نمایش «لنگه کفشهای سیبیلندرلا» به نویسندگی و کارگردانی فرهاد اسماعیلی در سبک تلفیقی و مشارکتی تا ۲۱ آذرماه هرشب ساعت ۲۰ در تماشاخانه همای سعادت اجرا میشود. جوان آنلاین: نمایش «لنگه کفشهای سیبیلندرلا» به نویسندگی و کارگردانی فرهاد اسماعیلی در سبک تلفیقی و مشارکتی تا ۲۱ آذرماه هرشب ساعت ۲۰ در تماشاخانه همای سعادت اجرا میشود.
حسین افتخاری مقدم، بازیگر نمایش «لنگه کفشهای سیبیلندرلا» درباره نقش شاعری که در این نمایش بازی کرده، گفت: کار شاعر رشد عناصر فکری، تربیتی و معنوی یک جامعه است، یا همسو با هنجارها یا غیر همسو با آنها. شاعر داستان ما جدای از این عرایض، شاعرانه هم زندگی میکند و طبع زندگی خود را هم در مسیر شاعرانگی پیش میبرد و حتی ترسهایش را هم پشت این بروز متفاوت، نگه میدارد. افتخاری مقدم عنوان کرد: همه آدمها در زندگی به دنبال لنگه کفش رؤیاهایشان میگردند. این بد نیست، اما اگر از کفشهایی که به پا دارند غافل بشوند، بقیه رؤیاپردازیشان را باید با پای برهنه دنبال کنند. این بازیگر بیان کرد: پیوند با شخصیت یا تیپ خاص نیازمند شناخت از روحیات این کاراکتر است یا راهنمایی که نفس به نفس بتواند در خلق این استایل، در کنارت باشد و چراغ تابان راهت. من تجربه مورد دوم را داشتم و در کنار کارگردان نمایش توانستم به نقش نزدیک بشوم. او بازخوردهای مثبت تماشاچیان به خودش و سایر بازیگران نمایش را مدیون کارگردان دانست و افزود: قلم فرهاد اسماعیلی شخصیتهایی را خلق میکند که وقتی با راهنمایی ایشان توسط بازیگر جان میگیرند و به نمایش درمیآیند، در ذهن مخاطب ماندگار میمانند. سر منشأ این ماندگاری همان متن جذاب و گیراست که بازخورد آن برای نویسنده میشود تعریفهایی که از بازیگران میشود.
این بازیگر با بیان اینکه تمرین برای دو نقش اصلی از اواخر زمستان سال ۱۴۰۳ شروع شد، عنوان کرد: تمرینهای نقشهای فرعی مانند شاعر از اواخر تابستان آغازشد. من برای رسیدن به نقش شاعر، در کنار راهنماییهای کارگردان و بقیه دوستان، سعی کردم با این شخصیت کمی در خلوتم زندگی کنم. شبها شعر میگفتم و سعی میکردم جواب سؤالات نزدیکانم را با کلمات متفاوت و همقافیه بدهم.
افتخاری مقدم اظهار داشت: در نمایش گروهی هستیم به نام خانواده؛ پر از عشق، دلسوزی و رفاقت. کار کردن با فرهاد اسماعیلی، سعید دولتی و دیگر اعضای گروه چه بازیگران و چه عوامل دیگر کار، افتخاری است که نصیب بنده شد. مگر میشود کنار عواملی که هر کدام بالای یک دهه تجربه دارند، لذت نبرد و یاد نگرفت. افتخاری بود که عضوی از این خانواده گرم و صمیمی باشم.