کد خبر: 1337809
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۰
گفت‌وگوی «جوان» با حجت‌الاسلام‌والمسلمین ابراهیم بهاری، استاد حوزه و کارشناس معارف دینی 
پدر در مکتب علوی و مدرسه حاج قاسم «مقتدر متخلق» است سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی نشان داد، می‌توان مقتدر، اما مهربان بود. می‌توان محبوب و در عین حال مسئول بود. می‌توان فرمانده و، اما پدر بود؛ و این دقیقاً همان الگویی است که ریشه در سیره امیرالمؤمنین (ع) دارد؛ الگویی که اگر در خانواده، مدرسه و جامعه احیا شود، بسیاری از بحران‌های تربیتی و هویتی کاهش خواهد یافت
 نیره ساری

جوان آنلاین: پدربودن، در منطق علوی، صرفاً یک نسبت خونی نیست؛ مسئولیتی است که از خانه آغاز می‌شود و تا متن جامعه امتداد می‌یابد. حجت‌الاسلام‌والمسلمین ابراهیم بهاری، مدرس حوزه علمیه و استاد فلسفه، اخلاق و حکمت، در گفت‌و‌گو با «جوان»، با بازخوانی سیره پدرانه امیرالمؤمنین علی (ع)، این الگو را در امتداد تاریخ تا شخصیت معاصر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی دنبال می‌کند؛ الگویی که در آن «اقتدار» با «محبت»، «عدالت» با «عاطفه» و «پدر بودن» با «مسئولیت اجتماعی» پیوند خورده است. 

مهم‌ترین شاخصه پدرانه امیرالمؤمنین (ع) که امروز کمتر به آن توجه شده چیست؟
در منطق اسلام، پدربودن از سال‌ها پیش از تولد فرزند آغاز می‌شود. پیامبر فرمودند: اولادتان را پیش از ازدواج تربیت کنید. یعنی لقمه، باور، اخلاق و شاکله‌ای که انسان با آن زندگی می‌کند، نسل آینده را می‌سازد. 
امیرالمؤمنین (ع) خود محصول چنین تربیتی است؛ تربیتی که مستقیماً زیر نظر پیامبر اکرم (ص) شکل گرفت. علی (ع) از کودکی در خانه پیامبر پرورش یافت و این تربیت، نه صرفاً آموزشی، بلکه وجودی و شخصیتی بود. در آیات آغازین سوره «الرحمن» طبق برخی تفاسیر، «علم‌القرآن» مقدم بر «خلق‌الانسان» آمده تا نشان دهد ابزار تربیت، پیش از ظهور شخصیت انسانی فراهم می‌شود و این ابزار، در مورد امیرالمؤمنین (ع)، مستقیماً به دست رسول خدا سپرده شد. 

چگونه می‌توان اقتدار تربیتی حضرت علی (ع) را بدون خشونت در خانواده امروز بازتولید کرد؟
الگوی اقتدار، عاملانه باید باشد، اقتداری که نه با تحکم، بلکه با عمل شکل می‌گیرد. 
بزرگ‌ترین اقتدار تربیتی پدر این است که خودش عامل باشد. علی (ع) هرگز چیزی را از فرزندانش نخواست که خودش به آن پایبند نباشد. او نمونه‌ای روشن از این اقتدار را در رابطه امیرالمؤمنین (ع) با حضرت زهرا (س) می‌داند؛ آنجا که حضرت می‌فرماید:
«به خدا سوگند، در مدتی که فاطمه در خانه من بود، هرگز او را خشمگین نکردم و او نیز مرا.»
آرامش رابطه والدین، خود بزرگ‌ترین پشتوانه اقتدار پدرانه در تربیت فرزندان است؛ خانواده‌ای که در آن تنش نیست، نیاز به خشونت تربیتی هم ندارد. 

سیره علوی چه تعریفی از «پدر بودن» ارائه می‌دهد؟
در نگاه امیرالمؤمنین (ع)، پدر بودن با «ادب» معنا می‌شود. حضرت امیر (ع) می‌فرماید: هیچ ارثی برای فرزند، برتر از ادب نیست. 
 علی (ع) به فرزندانش صرفاً «دانش» نیاموخت، بلکه اخلاق قرآن را در جان آنها نشاند. قرآن در مکتب علوی، نه متن خواندنی، بلکه منش زیستنی است. 
تلاوت قرآن یعنی بخوانی، بفهمی و عمل کنی؛ اینگونه قرآن را به فرزندانش آموخت. ثمره این تربیت، تربیت فرزندانی است که حتی آنان که معصوم نیستند، در قله اخلاق و وفاداری قرار می‌گیرند؛ تا جایی که عباس بن علی (ع) و زینب کبری (س) عملاً در مرز عصمت تعریف می‌شوند. 

نقش عدالت حضرت‌علی (ع) در مدیریت خانواده چه درسی برای پدران امروز دارد؟
عدالت در منطق علوی، مفهومی صرفاً سیاسی یا اجتماعی نیست، بلکه از درون خانه آغاز می‌شود. علی (ع) همانگونه که در جامعه عدالت‌محور است، در خانواده نیز عادلانه رفتار می‌کند. عدالت علی فقط برای جامعه نبود؛ در درون خانه‌اش موج می‌زد. 
پدر امروز اگر می‌خواهد عدالت اجتماعی را بفهمد، باید ابتدا آن را در روابط خانوادگی، در نحوه رفتار با همسر، در تقسیم محبت میان فرزندان و در رعایت حق هر عضو خانواده تمرین کند. 
 طولانی‌ترین نامه نهج‌البلاغه (سی و یکم) را امیرالمؤمنین (ع) نه صرفاً برای امام حسن (ع)، بلکه برای همه پدران تاریخ نوشته است. در ابتدای نامه، حضرت خود را چنین معرفی می‌کند که از پدری فانی که گذر زمان را پذیرفته و دنیا را پشت سر نهاده، به فرزندی که در آغاز راه است و در تیررس حوادث. این تواضع در معرفی خود، نشان می‌دهد علی (ع) حتی در مقام پدر، خود را مالک مطلق فرزند نمی‌داند؛ بلکه امانت‌دار تربیت اوست. 

چگونه همسری حضرت علی (ع) با حضرت زهرا (س) به استحکام نهاد خانواده انجامید؟
خانواده علوی نمونه کامل هم‌افزایی زن و مرد در مسیر رشد انسانی است. خانه‌ای ساده، اما عمیق؛ خانه‌ای که خروجی آن، شخصیت‌های معصوم و تاریخ‌ساز است. 
نتیجه همسری علی و فاطمه، فقط یک زندگی موفق نیست؛ بلکه تربیت نسلی است که عالم را متحول می‌کند. به عنوان نمونه، به رفتار امام حسن (ع) در واپسین لحظات عمرش اشاره می‌کنم؛ آنجا که درباره همسر خود (جعده) – با وجود خطای بزرگ او – به امام حسین (ع) سفارش می‌کند که پس از شهادتش، آسیبی به او نرسد. این یعنی احترام به جایگاه زن، حتی در اوج مظلومیت. این رفتار، مستقیم از سیره پدرومادر او نشئت گرفته؛ خانه‌ای که در آن مردانگی با خشم تعریف نمی‌شود و قدرت، با انتقام یکی نیست. 

آیا اقتدار تربیتی بدون خشونت؛ ممکن است؟
 دوباره به نامه ۳۱ نهج‌البلاغه بازمی‌گردم. در این نامه بیش از صد اصل تربیتی وجود دارد، اما خلاصه این اصول، در چند محور کلیدی قابل جمع‌بندی است. اول؛ آموزش قرآن، نه صرفاً قرائت، بلکه فهم و عمل به آن است. دوم آموزش حلال و حرام، سوم تقویت خدا ترسی و معنویت، چهارم ایجاد تعادل میان دنیا و آخرت و در نهایت رعایت حقوق مردم و خانواده است. 
امیرالمؤمنین (ع) هرگز فرزندش را مجبور به شبیه‌شدن به خود نمی‌کند. می‌فرماید: تو هرگز نمی‌توانی مانند من باشی. این یکی از مهم‌ترین اصول تربیتی است؛ پدر نباید نسخه تکراری خود را بسازد، بلکه باید فرزند را برای مسیر خودش آماده کند. 

چگونه می‌توان سیره پدرانه امیرالمؤمنین (ع) را در شخصیت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بازشناسی کرد؟
ابتدا بر یک نکته بنیادین تأکید می‌کنم؛ پدر بودن در مکتب اسلام، محدود به خانه نیست. 
همانگونه که امیرالمؤمنین (ع) «پدر امت» است، در دوران معاصر نیز می‌توان از چهره‌هایی سخن گفت که پدرانگی اجتماعی را در میدان مسئولیت عمومی معنا کرده‌اند. در این میان، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی نمونه‌ای روشن و عینی از این الگوست. 
حاج قاسم فقط یک فرمانده نظامی نبود؛ او برای نیروهایش، برای خانواده‌های شهدا و حتی برای مردم مناطق بحران‌زده، نقش پدرانه داشت. 

در فرماندهی پدرانه؛ تفاوت حاج قاسم با الگوی رایج قدرت چیست؟
یکی از مهم‌ترین شباهت‌های میان سیره علوی و سلوک سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، نوع مواجهه با قدرت است. قدرت در این مکتب، ابزار سلطه نیست، بلکه مسئولیت سنگین خدمت است.
در مکتب علی (ع)، حاکمیت یعنی سختگیری بر خود و آسانگیری بر مردم و دقیقاً همین منطق را در رفتار حاج‌قاسم می‌بینیم. در روایت‌های متعدد از همرزمان شهید سلیمانی آمده است که او خود را مقدم بر دیگران نمی‌دانست. در سخت‌ترین شرایط، ابتدا به فکر نیروهایش بود. از فاصله‌گذاری تشکیلاتی پرهیز می‌کرد. این همان «اقتدار بدون تحقیر» است؛ اقتداری که نه با ترس، بلکه با محبت، اعتماد و الگو بودن شکل می‌گیرد. 

رابطه عاطفی حاج قاسم با خانواده شهدا چه پیام تربیتی دارد؟
پیوند عمیق عاطفی او با خانواده شهدا ارتباط تشریفاتی یا رسانه‌ای نبود، بلکه از باور عمیق او به مسئولیت پدرانه ناشی می‌شد. 
حاج قاسم خود را در قبال فرزندان شهدا مسئول می‌دانست، نه صرفاً همدرد. در نقل‌های معتبر آمده است که شهید سلیمانی بار‌ها گفته بود مبادا فرزندان شهدا احساس بی‌پناهی کنند. این نگاه، امتداد همان نگاهی است که امیرالمؤمنین (ع) نسبت به یتیمان جامعه داشت؛ آنجا که در وصیتنامه‌اش تأکید می‌کند:
«الله‌الله فی الأیتام...»
(خدا را، خدا را درباره یتیمان) این جمله فقط توصیه اخلاقی نیست؛ یک برنامه حکمرانی و تربیتی است.

حاج قاسم چگونه «پدر بودن» را به مسئولیت اجتماعی پیوند زد؟
یکی از تفاوت‌های اساسی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با چهره‌های صرفاً نظامی، در همین پیوند معنا می‌شود. او خانواده را از جامعه جدا نمی‌دید و جامعه را بدون روح پدرانگی، آسیب‌پذیر می‌دانست. در خاطرات نقل‌شده از شهید سلیمانی، بار‌ها بر این نکته تأکید شده که امنیت، بدون کرامت انسانی بی‌معناست. پیروزی، بدون حفظ اخلاق، شکست است. فرمانده، پیش از آنکه دستور بدهد، باید الگو باشد. این همان منطقی است که علی (ع) در نهج‌البلاغه به مالک اشتر می‌آموزد؛ حاکمی که باید «دلش لبریز از رحمت» باشد، نه صرفاً مسلح به قدرت. 

چرا نسل جوان با وجود فاصله نسلی، با حاج قاسم ارتباط برقرار کرد؟
نسل جوان به‌دنبال صداقت است، نه شعار. سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی اهل نمایش نبود؛ زیست او ساده، گفتارش کوتاه و عملش پررنگ بود. همین ویژگی باعث شد نوجوان و جوانی که شاید زبان رسمی یا خطابه‌های طولانی را پس می‌زند، با شخصیتی صادق و بی‌تکلف ارتباط برقرار کند. این همان پدرانگی خاموش است؛ حضور مؤثر بدون تحمیل. 

پدرانگی حاج قاسم چه نسبتی با آینده تربیتی جامعه دارد؟
اگر بخواهیم از بحران الگو در جامعه عبور کنیم، باید مفهوم پدرانگی را از نو تعریف کنیم. 
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی نشان داد، می‌توان مقتدر، اما مهربان بود. می‌توان محبوب و در عین حال مسئول بود. می‌توان فرمانده و، اما پدر بود؛ و این دقیقاً همان الگویی است که ریشه در سیره امیرالمؤمنین (ع) دارد؛ الگویی که اگر در خانواده، مدرسه و جامعه احیا شود، بسیاری از بحران‌های تربیتی و هویتی کاهش خواهد یافت. 

 امروز جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به چه نوع پدرانگی نیاز دارد؟
بحران‌های تربیتی امروز، بیش از آنکه محصول ضعف فردی باشند، نتیجه گسست الگو‌های پدرانه در سطوح مختلف جامعه‌اند. 
وقتی پدر در خانه تضعیف می‌شود، اقتدار اخلاقی در جامعه هم فرو می‌ریزد. پدرانگی در منطق اسلامی، صرفاً تأمین معاش یا اعمال قدرت نیست بلکه هدایت، حمایت و الگوسازی است؛ مفهومی که در سیره امیرالمؤمنین (ع) و در روزگار ما، در رفتار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به‌وضوح دیده می‌شود. 

چه پیامی می‌توان از سیره علوی و حاج قاسم برای پدران امروز استخراج کرد؟
پدر باید پیش از فرزند، خود را تربیت کند. علی (ع) پیش از آنکه فرزندانش را به تقوا دعوت کند، خود مظهر تقوا بود و حاج قاسم پیش از آنکه نیروهایش را به ایثار فرا بخواند، خود در صف اول خطر می‌ایستاد. 
دوم اینکه اقتدار بدون اخلاق، ماندگار نیست. چه در خانه و چه در میدان اجتماع، قدرتی که از اخلاق تهی شود، به ضد خود تبدیل می‌شود. 
سوم باید گفت محبت، رقیب اقتدار نیست. پدرانگی یک مسئولیت اجتماعی است، همانگونه که سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی خود را پدر معنوی نیرو‌ها و خانواده‌های شهدا می‌دانست، پدر امروز نیز نسبت به محیط پیرامون خود مسئول است. 

این الگو چه نسبتی با تربیت نسل آینده دارد؟
نوجوان و جوان امروز بیش از آنکه به نصیحت واکنش نشان دهد، به الگو پاسخ می‌دهد. 
نسل جدید، پدر مقتدر خشن نمی‌خواهد؛ پدر قابل اعتماد می‌خواهد. بازخوانی سیره علوی و شخصیت‌هایی مانند سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، می‌تواند خلأ الگوی مردانه سالم را تا حد زیادی جبران کند؛ الگویی که اهل مسئولیت است، اهل خودنمایی نیست و میان خانه، جامعه و ایمان، پیوند برقرار می‌کند. 

نقش رسانه‌ها و نظام آموزشی در بازتولید این الگو چیست؟
اگر رسانه فقط مصرف‌کننده هیجان باشد، الگو‌های هیجانی تولید می‌کند. رسانه، مدرسه و خانواده باید در کنار هم مفهوم پدرانگی مسئولانه را بازتعریف کنند، از الگو‌های واقعی و زیسته سخن بگویند، نه اسطوره‌های دست‌نیافتنی و روایت مردانگی را از خشونت، به اخلاق و مسئولیت منتقل کنند.

برچسب ها: اسلام ، سبک زندگی ، اخلاق
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار