کد خبر: 1336254
تاریخ انتشار: ۰۲ دی ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
گزارش «جوان» از لزوم توجه به نقش زنان در ادبیات و سینمای دفاع مقدس
«تب ناتمام» کتابی که قابلیت روایت را در سینما دارد انتشار کتاب‌هایی همچون «تب ناتمام» نشان می‌دهد ادبیات دفاع مقدس هنوز ظرفیت‌های کشف‌نشده‌ای برای روایت دارد؛ به‌ویژه در بازنمایی تجربه زیسته زنانی که سال‌ها در حاشیه روایت‌های رسمی جنگ مانده‌اند
روزبه فکور

جوان آنلاین: انتشار کتاب‌هایی همچون «تب ناتمام» نشان می‌دهد ادبیات دفاع مقدس هنوز ظرفیت‌های کشف‌نشده‌ای برای روایت دارد؛ به‌ویژه در بازنمایی تجربه زیسته زنانی که سال‌ها در حاشیه روایت‌های رسمی جنگ مانده‌اند. 

«تب ناتمام» با تمرکز بر جهان عاطفی، رنج‌های خاموش و کنش‌های پنهان زنان در سال‌های جنگ، نه‌تنها نمونه‌ای شاخص در جریان خاطره‌نگاری معاصر است، بلکه از منظر دراماتیک نیز واجد مؤلفه‌هایی است که آن را به اثری مستعد برای اقتباس سینمایی بدل می‌کند. روایت غیرشعاری، شخصیت‌پردازی انسانی و نگاه جزئی‌نگر به زندگی روزمره از جمله ویژگی‌هایی است که این کتاب را برای ورود به مدیوم سینما جذاب می‌سازد. 

کتابی با روایتی مادرانه 

«تب ناتمام» روایت زندگی یک مادر شهید است که نمونه‌ای خاص و یگانه از فداکاری و ایثار مادرانه را به نمایش می‌گذارد. در این کتاب، با سرگذشت مادری روبه‌رو هستیم که برای مدتی طولانی از فرزند جانباز خود که توانایی حرکت خود را در راه دفاع از میهن از دست داده، بدون هیچ چشمداشتی مراقبت می‌کند. برخلاف روایت عمومی که فرد جانباز محور روایت‌هاست، در این کتاب مادر شهید دخانچی است که نقش محوری داستان را بر عهده دارد. این بدین معناست که مؤلف در اثر خود به شرح زندگی در کنار یک جانباز و سختی‌های آن پرداخته که ممکن است در نگاه اول از دید بسیاری از افراد پنهان بماند. 

زهرا حسینی مهرآبادی در این کتاب، تنها به جنبه‌های شخصی زندگی شهلا منزوی بسنده نکرده است. او نگاهی اجتماعی و تاریخی نیز به ماجرای جنگ و تأثیرات آن بر خانواده‌ها دارد. به این ترتیب «تب ناتمام» به نوعی یادآور این نکته است که جنگ فقط در میدان نبرد رخ نمی‌دهد، بلکه خانواده‌ها، به‌ویژه مادران نیز در خط مقدم این نبرد روحی و روانی قرار دارند. آنها نه تنها با از دست دادن عزیزانشان، بلکه با زخم‌های روحی و روانی جنگ نیز دست و پنجه نرم می‌کنند. 

کتاب‌هایی مانند «تب ناتمام» نمونه‌ای روشن از این ظرفیت هستند؛ آثاری که جنگ را نه از منظر خط مقدم، بلکه از دل خانه‌ها، بیمارستان‌ها و سال‌های انتظار روایت می‌کنند. انتشار چنین کتاب‌هایی فرصت خوبی را پیش‌روی سینماگران فراهم می‌کند تا با اقتباس و بهره گرفتن از زندگی این شخصیت‌ها، دست به ساخت فیلم و سریال بزنند، به ویژه آنکه با نگاهی به تاریخ سینمای دفاع مقدس می‌بینیم که مسیر بازنمایی زنان، مسیری تدریجی و پرچالش بوده است. 

غیبت زنان در فیلم‌های دفاع مقدس

فیلم‌های دهه ۶۰ و ۷۰، مخصوصاً آثار تولید شده در سال‌های نزدیک به پایان جنگ، عمدتاً روایتی مردانه داشته‌اند. در این فیلم‌ها، تمرکز درام بر میدان نبرد و قهرمانان مرد بوده و تصویر روشنی از نقش زنان، چه در پشت جبهه و چه در متن زندگی جنگ‌زده، ارائه نمی‌شد. حتی در آثار فیلمسازان شاخصی، چون ابراهیم حاتمی‌کیا و رسول ملاقلی‌پور نیز، محوریت روایت بر دوش مردان قرار داشت و شخصیت‌های زن اغلب در حاشیه داستان و بدون کنشگری مؤثر باقی می‌ماندند. 

با نگاهی به سینمای دفاع مقدس، می‌بینیم در دو دهه ۶۰ و ۷۰، در مجموع ۷۰ فیلم سینمایی مرتبط با جنگ ساخته شد که تنها در هفت فیلم زنان نقش اول و اصلی را برعهده دارند که چیزی حدود ۱۰ درصد از کل آثار می‌شود. این فیلم‌ها زندگی واقعی زنان در طول جنگ را به مخاطبان نشان نمی‌دهند و زنان در فیلم‌های دفاع مقدس غایب و ناپیدا هستند. 

از دهه ۷۰ به بعد، تصویر زن در سینمای دفاع مقدس به‌تدریج از حالت منفعل خارج شد و به سوی کنشگری حرکت کرد. تحول اصلی از جایی آغاز شد که در دو دهه اخیر و با شروع جریان «نهضت خاطره‌نگاری» در ادبیات دفاع مقدس و انتشار روایت‌های مادران و همسران شهدا و جانبازان، چشم‌انداز تازه‌ای پیش روی سینماگران گشوده شد. با مرور و خواندن این کتاب‌ها مشخص شد که چه ظرفیت عظیمی در تجربه زیسته زنان وجود دارد و چگونه می‌توان آن را به زبان تصویر ترجمه کرد. 

ظهور زنان در سینمای دفاع مقدس

در سینما، نمونه‌های موفقی از این تغییر نگاه قابل ردیابی است. برای نمونه فیلم «گیلانه» تصویری کامل، باورپذیر و انسانی از مادری ارائه می‌دهد که رنج، مراقبت و ماندگاری را زندگی می‌کند. گیلانه، زنی است که جنگ را نه با اسلحه، بلکه با صبر و از خودگذشتگی مادرانه تجربه می‌کند. 

یا فیلم «شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار نیز نمونه‌ای شاخص در این مسیر است. روایت مادر منتظر، ما را با وجه دیگری از حیات زنان در جنگ مواجه می‌کند. زنی که دل در گرو تنها پسر و همراه زندگی‌اش دارد و بی‌صبرانه منتظر خبری از اوست. سال‌ها انتظار، صبوری و زیست در تعلیق، این فیلم را به اثری بدل کرده که از کلیشه‌های رایج فاصله می‌گیرد و تصویری واقع‌گرایانه از مادران اسرا را نشان می‌دهد. 

فیلم «ویلایی‌ها» نیز نمونه‌ای روشن از یک «قصه کاملاً زنانه» است. اثری که به جای میدان رزم، زندگی زنان در پشت جبهه را محور قرار می‌دهد. زنانی که اگرچه سلاح به دست نگرفتند، اما مسئولیت کمی نداشتند و بخش مهمی از دوام و پشتیبانی جنگ بر دوش آنان بود. این فیلم نشان می‌دهد که جنگ فقط در خاکریز‌ها رخ نمی‌داد، بلکه در خانه‌ها و زیست روزمره زنان نیز جریان داشت. 

در روز‌های نخست جنگ تحمیلی، زنان در شهر‌های اشغال‌شده در میدان نبرد حضور مستقیم داشتند و با ادامه جنگ، نقش آنان در پشت جبهه و در بیمارستان‌ها پررنگ شد. فیلم «روز‌های زندگی» با تمرکز بر نقش کادر پزشکی، بخشی از این نقش کمتر دیده‌شده را به تصویر می‌کشد. 

هنوز روایت‌های ناگفته بسیاری از زنان باقی مانده است؛ روایت‌هایی که می‌توانند بدون کلیشه‌پردازی و شعارزدگی، به سینما راه پیدا کنند. امید آن است که آثاری، چون «تب ناتمام» به چرخه اقتباس سینمایی وارد شوند و میدان بیشتری به روایت‌های واقعی زنان بدهند. زندگی این زنان آن‌قدر دراماتیک و تأثیرگذار است که نیازی به اغراق ندارد؛ تنها کافی است درست و صادقانه روایت شود.

برچسب ها: کتاب ، جنگ ، دفاع مقدس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار