادند، فايده‌اي نداشت و روز بعد دوباره او را به غسالخانه آوردند. گفتم زنده شد. گفتند «نه».هيچ وقت شده يكي از عزيزانتان را شسته و كفن كرده باشيد؟بله، دو تا از پسرانم را در يكسال و يكي از نوه‌هايم را با دستان خودم شستم و توي قبر گذاشتم. مردم از اين كارم اظهار نارضايتي مي‌كردند اما من در پاسخ به سؤالشان مي‌گفتم روزي من هم مي‌ميرم و روي همين تخت مي‌گذارند و صابونم مي‌زنند و غيره...تحمل مرگ فرزندانم و نوه‌ام برايم خيلي سخت است با اين حال مالك اصلي خداست و همه به سوي او مي‌رويم.خانواده شما از شغلي كه داريد، راضي هستند؟خير، همسر اولم كه همه بچه‌هايم از اوست، هميشه از اينكه مرده شور بودم، اظهار نارضايتي مي‌كرد. مي‌گفت تو نجس هستي. هرچه مي‌گفتم ما از دستكش‌هاي خوب استفاده مي‌كنيم. بعد از شستن و كفن هر جنازه‌اي حمام مي‌رويم و غسل انجام مي‌دهيم، قبول نمي‌كرد و باز هم روي همان عقيده‌اش بود. با اين حال هرگز به حرف‌هايش توجهي نكردم. بچه‌هايم نيز چندان از كارم راضي نيستند. حتي همسر دومم نيز به رغم آنكه سر سفره عقد به او گفته بودم كه چه كاره هستم، گاهي اوقات از حرفه‌ام ايراد مي‌گيرد. ولي با تمام اين اوصاف جوابش را با شوخي و خنده مي‌دهم تا هم به او بر نخورد و هم اينكه كارم را كرده باشم.رفتار همسايه‌ها، بستگان و مردم شهر كردكوي با شما چگونه است؟رفتار همسايه‌هايم و اكثر مردم شهرم با من خوب است و احترام مرا نگه مي‌دارند، حتي بعضي از آنها آنقدر به من لطف دارند كه دستم را مي‌بوسند و مي‌گويند بايد با اين دستانت ما را دفن كنيد. چون اين دست‌هاي كارگري است كه نانش حلال است.ولي بعضي از جوان‌ها وقتي مرا در بازا‌ر مي‌بينند به شوخي از من مي‌خواهند كه دوستشان را بشويم و اين جور حرف‌ها كه من هم در جوابشان مي‌گويم مرگ دست اوستا كريم است و يا مرا به مراسم جشن و عروسي خودشان دعوت نمي‌كنند كه خب اين موضوع اگرچه مرا ناراحت مي‌كند اما ايرادي به آنها نمي‌گيرم چون مي‌دانم اين مشكل بر مي‌گردد به نوع شغلم.آيا اين حرفه تأثير منفي‌اي روي آينده فرزندان شما نگذاشته است؟نه، اگرچه آنها كمي با اكراه به شغلم نگاه مي‌كنند اما مي‌دانند كه من آنها را با همين كار كه نونش واقعاً حلال است، بزرگ كردم و آنان را سر و سامان دادم به طوري كه همه‌شان تحصيل و ازدواج كردند و الان بدون هيچ مشكلي دارند زندگي مي‌كنند. من خداي بزرگ را از بابت اين لطف بزرگش شاكرم.بزرگ‌ترين درسي كه شغل غسالي به شما داد چيست؟رفتن را همه مي‌بينيم اما چشمانمان را مي‌بنديم. در واقع تعداد كمي از ما با ديدن مردگان عبرت مي‌گيرند و به اين باور مي‌رسند كه شايد فردا نوبت آنها باشد.از اينكه به شما گفته شود مرده‌شور ناراحت نمي‌شويد؟ خير، به آنها مي‌گويم همه ما الان به ايستادن در صف نانوايي عادت كرده‌ايم، مرگ نيز يك صف بزرگ است كه نوبت همه مي‌رسد.شغلي كه داريد تا چه اندازه روي اخلاق و رفتار شما تأثير گذاشته است؟واقعيت را بخواهيد كمي اخلاقم را تند كرده است. يعني كمي بداخلاق شدم البته من همواره سعي مي‌كنم به ياد مرگ و خدا باشم تا اخلاقم خوب باشد اما گاهي اوقات صاحب مرده طوري عمل مي‌كند كه آدم ناراحت مي‌شود. مثلاً مي‌آيند مرده را بغل مي‌كنند يا كفنش را مي‌كشند. هر چه به آنها هم مي‌گويم مرده 4000 ميكروب دارد و... حرف گوش نمي‌دهند. در نتيجه اعصابم به هم مي‌ريزد.آقاي افتخاري مرگ براي شما چه معني‌اي دارد؟دوست؛ هر چند اگر هم دوستش نداشته باشيم به سراغمان مي‌آيد. مرگ، رفيق همراهمان است. من سر نماز سلامش مي‌دهم.چيز عجيبي در گورستان نديديد؟خير، ظاهر نمي‌شود.چه آرزويي داريد؟خدا صاحب ما را برساند و همه‌مان را ببخشد و بيامرزد.تا كي به اين شغل ادامه مي‌دهيد؟تا زماني كه قدرت و توان داشته باشم. چون از كارم راضي هستم و با آن دنيا و آخرتم را حفظ مي‌كنم.در خاتمه بفرماييد مرده شور زن گلزار شهداي اين شهرستان چه كسي است؟دخترم است. در واقع پس از آنكه غسال زن قبلي فوت كرد هيچ زني براي شستن زنان مرده به غسالخانه نمي‌آمد بنابراين رفتم سراغ دخترم. اوايل به خاطر مخالفت‌هاي دوستانش راضي به اين كار نبود اما وقتي از ثواب دنيا و آخرت اين شغل برايش گفتم، قبول كرد و الان چند سال است كه زنان را او غسل مي‌دهد و كفن مي‌كند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار