این روزها مردم به بهانه کریسمس، کافهها و خیابانها را به صحنهای برای نمایش برهنگی و هنجارشکنی در فضاهای عمومی تبدیل کردهاند. جوان آنلاین:روزهای مِری کریسمسی به قول جوانترها، برخی کافههای شهر دیگر صرفاً محل نوشیدن قهوه یا دورهمیهای ساده دوستانه و خانوادگی نیستند. این فضاها به سرعت به لوکیشنهای پرتقاضای تولید محتوا تبدیل شدهاند؛ جایی که دکورهای قرمز و سبز، نورپردازیهای اغراقشده و نمادهای وارداتی بستری میسازند برای نمایش پوششهایی که فاصله معناداری با عرف عمومی جامعه دارند. آنچه در این میان کمتر دیده میشود، توجه به مرزهای فرهنگی و مسئولیت اجتماعی صاحبان این فضاها است.
به گزارش مهر، برهنگی و بدننمایی در این کافهها و لوکیشنهای خیابانی بخشی از الگوی جذب مخاطب و نمایشی شدن در فضای اجتماعی شده است. هرچه پوشش برهنهتر تصاویر برای مخاطبان شوکآورتر و زنندهتر و حتی شانس دیدهشدن در شبکههای اجتماعی هم بیشتر. انگار به تدریج، بدن انسان به ابزار بازاریابی بدل شده و مناسبت وارداتی به پرفورمنسی نمایشی برای مصرف عمومی تبدیل شده است. این روند نمونهای از دگرگونی معیارهای فرهنگی است؛ جایی که ارزشها و سنتها به تدریج جای خود را به منطق نمایشی و دیده شدن میدهند.
شبکههای اجتماعی شده است محلی برای پاداش دادن به تصاویر و نمایشهای جنجالی با پوششهای خارج از عرف و به سرعت، رفتارهای هنجارشکنانه را به استانداردی عادی و الگویی برای دیگر فضاها تبدیل میکند و ما میبینیم که در این چرخه، معیارهای فرهنگی و اخلاقی بر اساس آگاهی اجتماعی تعیین نمیشود بلکه بر اساس منطق سود و دیده شدن تعریف میشوند و نتیجه آن، تهی شدن فضای عمومی از هویت اخلاقی و فرهنگی است.
دیگر نمیتوان پوشش برهنه و بدننمایی افراد را به عنوان ابزار آزادی آنان نام برد بلکه یک پرفورمنس حسابشده است که جامعه را به سمت عادیسازی هنجارشکنی سوق میدهد. وقتی چنین روندی بدون چارچوب و نظارت ادامه پیدا کند، پیامد آن تنها محدود به فضاهای کافه و شبکۀ اجتماعی نخواهد ماند؛ هنجارها و ارزشهای فرهنگی، آرام و بیسر و صدا تغییر خواهند کرد.
فقدان چارچوب و نظارت دولتی
یکی از نگرانیهای عمده، خلأ ساماندهی و نظارت دولتی است. هیچ چارچوب روشنی برای فعالیت این فضاها وجود ندارد و سازوکاری برای تفکیک میان شادی اجتماعی و نمایشهای هنجارشکن تعبیه نشده است. رهاشدگی فضای فرهنگی، نه تنها مسئولیت فرهنگی صاحبان کسبوکار را کمرنگ کرده، بلکه زمینه را برای سوءاستفادههای تجاری باز گذاشته است. این خلأ، به تدریج معیارهای فرهنگی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد.
در واقع کریسمس از یک مناسبت و رویداد به ابزاری برای تولید محتوای نمایش برهنگی و بیبند و باری بدل شده است. وقتی نظارت و چارچوب وجود ندارد، این روند نه تنها متوقف نمیشود، بلکه الگویی غالب در فضاهای مشابه پیدا میکند.
تبدیل مناسبتهای فرهنگی و مذهبی به صحنههای نمایش پوششهای برهنه پیامدهای عمیق اجتماعی و فرهنگی دارد. وقتی بدن انسان به ابزاری برای دیده شدن بدل میشود، مرزهای خصوصی و عمومی به تدریج محو شده و درک احترام به هنجارها و ارزشهای جمعی ضعیف میشود. این روند نه تنها هویت فرهنگی جامعه را تهدید میکند، بلکه فضای عمومی را از ویژگیهای اخلاقی و بومی تهی میسازد و پذیرش رفتارهای هنجارشکن را طبیعی جلوه میدهد.
این پدیده همچنین نشان میدهد که شادی و سرگرمی میتوانند به سرعت ابزاری برای سودجویی و بازاریابی تبدیل شوند. سرمایه فرهنگی وقتی با منطق دیده شدن و رقابت دیجیتال ترکیب میشود، دیگر بر اساس انتخاب آگاهانه جامعه تعریف نمیشود، بلکه بر اساس فضای مجازی و فشار اقتصادی شکل میگیرد. نتیجه این فرآیند، شکلگیری فضایی است که بهتدریج معیارهای اخلاقی و فرهنگی را به چالش میکشد و جامعه را به سمت استانداردهای وارداتی، نمایشی و اغلب هنجارشکن میکشاند.
شادی وارداتی همراه با برهنگی تهدیدی برای هنجارهای جامعه
باید بدانیم اگر مرزهای فرهنگی و اجتماعی محافظت نشوند و فضاهای عمومی همچنان به پرفورمنسهای نمایشی و بدننمایی بدل شوند، نتیجه آن ناگوار و غیرقابل باور خواهد بود. جامعه به سوی تهی شدن از اخلاق و هویت فرهنگی حرکت خواهد کرد و این نوع مناسبتها، صرفاً به ابزاری برای دیده شدن و سود اقتصادی تبدیل خواهند شد.