تصمیمات شتابزده همواره به ضرر مردم و کشور تمام شده است، فرقی هم نمیکند مرجع تصمیمگیرنده کیست و کجاست؛ مهم این است که تأثیرات منفی آن زیادتر از سودش خواهد بود و این مسئله مثل روز روشن است. قسمت بد ماجرا آنجاست که نهاد تصمیمگیرنده اهمیتی به هشدارهای مدیران، اهالی آن حوزه و رسانهها نمیدهد و با صدور بیانیه و جوابیه همچنان بر مواضع خود اصرار میکند.
واگذاری شتابزده مجموعه تنیس استقلال به بخش خصوصی و برگزاری مزایده برای فروش آن از سوی سازمان خصوصیسازی نمونهای از این تصمیمات است. از وقتی این خبر رسانهای شده مصاحبههای مختلفی از سوی رئیس فدراسیون تنیس، برخی ملیپوشان این رشته و حتی وزیر ورزش مبنی بر مخالفت آنها با این تصمیم منتشر شده و حتی گویا دنیامالی در خصوص لغو این مزایده نامهای هم به علی مدنیزاده، وزیر امور اقتصاد و دارایی زده و خواستار توقف فوری فرایند واگذاری شده است. در این نامه، وزیر ورزش بر فعال بودن مجموعه و به صلاح نبودن واگذاری آن تأکید کرده و گویا وزیر اقتصاد نیز دستور بررسی ماجرا را داده است. با اینحال نظر سازمان خصوصیسازی کماکان تغییر نکرده و قصدی برای لغو مزایده وجود ندارد.
تعیین تاریخ مزایده فوق آنقدر غیرمنتظره بوده که حتی اعتراض شدید نادری، نماینده مجلس را نیز به همراه داشته است. همین اعتراض موجب شد سازمان خصوصیسازی هم برای صدور بیانیه و جوابیه دست به کار شود. در پاسخ عریض و طویل این سازمان به نکات زیادی اشاره شده و حتی خبر از بدهی ۴۵ میلیاردی شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی بابت اجاره آن به آستان قدس رضوی (ع) [عرصه اوقافی]داده است. با اینحال تمام موارد مورد اشاره در خصوص مباحث مالی است و به نظر میرسد سازمان خصوصی اهمیتی به سهم ورزش کشور، تیمهای ملی و حتی سرانه ورزش مردم نمیدهد. در روزهای گذشته انتقادهای زیادی به حراج زمین تنیس استقلال شده و ابهاماتی وجود داشته که به رغم صدور جوابیه باز هم هیچکس قانع نشده است. اینکه چرا جلسه واگذاری بدون حضور وزیر ورزش برگزار شده یا چرا دعوتنامه حضور در این جلسه تنها دو، سه ساعت قبل از زمان برگزاری آن برای دنیامالی ارسال شده و ارزشگذاری ملک چگونه انجام شده و چندین سؤال و ابهام دیگر.
اینها به کنار، آقایان حواسشان نیست با واگذاری این مجموعه چه آسیبی به ورزش قهرمانی میزنند و چطور سرانه اندک ورزش پایتخت را کاهش میدهند. این مرکز در اختیار فدراسیون تنیس است و تیمهای ملی از آن بهره میبرند. مجموعه استقلال در واقع تخصصیترین مجموعه تنیس کشور است که خدمات حرفهای به ملیپوشان این رشته ارائه میدهد و اخیراً نیز با حضور مسئولان، این مرکز به نام اولین شهید ورزشکار جنگ ۱۲ روزه نامگذاری و مرکز پزشکی کمپ تیمهای ملی، مرکز آموزش و خوابگاه ملیپوشان در آنجا افتتاح شد. پرواضح است که سازمان خصوصیسازی بدون در نظر گرفتن این موارد به فکر واگذاری افتاده است. در صورت انجام این کار، سرنوشت تنیس ایران و فدراسیون چه خواهد شد؟ از سوی دیگر مالک جدید چه ضمانتی برای حفظ این مجموعه و امکاناتش میدهد. با وجود اینکه سازمان خصوصیسازی در جوابیه خود بر ممنوعیت تغییر کاربری در سند واگذاری بدون اخذا مجوز از وزارت ورزش و جوان تأکید داشته، ولی تجربه نشان داده راههای دور زدن قوانین آنقدر زیاد است که اصلاً نمیتوان به این وعدهوعیدها دل خوش کرد. اگرچه واگذاری این مجموعه درآمدی هزار و ۳۰۰ میلیاردی درپی خواهد داشت، ولی این مبلغ تا چه اندازه به تأمین اعتبارات دولت کمک میکند؟ آیا ارزش آواره کردن تنیس ایران و کاهش سرانه ورزش کشور را دارد؟