یکی از وکلای دادگستری تهران که متهم است چند ماه قبل در یکی از خیابانهای شمالی تهران، وکیل جوان دیگری را با تصادف عمدی به قتل رسانده، پس از ماهها مخفیکاری و جابهجایی بین شهرها به دام پلیس افتاد، اما با وجود شواهد انکارناپذیر، نه قتل را میپذیرد و نه اسلحههای کشف شده را از آن خود میداند. جوان آنلاین: صبح شنبه ۲۸ تیرماه امسال، مأموران پلیس تهران از وقوع تصادفی خونین در یکی از کوچههای محله ولنجک مطلع و راهی محل شدند. بررسیهای اولیه نشان میداد مرد جوانی در این حادثه به شدت زخمی و به بیمارستان منتقل شده، اما راننده خودرو پس از برخورد، بیدرنگ از صحنه گریخته است.
ساعاتی بعد تیم پزشکی اعلام کرد مرد مجروح بر اثر شدت جراحات جان باخته و تلاش پزشکان برای نجات او بینتیجه مانده است. با گزارش مرگ مشکوک، قاضی سالار صنعتگر، بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حاضر و تحقیقات تخصصی آغاز شد. نخستین بررسیها نشان داد مقتول، علیرضا محمدی ۴۰ ساله و وکیل پایه یک دادگستری بوده که هنگام خروج از منزل و نزدیک شدن به خودرویش در جریان تصادفی مشکوک جان خود را از دست داده است. شهادت برخی اهالی و نحوه برخورد خودرو نشان میداد حادثه تصادف نیست، بلکه راننده با نقشه قبلی در کمین وکیل بوده و به محض خروج او از خانه، وی را عمداً زیر گرفته است.
تصاویر دوربین مداربسته راز را فاش کرد
با انتقال جسد به پزشکی قانونی و دستور بازپرس برای انجام تحقیقات فنی، مأموران به سراغ بررسی دوربینهای مداربسته اطراف محل رفتند. تصاویر بهدست آمده نشان میداد مردی میانسال که سوار بر پژو ۲۰۶ بوده، دقایقی قبل از حادثه در گوشه خیابان کمین کرده و به محض ظاهر شدن مقتول با سرعت زیاد به سمت او رفته و او را زیر گرفته است.
بررسی خط ترمز و نحوه برخورد نیز فرضیه تصادف عمدی را تقویت کرد. این شواهد، پرونده را وارد مرحله تازهای کرد و تحقیقات برای شناسایی راننده فراری ادامه یافت.
بازبینی دوربینها در مسیرهای خروجی منجر به شناسایی شماره پلاک خودرو شد، خودرویی که متعلق به زنی به نام «مریم» بود. او بازداشت شد و در تحقیقات گفت: «برای پیگیری مشکل قضاییام وکیلی به نام حمیدرضا را استخدام کردم و خودرو را به عنوان دستمزد موقت در اختیارش گذاشتم. او نه پروندهام را تکمیل کرد و نه خودرو را برگرداند تا اینکه امروز فهمیدم با همان ماشین قتلی رخ داده است.»
پلیس پس از بررسیهای تکمیلی متوجه شد خودرو طی این مدت در اختیار حمیدرضا، وکیل پایه یک دادگستری بوده و او رابطه کاری با مقتول داشته است.
انگیزه پنهان قتل وکیل
در ادامه تحقیقات مشخص شد حمیدرضا مدتی قبل درگیر یک اختلاف ملکی با خانوادهاش شده بود. خانواده او برای پیگیری پرونده، علیرضا ـ مقتول ـ را بهعنوان وکیل انتخاب کرده بودند. همین همکاری حقوقی میان مقتول و خانواده متهم باعث بروز اختلافاتی جدی بین دو وکیل شده بود.
روز حادثه، علیرضا برای شرکت در جلسهای درباره همین اختلافات از خانه خارج شده بود که در کمین متهم قرار گرفت و زیر گرفته شد. با روشن شدن این جزئیات، حکم تعقیب حمیدرضا صادر شد، اما مأموران هنگام مراجعه به منزل و دفتر کار او در شرق تهران دریافتند وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. بررسی سوابق او نشان داد از قبل نیز به اتهام آدمربایی تحت تعقیب بوده است.
طی ماههای بعد، کارآگاهان چندین بار مخفیگاه او را در تهران، شهرهای شمالی و قم شناسایی کردند، اما متهم هر بار پیش از رسیدن مأموران محل را ترک میکرد. سرانجام پس از چهار ماه و ۱۱ روز عملیات مستمر، شامگاه ۹ آذرماه، مأموران موفق شدند او را در تهرانسر بازداشت کنند. هنگام دستگیری از کیف متهم، دو قبضه کلت کمری، تعداد زیادی فشنگ، دلار و سکه کشف شد. صاحبخانه و همسرش که قاتل فراری را مخفی کرده بودند نیز بازداشت شدند.
انکار متهم و روایت تازه
صبح دیروز متهم و دو همدستش برای تحقیق به دادسرای جنایی منتقل شدند. حمیدرضا در بازجوییها منکر قتل شد و گفت: «من وکیل پایه یک هستم و افراد زیادی را میشناسم. مقتول را فقط از دور میشناختم و اختلافی با او نداشتم. روز حادثه در دفترم بودم و وقتی خارج شدم، دیدم خودرویم نیست و حدس زدم سرقت شده، اما شکایت نکردم. تازه وقتی بازداشت شدم، فهمیدم با ماشین من قتل رخ داده است.»
او درباره فرار چند ماههاش هم در ادعایی گفت: «مدتی قبل با مردی اختلاف مالی داشتم. به زور او را سوار خودرو کردم تا به کلانتری تحویل بدهم، اما از من شکایت کرد و من به اتهام آدمربایی محکوم شدم. ابتدا با وثیقه یک میلیارد تومانی آزاد شدم، اما بعد از صدور حکم که فهمیدم به دو سال و نیم زندان محکوم شدهام، فرار کردم و مدام مخفیگاهم را عوض میکردم.»
وی در خصوص دو قبضه کلت کشف شده نیز عنوان کرد: «وقتی دستگیر شدم، مأموران گفتند از کیفم دو اسلحه کشف کردهاند، اما من از وجود اسلحهها بیخبرم. دلار و سکهها هم متعلق به برادرم بود.»
متهم درباره آخرین مخفیگاهش گفت: «محلی که دستگیر شدم، خانه یکی از دوستان دوران دانشگاهیام بود که پس از فارغالتحصیل شدن او در کار خرید و فروش املاک فعالیت میکرد. من تصمیم گرفتم مدتی به خانه او رفت و آمد کنم و به او درباره نحوه سرمایهگذاری در بورس بینالمللی آموزش دهم.»
متهم در حالی جرم قتل را انکار میکند که تمامی شواهد و مدارک حکایت از آن دارد، او قاتل است.
سردار علی ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، درباره این خبر به «جوان» گفت: «متهم به دستور قاضی سالار صنعتگر، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.»