«روایت سوره سینما از چهرههای خبرساز هفته» عنوان بستهای خبری است که هر جمعه در قالب آن به بازخوانی مهمترین اخبار مرتبط با هنرمندان حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون خواهیم پرداخت.
به گزارش سوره سینما، هر هفته چهرههایی از دل سینما، موسیقی و هنر سر برمیآورند که با حضورشان جریان خبری هفته را شکل میدهند. این هفته، روایت ما به سراغ پنج چهرهای میرود که هر کدام با اتفاقی خاص در صدر اخبار قرار گرفتند؛ یکی با اکران فیلم تازهاش در آمریکا و ایران، یکی با اجرا و برنامه سازی درست که جنجال آفرید، دیگری با فیلمی که نماینده تاجیکستان در اسکار شد، دیگری با سخنانی درباره سینمای کودک.
شهاب حسینی؛ فلسفهای پشت هر قاب
اکران خصوصی فیلم «حرکت آخر» به کارگردانی شهاب حسینی این هفته بار دیگر نام او را بر سر زبانها انداخت. حضور حسینی به همراه همسر و فرزندش در این مراسم، ویدئوهایی ساخت که خیلی زود در شبکههای اجتماعی وایرال شد. «حرکت آخر» با ترکیبی از بازیگران ایرانی و خارجی در آمریکا ساختهشده و پیشتر در جشنوارههای مختلف از جمله تورنتو نالیوود و سالرنو به نمایش درآمده بود. در جشنواره تورنتو نالیوود، حسینی توانست جایزه بهترین فیلم شمال آمریکا را به دست آورد؛ افتخاری که جایگاه او را نه فقط به عنوان بازیگر، که بهعنوان فیلمسازی جدی و دغدغهمند تثبیت کرد.
شهاب حسینی در سینما با نقشهایی ماندگار در حافظه مخاطبان ایرانی و جهانی حضور دارد؛ از «جدایی نادر از سیمین» تا همکاری با فیلمسازان مطرح هالیوود. اما در مسیر فیلمسازی، نگاه متفاوتی را دنبال میکند.
اولین فیلم او «ساکن طبقه وسط» بود که با ساختاری فلسفی و تجربهای خاص در بازیگری چندگانه شناخته شد. پس از آن، «مقیمان ناکجا» و «نویسنده مرده است» هم نشان دادند دغدغههای حسینی بیش از آنکه تجاری باشد، به پرسشهای هستیشناختی و عدالتمحور میاندیشد.
«حرکت آخر» نیز همین مسیر را ادامه داده است: روایتی فلسفی و جدالی میان ظلم و عدالت، الهام گرفته از نمایشنامه «آخرین پرده» ژیلبر سسبرون. انتخاب چنین متنی بهعنوان مبنای فیلم نشان میدهد که حسینی در پی سینمایی است که نهتنها سرگرم کند بلکه تماشاگر را به اندیشیدن وادارد. او در این سالها آکادمی فیلمسازی خود را در آمریکا تأسیس کرده و نشان داده برایش کیفیت و دغدغه فکری مهمتر از شهرت لحظهای است. حسینی همچنان ستارهای است که چه در بازیگری و چه در کارگردانی، میتوان به انتخابهایش اعتماد کرد.
رامبد جوان؛ کارناوال جنجالی و اقتدار یک مجری
رامبد جوان همیشه بلد است چطور برنامهای بسازد که دیده شود. او با «کارناوال» بار دیگر توانست فضایی متفاوت در خلق کند. این هفته، اما بخش دفاعیه میان امیرحسین رستمی و سامان احتشامی به جنجالی بزرگ تبدیل شد و رامبد را بیش از همیشه در مرکز توجه قرار داد. ماجرا از جایی شروع شد که رستمی سلامت رایگیری و حضور برخی تماشاگران ثابت را زیر سوال برد و صراحتاً گفت میکروفونها به عمد در اختیار افراد خاصی قرار میگیرد. این اظهارات باعث شد رامبد که پشت دوربین ایستاده بود، روی صحنه بیاید و با آرامش و اقتدار پاسخ بدهد: سلامت برنامه زیر سوال نمیرود و برای هیچکس تفاوتی ندارد که برنده چه کسی باشد.
واکنش رامبد با لحنی آرام، اما قاطع، خیلی زود وایرال شد و بازتاب گستردهای در فضای مجازی پیدا کرد. این نخستینبار بود که او در جریان برنامه تا این اندازه صریح وارد شد و همین جسارت، نشانهای از بلوغ حرفهای او بود. آرامش، تسلط و اعتمادبهنفس او باعث شد بسیاری از مخاطبان حق را به او بدهند و از اقتدارش دفاع کنند.
رامبد جوان نشان داده است که «کارناوال» فقط یک برنامه سرگرمی نیست، بلکه بستری است برای ایجاد جریانهای تازه در نوع گفتوگو و فهم جمعی مخاطب ایرانی از گفتوگو کردن. از پخش قطعهای از تتلو گرفته تا واکنشها به داوریها، همه نشان میدهد او جسارت آزمون و خطا دارد. در واقع، رامبد با ترکیب تجربه، خلاقیت و جسارت، توانسته بار دیگر خودش را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین برنامهسازان این سالها معرفی کند. «کارناوال» با همه حاشیههایش، به واسطه مدیریت و حضور رامبد جوان همچنان یکی از پرمخاطبترین برنامههای این روزهاست.
شهرام مکری؛ از «ماهی و گربه» تا اسکار
نام شهرام مکری همیشه با تجربهگرایی و نوآوری در سینمای ایران گره خورده است. این هفته خبر معرفی فیلم تازه او، «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» بهعنوان نماینده رسمی تاجیکستان در بخش بهترین فیلم بینالمللی اسکار ۲۰۲۶، توجهها را به سمت او جلب کرد. فیلمی که پیشتر در جشنواره بوسان جایزه آینده آسیا را برده بود و حالا قرار است در جشنوارههای لندن و شیکاگو هم به نمایش درآید.
این اثر محصول مشترک ایران، تاجیکستان و امارات است و با حمایت «تاجیکفیلم» در تاجیکستان ساخته شده. حضور بازیگرانی، چون بابک کریمی و هستی محمایی در کنار هنرمندان تاجیک و فیلمنامهای نوشته مکری و نسیم احمدپور، فضایی معمایی و درعینحال خیالانگیز خلق کرده است. داستان فیلم همچون آثار قبلی مکری با روایتهای تودرتو و برداشتهای بلند، ترکیبی از رئالیسم جادویی و طنز ظریف را ارائه میدهد.
مکری که از فضای فیلم کوتاه آغاز کرد، امروز یکی از شناختهشدهترین کارگردانان ایرانی در جشنوارههای جهانی است. او با «ماهی و گربه» در ونیز درخشید، با «جنایت بیدقت» جوایز مهمی گرفت و حالا چهارمین فیلم بلندش را به اسکار فرستاده است. بسیاری معتقدند انتخاب فیلم او توسط تاجیکستان، هوشمندانه و در راستای تقویت حضور این کشور در سینمای جهان بوده است.
اما برای مخاطب ایرانی، شهرام مکری چیزی فراتر از جشنوارههاست؛ او معلمی است که همواره کوشیده مسیر متفاوتی برای سینما تعریف کند. سینمایی که بیشتر از گیشه به دنبال خلق تجربهای تازه برای مخاطب است. این انتخاب تازه نشان میدهد مکری همچنان بیحاشیه، اما قدرتمند مسیرش را ادامه میدهد و شاید امسال هم در اسکار شگفتیساز باشد.
آزیتا حاجیان؛ صدای ماندگار سینمای کودک
نام آزیتا حاجیان با خاطرات نسلی از مخاطبان پیوند خورده است؛ از «دزد عروسکها» و «سفر جادویی» گرفته تا سریالهای محبوب نوجوانانه. این هفته، نزدیک شدن به جشنواره فیلم کودک و نوجوان و سخنان صریح او درباره وضعیت سینمای کودک بار دیگر او را در مرکز توجه قرار داد. حاجیان تأکید کرد سینمای کودک باید بازتابدهنده دغدغههای نسل جدید باشد، نسلی که امروز با موبایل و تکنولوژیهای پیشرفته گره خورده است. او معتقد است دیگر نمیتوان با نسخههای تکراری و پیامهای کلیشهای، نوجوان امروز را جذب کرد.
به باور حاجیان، سینمای کودک زمانی ماندگار میشود که بر انسانیت، محبت و ارزشهای مثبت تأکید کند و از چهارچوبهای محدود و سلیقهای رها باشد. او با صراحت گفت که هنر نباید در محدوده تفکرات عدهای خاص شکل بگیرد، چراکه در این صورت خلع از آزادی شده و ذات واقعی خود را از دست میدهد.
او از تجربههای شخصیاش هم گفت؛ از روزهایی که در کانون پرورش فکری برای کودکان تئاتر اجرا میکرد و با تریلیهای سیار به شهرهای مختلف میرفتند تا فرهنگ و تئاتر را میان بچهها گسترش دهند. این خاطرات برای او نشانهای است که سینمای کودک میتواند تأثیری عمیق بر آینده جامعه بگذارد.
حاجیان این روزها در شبکه نمایش خانگی هم با سریال «از یاد رفته» برزو نیک نژاد دیده میشود و همچنان پرکار است. اما آنچه او را متمایز میکند، نگاه نقادانهاش به سینمای کودک و نوجوان است. او میگوید آینده جهان در دست کودکان است و اگر امروز نتوانیم آثاری بسازیم که با زبان آنها سخن بگوید، فردا دیر خواهد بود. برای نسلی که با آثار دهه شصت خاطره دارد، صدای آزیتا حاجیان همچنان یادآور سینمایی است که از دل عشق و تربیت برآمد.
حامد عزیزی؛ یک صدای خاطرهساز
یکی از آثار شاخصی که از همین هفته در ترکیب فیلمهای روی پرده قرار گرفت و اتفاقا مورد توجه مخاطب هدف خود یعنی کودکان و نوجوانان هم قرار گرفت، انیمیشن سینمایی «یوز» است. انیمیشنی که تازهترین محصول مرکز انیمیشن سوره محسوب میشود و در ادامه مسیر قدرتنمایی انیمیشنها بر پرده سینما، حالا وارد میدان شده تا بخت خود در گیشه ۱۴۰۴ را بیازماید.
یکی از ویژگیهای مهم این انیمیشن، اما صداپیشگی کاراکتر اصلی آن است؛ حامد عزیزی شاید نام و چهره آشنایی برای طیف گستردهای از سینمابازها نباشد، اما بعید است کسی صدای او را تا به امروز نشنیده باشد! عزیزی از دوبلورهای خوشذوق و توانمند در عرصه دوبله انیمیشن بهشمار میرود که کاراکترهایی محبوبی همچون «پاندای کنگفوکار»، «گارفیلد» و یا «بچه رئیس» با صدای او در حافظه مخاطبان ماندگار شدهاند.
عزیزی حالا با صداپیشگی کاراکتر «یوز» به پرده سینماها آمده است؛ یوزپلنگی، تپل، ماجراجو و بسیار بامزه که بهواسطه یک دوبله خاطرهانگیز، تبدیل به یکی از برگبرندههای اصلی برای جذابیت این انیمیشن شده است.
ماجرای انیمیشن «یوز» درباره یوزپلنگی است که پس از سالها زندگی مرفه در آمریکا، حالا دچار بحران هویت شده و برای یافتن ریشه و خانوادهاش تصمیم به بازگشت به ایران میگیرد؛ سفر او به وطن با ماجراهای جذابی همراه میشود.