امروز در ایران، نحوه استفاده ما از منابع حیاتی دیگر صرفاً یک انتخاب فردی نیست؛ بلکه شاخصی است جوان آنلاین: امروز در ایران، نحوه استفاده ما از منابع حیاتی دیگر صرفاً یک انتخاب فردی نیست؛ بلکه شاخصی است از سلامت اجتماعی و امنیت ملی. فشار بر آب، برق و گاز، فراتر از یک بحران لحظهای، به خط گسلی تبدیل شده که تابآوری کشور را به چالش میکشد. واقعیت این است که مشکل محدودیت منابع نیست، بلکه نحوه مدیریت و بهرهبرداری ماست که غیرمسئولانه و ناکارآمد است.
رهبر انقلاب بارها تأکید کردهاند، هدررفت منابع، ضربهای مستقیم به امنیت و رفاه عمومی است و مصرف آگاهانه نه یک توصیه، بلکه وظیفهای ملی است. هشدارهای اخیر ایشان نیز نشان میدهد، بیتوجهی به منابع، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سنگینی دارد و میتواند نسلهای آینده را به شدت تحتتأثیر قرار دهد. با این حال، فاصله بین توصیههای رهبری و رفتار عمومی همچنان محسوس است و نشان میدهد فرهنگسازی در این حوزه هنوز ناکافی است.
متأسفانه جریان غالب فرهنگی، به ویژه در سینما و ادبیات، در این زمینه سکوت کرده، یا حتی بدون قصد، سبک زندگی پرمصرف را نهادینه میکند. در بسیاری از آثار تصویری، خانههای مملؤ از امکانات، سفرهای تجملی و زندگی بدون محدودیت منابع نمایش داده میشود. این تصویرسازی، حتی اگر هدفمند نباشد، هنجارساز است و ذهنیت عمومی را شکل میدهد.
با این حال، نمونههایی از هنر نشان دادهاند، میتوان مصرف و محدودیت منابع را به تجربهای انسانی تبدیل کرد. رمان «جای خالی سلوچ» از محمود دولتآبادی زندگی خانوادهای را روایت میکند که فشار منابع طبیعی و اقتصادی، بنیان روابط انسانی را متزلزل کرده است. در سینما، فیلمهایی مانند «ابدویک روز» و «متری شیشونیم» نشان میدهند، ضعف در مدیریت منابع و مسئولیتپذیری، زندگی روزمره مردم را به مخاطره میاندازد. این آثار پیام روشنی دارند: سبک زندگی و نحوه مصرف، کیفیت زندگی جمعی را شکل میدهد.
در شبکههای دیجیتال نیز وضعیت مشابهی دیده میشود. رقابت در نمایش داراییها و سبک زندگی پرزرق و برق، مصرف نمایشی را به معیار موفقیت تبدیل کرده است. مشکل صرفاً حضور این فضا نیست؛ مشکل فقدان روایت جایگزین جذاب و تأثیرگذار است. بدون آموزش مؤثر و تولید محتوای همذاتپندار، اصلاح الگوی مصرف در جهان آنلاین ممکن نیست.
دانشگاهها با ظرفیت علمی بالا، نقش پررنگی در فرهنگسازی دارند، اما فاصله میان تحقیقات علمی و زندگی واقعی محسوس است. پژوهشهای متعدد درباره مصرف آب، انرژی و بهینهسازی منابع، اگر عملیاتی نشوند، اثرگذاری لازم را ندارند. دانشگاهها باید تبدیل به مرکز عملیاتی فرهنگ مصرف درست شوند، نه صرفاً محل تولید دانش انتزاعی.
پیوند میان مصرف آگاهانه و اقتصاد مقاومتی حیاتی است. بدون اصلاح سبک زندگی و رفتار مصرفی، اقتصاد مقاومتی تنها یک مفهوم نظری باقی میماند. استفاده بهینه از منابع، کاهش وابستگی و افزایش تابآوری اقتصادی، مستلزم مصرف مسئولانه است. جامعهای که منابعش را بیمحابا مصرف میکند، حتی با تولید بالا نیز شکننده خواهد بود. مصرف صحیح ستون نامرئی اقتصاد مقاومتی است که بیوجود آن، هیچ سیاست اقتصادیای دوام نمیآورد.
آمار واقعی نشان میدهد، مشکل نه کمبود منابع بلکه رفتار مصرفکننده است: ایران روزانه بیش از ۱۰ میلیون مترمکعب آب شرب هدر میدهد؛ مصرف برق خانگی در ساعات اوج بیش از ۲۰درصد از ظرفیت شبکه فراتر میرود و باعث خاموشیهای مقطعی میشود؛ مصرف گاز خانگی در زمستان ۳۰تا ۴۰درصد بالاتر از استاندارد جهانی است. این اعداد گویای واقعیت تلخ بیتوجهی به منابع هستند.
یک نمونه ملموس انسانی نیز نشان میدهد، بحران چگونه بر زندگی روزمره تأثیر میگذارد: یک خانواده در شمال تهران، زمستان گذشته با قطع مکرر برق و آب روبهرو شد. پدر خانواده میگوید: «هر روز مجبور بودیم برنامهریزی کنیم تا حتی کوچکترین وسیله را بدون برقوآب استفاده کنیم.» این تجربه میلیونها خانواده ایرانی را نمایان میکند که پیامدهای مصرف بیرویه را هر روز لمس میکنند.
مصرف بیضابطه پیامدهای زنجیرهای دارد: درحوزه آب، به مهاجرتهای اجباری و تخریب زیستبوم میانجامد؛ در حوزه انرژی، باعث خاموشی، فشار بر صنعت و کاهش اعتماد عمومی میشود؛ در فرهنگ، مسئولیتگریزی و تضعیف مفهوم منفعت جمعی را تشدید میکند؛ در اقتصاد، وابستگی بیشتر و کاهش تابآوری به دنبال دارد و در سطح امنیت ملی، استقلال کشور در خطر قرار میگیرد. عادیسازی بحران خطرناکترین پیامد است؛ وقتی جامعه به کمبود عادت کند، واکنش نشان نمیدهد و شکاف شناختی میان تصور پایانناپذیری منابع و واقعیت محدودیت، مانع اصلاح میشود.
راهکارهای عملی ساده و قابل اجرا وجود دارند: استفاده از لامپهای کممصرف، مدیریت دقیق مصرف آب شرب، کاهش مصرف انرژی در ساعات اوج، بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر، آموزش خانوادهها و مدارس و ترویج مصرف متعادل. این اقدامات همسو با رهنمودهای رهبری و اصول اقتصاد مقاومتی هستند و میتوانند تغییر ملموس ایجاد کنند.
رسانهها، شبکههای دیجیتال، مدارس، دانشگاهها، سینما، ادبیات و تئاتر باید بهصورت همزمان عمل کنند تا فرهنگ مصرف مسئولانه نهادینه شود. هنر با نشان دادن بحرانها و پیامدهای واقعی، هشدار را ملموس میکند. سینما و ادبیات، با روایت زندگی واقعی و چالشهای انسانها، مصرف بیرویه را به چالش میکشند و نسلها را نسبت به مسئولیت اجتماعی حساس میکنند. اقتصاد مقاومتی، سبک زندگیای است که جامعه را به حفاظت از منابع، کاهش وابستگی و تضمین امنیت ملی دعوت میکند.
هر قطره آب، هر وات برق و هر مترمکعب گاز سهمی در امنیت ملی دارد. بیتوجهی به این منابع نه فقط اتلاف، بلکه تضعیف بنیاد جامعه و آینده نسلهاست. اصلاح مصرف، آزمون بلوغ اجتماعی است؛ جامعهای که امروز به منابعش احترام نگذارد، فردا هیچ منابع غنی نیز برایش کافی نخواهد بود. پیام نهایی روشن است: عادت کنیم، درست مصرف کنیم و مسئولانه زندگی کنیم تا امنیت ملی و رفاه جمعی تضمین شود و در خاتمه باید تأکید کرد بحران انرژی بیتردید ناشی از بحران فهم صحیح مصرف ماست؛ فهمی که باید اصلاح شود.