کد خبر: 1335113
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۰
زندگی بدون آب و برق و گاز
قطع که می‌شود قدرش را می‌دانیم! چند روز پیش یک اتفاق ساده افتاد؛ برق محله ما برای یک ساعت قطع شد
 نیره ساری 

جوان آنلاین: چند روز پیش یک اتفاق ساده افتاد؛ برق محله ما برای یک ساعت قطع شد. نه حادثه‌ای بزرگ، نه بحرانی عجیب، فقط یک ساعت نبودن چیزی که همیشه در دسترس هست؛ اما همین یک ساعت کافی بود تا ببینم چقدر همه‌چیز در خانه به یک کلید کوچک وابسته است؛ از روشنایی اتاق گرفته تا گرم‌کردن غذا و حتی شارژ موبایل؛ خلاصه که نشستم به کتاب خواندن آن هم با یک سوسوی شمع؛ انگار که به صد‌ها سال قبل برگشته بودم. تازه فهمیدم چقدر به روشن بودن عادت کردیم و خبر نداریم. همانجا با خودم فکر کردم شاید مشکل ما این نیست که زیاد مصرف می‌کنیم؛ مشکل این است که بودن انرژی‌های مختلف در دسترس آنقدر عادی شده که نبودشان عجیب به‌نظر می‌رسد. آب، برق، گاز... همه چیز‌هایی که هیچ‌وقت به شکل جدی درباره‌شان فکر نکردیم، مگر وقتی برای مدتی از دسترس خارج شده‌اند. 
راستش ماجرا از همینجا شروع می‌شود. از اینکه زندگی امروز با زندگی ۳۰ سال قبل فرق کرده، اما نگاه ما هنوز همان نگاه قدیمی است. نسل قبل وقتی از شیر آب استفاده می‌کرد، دقیقاً می‌دانست آب چقدر ارزش دارد؛ چون کمبود را با پوست و استخوان حس کرده بود. اما ما سال‌ها در شهری زندگی کردیم که آب همیشه جاری بوده، برق همیشه روشن بوده، گاز همیشه گرم بوده و همین تداوم بی‌وقفه، حواس ما را خاموش کرده است. خاموشی که نه از روی بی‌مسئولیتی یا بی‌فرهنگی باشد بلکه از روی عادت است. 
صرفه‌جویی برای من از لحظه‌ای معنا پیدا کرد که فهمیدم این منابع آنقدر‌ها هم امن و بی‌پایان نیستند. نه اینکه وارد مباحث پیچیده شوم یا آمار‌های عجیب و غریب بخوانم؛ نه. فقط به همان چند تجربه کوچک روزمره فکر کردم. روزی که آب گرم وسط حمام قطع می‌شود، روزی که کولر خانه به‌خاطر فشار شبکه از کار می‌افتد، روزی که شوفاژ دیگر جواب نمی‌دهد. آن لحظه آدم احساس می‌کند چقدر به چیز‌هایی وابسته است که تصور می‌کرد، همیشه هستند. کم‌کم این سؤال در ذهن شکل می‌گیرد. اگر امروز مراقب بودن‌شان نباشیم، فردا واقعاً هستند؟
صرفه‌جویی یک تصمیم بزرگ نیست؛ یک «حس» است که وقتی نبودن چیزی را حس می‌کنی، شکل می‌گیرد. نه حس قهرمانانه، نه حس وظیفه‌شناسانه؛ یک حس ساده انسانی که می‌گوید «من نمی‌خواهم دوباره آن وضعیت را تجربه کنم» و دقیقاً از همین نقطه کوچک است که رفتار تغییر می‌کند. لازم نیست کسی شعار بدهد یا از تریبون‌ها هشدار بدهند. کافی است آدم بفهمد واقعیت کمی عوض شده و با آن واقعیت جدید سازگار شود. وقتی این نگاه وارد زندگی می‌شود، کار‌های کوچک معنا پیدا می‌کنند. اینکه هنگام مسواک‌زدن یا وضوگرفتن شیر آب را ببندی، دیگر کار سختی نیست؛ چون می‌دانی آن آب قرار نیست تا ابد همینطور بی‌حساب جاری باشد. اینکه کولر را روی دمای منطقی تنظیم کنی، عجیب به‌نظر نمی‌رسد؛ چون تجربه کرده‌ای روز‌هایی را که شبکه توان نداشته و وسط گرما از کار افتاده است. اینکه شوفاژ را تا آخر باز نگذاری، نه از روی صرفه‌جویی اجباری، بلکه از روی فهمیدن ضرورتش انجام می‌شود. حتی خاموش‌کردن چراغ اتاق خالی هم نه از جنس سختگیری بلکه از جنس «فکر کردن» می‌شود. 
گاهی وقت‌ها پیش خودم فکر می‌کنم چرا همین نکات ساده را زودتر یاد نگرفتیم. شاید، چون هیچ‌وقت موقعیتی نبوده که واقعاً حس کنیم بدون آنها چه می‌شود. اما واقعیت این است که دنیا تغییر کرده و منابع طبیعی محدود شده‌اند. آب آن چیزی نیست که همیشه باشد، برق آن چیزی نیست که تولیدش بی‌هزینه باشد، گاز آن چیزی نیست که کشور تا ابد بتواند در اختیار مردم بگذارد. وقتی این واقعیت‌های ساده را درک می‌کنیم، آن وقت است که تصمیم‌هایمان عوض می‌شود و صرفه‌جویی شکل واقعی پیدا می‌کند. 
ما اغلب فکر می‌کنیم مصرف زیاد مشکل اصلی است، اما واقعیت این است که بی‌توجهی مشکل واقعی است. ما بیشتر از حد نیاز مصرف نمی‌کنیم؛ ما بدون فکر مصرف می‌کنیم. صرفه‌جویی یعنی اینکه یک لحظه، فقط یک لحظه، قبل از استفاده فکر کنیم. همین یک لحظه، تفاوت ایجاد می‌کند. همین لحظه کوتاه، مرز میان استفاده و اسراف، میان عادت قدیمی و واقعیت جدید است. 
زندگی امروز ما به این سمت می‌رود که منابع بیشتر از قبل در معرض فشار قرار دارند. جمعیت زیاد شده، شهر‌ها بزرگ‌تر شده‌اند، مصرف بالا رفته، اما منابع همان‌هایی هستند که همیشه بوده‌اند. نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم شرایط تغییر کند، اما ما تغییر نکنیم. صرفه‌جویی هماهنگ‌شدن با زمانه است، البته نه برای اینکه قهرمان شویم، نه برای اینکه تصویر خوبی بسازیم؛ برای اینکه خیال‌مان راحت باشد که اگر فردا چیزی کم شد، سهم ما در کم شدنش زیاد نبوده است و شاید مهم‌ترین بخش ماجرا این است که صرفه‌جویی اصلاً سخت و پیچیده نیست. کافی است کمی حواس‌مان را جمع کنیم؛ کمی مراقب باشیم؛ کمی به روزمره نگاه دقیق‌تری داشته باشیم. وقتی شیر آب را می‌بندیم، وقتی چراغ‌ها را خاموش می‌کنیم، وقتی کولر را منطقی تنظیم می‌کنیم، نه فقط منابع را حفظ می‌کنیم، بلکه آرامش خودمان و خانواده‌مان را هم حفظ می‌کنیم. این کار‌ها کوچک به نظر می‌رسند، اما جمع‌شدن همین رفتار‌های کوچک است که تفاوت ایجاد می‌کند. 
شاید همه این حرف‌ها را بتوان در یک جمله ساده خلاصه کرد «صرفه‌جویی یعنی مراقبت از چیز‌هایی که وقتی نیستند، تازه می‌فهمیم چقدر مهم بودند.» این مراقبت کار سختی نیست. کار بزرگی هم نیست، اما اگر از همین خانه‌ها و همین آدم‌های معمولی شروع شود، همین مراقبت‌های کوچک، می‌تواند نتایج بزرگی بسازد. نه نتیجه‌هایی که در گزارش‌ها می‌نویسند، بلکه نتیجه‌هایی که در آرامش زندگی روزمره حس می‌شود. 
دنیا دارد تغییر می‌کند، منابع محدود شده‌اند و ما باید کمی تغییر کنیم. صرفه‌جویی به‌روز شدن با واقعیت، فهمیدن شرایط جدید و سازگار شدن با زمانه است. این، نه شعار، نه ادبیات رسمی، نه موعظه است، بلکه فقط یک خبر ساده از زندگی واقعی است. اگر امروز کمی حواس‌مان باشد، فردا کمتر غافلگیر می‌شویم و زندگی، هم برای خودمان و هم برای نسل‌های بعد، آسان‌تر و قابل پیش‌بینی‌تر خواهد بود.

برچسب ها: آب ، الگوی مصرف ، سبک زندگی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار