کد خبر: 210805
تاریخ انتشار: ۰۴ فروردين ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۶
دکتر عبدالله گنجی- تفاوت آب‌و‌هوایی شمال و جنوب تهران در 200 سال گذشته آن را به شهری ییلاقی ـ قشلاقی تبدیل نموده است. رشد سریع مدرنیزم صنعتی و آلودگی هوای این شهر موجب شد مناطق شمالی یا ییلاقی آن ارزشی مضاعف یابد.طبیعتاً تمایز آب‌و‌هوایی شمال نسبت به جنوب، ارزش اقتصادی املاک و باغ‌های آن را نیز دگرگون کرد و این‌چنین، متمکنین در یک فرایند تاریخی، غربال شده و به مناطق ییلاقی آن کوچ کردند و بدین‌گونه شکاف شمال و جنوب در شهر تهران قابل فهم شد. طبقه اقتصادی شمال به تناسب هستی‌شناسی خویش، کم‌کم به طبقه اجتماعی خاصی تبدیل گردیدند و تلفیق رفاه اقتصادی و طبقه اجتماعی، منجر به ظهور طبقه سیاسی نیز شد. در حکومت‌های دموکراتیک، تأثیر طبقه اقتصادی بالای جامعه به حوزه سیاست بر کسی پوشیده نیست. در ایران نیز از مجلس پنجم به بعد تقریباً این رویه با شدت و ضعف‌هایی دنبال شده است. البته موارد ذکر شده بدین معنی نیست که هرکس در شمال تهران زندگی می‌کند، توجهی به دین و انقلاب ندارد. امّا این ایده متواتر است که ترکیب سیاسی شمال با جنوب متفاوت است. از بعد نظری هم که بنگریم، بین محرومیت و انقلابی‌گری همبستگی بیشتری وجود دارد. امّا مرفهین اقتصادی کمتر تن به حادثه می‌دهند و کمتر حاضر به تحمل شرایط سخت هستند. از بعد جامعه‌شناسی سیاسی نیز نمی‌توان طبقه مرفه اقتصادی را صرفاً اصلاح‌طلب دانست؛ زیرا در تئوری‌های انقلاب، فقر بعد از رفاه می‌تواند عامل انقلاب شود. همچنین رفاه نیز می‌تواند به انقلاب منجر شود، همانگونه که فقر نیز می‌تواند عامل انقلاب باشد(البته در انقلاب اسلامی هیچ یک از مؤلفه‌های ذکر شده عامل انقلاب نبوده و سه نظر فوق مربوط به انقلاب‌های مغرب زمین است). در انتخابات گذشته، چندان به تفاوت‌های آرا در شمال و جنوب شهر توجه نمی‌شد، امّا این مسأله قابل اذعان بود که حوزه‌های جنوب شهر شلوغ‌تر از حوزه‌های شمال شهر است. در انتخابات ریاست جمهوری 1388 حوزه‌های شمال شهر خلوت‌تر از جنوب نبود و سطح شلوغی حوزه‌های انتخاباتی قابل تطبیق بود. نتیجه انتخابات نیز نشان داد که مشارکت مردم تهران ـ شمیران بی‌نظیرترین مشارکت از جهت کمی بوده است به طوری که رأی این حوزه از 7/2میلیون مجلس ششم به 2/4میلیون نفر رسید. مشارکت بیشتر مردم شمال شهر باعث شد تا رأی موسوی نسبت به احمدی‌نژاد قدری افزایش یابد درحالی که در دوره قبلی رأی احمدی‌نژاد بیشتر از هاشمی بود. هرقدر از شهرری به سمت نیاوران پیش می‌رویم رأی احمدی‌نژاد کاهش یافته و رأی موسوی افزوده شده است، به طوری که از رأی 320هزار نفری شهرری، 220هزار مربوط به احمدی‌نژاد و 100هزار مربوط به موسوی است. امّا در شمیرانات این نسبت معکوس است. بدین معنی که از 320هزار رأی شمیرانات 220هزار مربوط به موسوی و 100هزار مربوط به احمدی‌نژاد است. تمرکز رأی موسوی در شمال شهر تحلیل‌های متفاوتی را به دنبال داشت. درحالی که موسوی تلاش می‌نمود با تابلو دوران دفاع مقدس، خود را پرچم‌دار دفاع از مستضعفین بداند امّا طبقات اقتصادی مرفه‌تر به وی توجه بیشتری کردند. علاوه بر آن استاندار تهران در روز 4/4/88 اعلام کرد همه گروه‌های مخالف نظام که قبلاً انتخابات را تحریم می‌کردند، در این انتخابات حضور فعال داشته‌اند(غیراز منافقین). همچنین حجم ماشین‌های موجود در خیابان ولیعصر در هفته‌های منتهی به انتخابات بیشتر طرفداران موسوی بودند که این مسأله قطعی است و حجم خودروهای شمال شهر بیشتر از جنوب است. اما حوادث پس از انتخابات شکاف شمال ـ جنوب را بیشتر نشان داد و تحلیل چرایی حضور بسیاری از افراد شمال شهر، برای اولین‌بار را قابل فهم نمود. یکی از دلایل توهم‌زا برای آقای موسوی و همسر ایشان نسبت به پیروزی نیز تمرکز رنگ سبز در شمال شهر در روزهای قبل از انتخابات بود. موسوی این مسأله را به کل کشور تعمیم داده بود. تجمعات برگزار شده در روزهای 25خرداد و خصوصاً 27خرداد در میدان 7تیر نشان می‌داد که حجم اصلی ماشین‌های روانه‌شده به سمت میدان هفت‌تیر، از بزرگراه مدرس وارد می‌شوند و طبقه اجتماعی خاصی در تجمعات حضور دارند که اکثراً دوبه‌دو (یک دختر و یک پسر) هستند و مطالبه آنان قبل از آنکه سیاسی باشد، اجتماعی است. به جز دو تجمع درمیدان‌های امام خمینی(ره) و بهارستان که در آن دو تجمع نیز افراد با مترو از شمال شهر منتقل می‌شدند - تا این تحلیل را که طرفداران موسوی اکثراً مربوط به شمال شهر هستند شکسته شود- بقیه تجمعات در شمال شهر انجام می‌شد. تمرکز تجمعات در میدان 7تیر، ونک، ولیعصر، قیطریه، محسنی و‌... بود، در تجمعات میدان هفت‌تیر حجم خودروهای شمال میدان و شمال خیابان کریم‌خان نشان می‌داد که مسیر حاضرین در تجمع، از شمال شهر بوده است. حال آنکه از پارک خودروی اضافی در خیابان‌های ایرانشهر، نجات‌اللهی، قرنی و حافظ خبری نبود. علاوه بر آن، ستادهای مخفی یا خانه‌های تیمی که به دست نیروهای امنیتی و انتظامی کشف شد صد درصد در شمال شهر، خصوصاً قیطریه و میدان 7تیر متمرکز شده بود. دیگر اینکه افراد دستگیر شده در روز عاشورا 315 نفر مربوط به شمال شهر و 106نفر مربوط به جنوب شهر بودند که این نسبت نشان می‌دهد که افراد حاضر از شمال شهر 300درصد بیشتر از جنوب شهر بودند و از نسبت رأی دو کاندیدا در شهر تهران نیز بیشتر هستند. بنابراین می‌توان انتخابات ریاست‌جمهوری 1388 را ماحصل تفکیک طبقات اجتماعی و اقتصادی در شهر دانست که برای اولین بار ظهور و بروز عینی یافت. بدین ترتیب نه به صورت مطلق، بلکه به صورت نسبی می‌توان حوادث پس از انتخابات را رویارویی شمال ـ جنوب دانست و از جهت گرایش طبقات اجتماعی به کاندیداها نیز می‌توان با اندکی تساهل آرایش فقر ـ غنا را به نظاره نشست. شاید شعارهای عدالت‌خواهانه احمدی‌نژاد برای توده مردم ملموس‌تر از موسوی بود. اما آنچه گرایش طبقات اقتصادی برتر را به سمت موسوی رهنمون کرد، برداشت متفاوت از شعارها و سیاست‌های اعلانی و اقدامی وی بود. طبیعتاً در طبقات شمال شهر از انسان‌های صالح و متعهد و انقلابی تا عناصر مرفه فارغ از دغدغه‌های انقلابی زیست می‌کنند، امّا اکثریت نسبی آنان منافع خود را در حضور موسوی برمسند قدرت می‌دیدند و مصداق «هرکسی از ظن خود شد یار من» بودند. قطعاً اکثریت مطلق آنان مخالفین نظام نیستند، امّا احساس روانی نسبت به سیاست‌های احمدی‌نژاد آنها را بر آن داشت که مسیر موسوی می‌تواند آرامش اقتصادی و امنیت روانی را برایشان تأمین کند. لذا نگرانی از منافع خویش در جهت‌گیری انتخابات آنان مؤثر بود. در پایان باید بر این نکته تأکید کردمهمترین دلیلی که می‌توان برای وفاداری اکثریت مردم شمال شهر به انقلاب و نظام ارائه نمود، ریزش چند صدهزار نفری معترضین روز 25خرداد در روزهای پس از خطبه 29/3/88 مقام معظم رهبری بود که تایید انتخابات توسط رهبری، آرامش را به اکثریت آنان برگرداند و سوءظن آنان را برطرف نمود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار