جوان آنلاین: یک کاربر فضای مجازی مقاله جدید نیویورک تایمز درباره حمله امریکا به فردو در ۲۲ژوئن را در قالب یک رشته توییت منتشر کرده و نوشت: چیزی که تا الان مشخصه اینه که حتی خود امریکا هم برآورد دقیقی از خسارت وارده نداره و یکی از راههایی که میتونن متوجه اثر حمله بشن کارهای اطلاعاتیه. از مقامات رسمی امریکا نظرات مختلفی شنیده شده که گاهی با هم تناقض دارن. حتی این مقاله با بررسی فنی ماجرا هم نتونسته نظر قطعی بده! مسئله دیگهای که هرچندوقت یکبار فکت جدیدی واسش رو میشه جاسوس بودن بازرسای «آژانس بینالمللی انرژی اتمی» است که سالهاست تأسیسات ایران رو زیر نظر داشتن. علاوه بر این به گفته پنتاگون امریکا حتی از ۲۰۰۷ فردو رو زیر نظر داشته و از دوران اوباما طرح حمله رو روی کاغذ تموم کرده بودن. القصه؛ ایران به طور موقت وارد فاز ابهام هستهای شده و فعلاً دشمن نمیدونه ۴۰۰ کیلو اورانیوم غنی شده چه بلایی سرش اومده یا فردو تا چه حد خسارت دیده! قطعاً آژانس مأموریت داره از این دو اطلاعات دقیق به دست بیاره. باید از این موقعیت استفاده کرد و مشت کشور رو فوری جلوی دشمن باز نکرد. در ادامه گزارش نیویورک تایمز رو بخونید.
«چرا دانستن میزان خسارتی که حملات امریکا به سایت هستهای زیرزمینی فردو وارد کرده دشوار است؟ به همان دلیلی که اصلاً هدف قراردادن آن در وهله نخست سخت بود.» ایالات متحده حملهای به فردو، تأسیسات هستهای ایران که عمیقاً در دلکوه قرار دارد، انجام داد و از عمیقترین بمب متعارف ساختهشده از سوی امریکا استفاده کرد. حمله امریکا دو کانال تهویه را هدف قرار داد و هر یک را با شش بمب GBU۵۷ متوالی هدف گرفت که باعث شکست لایههای سنگ و بتن محافظ تأسیسات زیرزمینی شد. مقامهای وزارت دفاع گفتند بمبها احتمالاً به اتاق سانتریفیوژها که برای برنامه هستهای ایران حیاتی هستند، نرسیدهاند. آنها تأکید کردند هدف، تخریب سانتریفیوژها از طریق امواج انفجار و اثرات دیگر انفجارها بوده است. بدون دسترسی مستقیم به این سایت، ممکن است مدتها طول بکشد تا کارشناسان خارجی بتوانند، دقیقاً ارزیابی کنند فردو تا چه اندازه آسیب دیده است؛ هرچند یک ارزیابی اخیر امریکا آن را بهشدت آسیبدیده توصیف کرده است. اما بررسی بمب بهکاررفته، ساختار این تأسیسات و همچنین ارزیابی زمینشناسی محل، سرنخهایی به دست میدهد.
بمب
کارشناسان بالستیک و انفجار، بمب GBU۵۷ را شبیه به یک گلوله عظیم توصیف میکنند. این بمب که از بمبافکن B ۲ رها میشود، وزنی حدود ۳۰هزار پوند دارد که بیش از ۵هزارپوند آن مواد منفجره است. بمب پیش از انفجار، با سرعتی نزدیک به سرعت صوت به زمین برخورد میکند.
با وجود قدرت بسیار بالا، کارشناسان میگویند حتی بمبی مانند GBU۵۷ هم لزوماً قادر به نابودی یک هدف مستحکم و عمیق در دل صخرههای کوه نیست.
بردها تقریبی هستند و بر اساس سنگ آهکی همگن (بدون حفرههای هوایی یا سازههای بتنی) محاسبه شدهاند. در سنگ آذرآواری (ایگنمبریت) ــ نوعی سنگ آتشفشانی که به گفته چند زمینشناس ممکن است در فردو یافت شود ــ یک برآورد نشان داده، نخستین بمب میتواند در محدوده عمق نفوذ در سنگ آهکی قرار گیرد، هرچند برآوردهای بیشتری در دسترس نیست.
برآوردی کلی نشان میدهد، یک پرتاب ۳۰هزار پوندی که با سرعتی بیش از سرعت صوت حرکت میکند، در بهترین حالت میتواند تنها حدود ۵ تا ۱۰متر ــ یعنی حداکثر نزدیک به ۳۵فوت ــ در چند نوع سنگ متداول (از جمله سنگهایی که به احتمال زیاد در فردو وجود دارند) نفوذ کند. این را رایان هرلی، دانشیار مهندسی مکانیک در دانشگاه جانز هاپکینز و متخصص رفتار سنگها در شرایط حاد، بیان کرده است. بیشتر برآوردها عمق قرارگیری تأسیسات فردو را چیزی بین ۲۶۰تا ۳۶۰ فوت نشان میدهند.
شکافهایی که انفجار نخست بر جای میگذارد، میتواند به بمبهای بعدی اجازه دهد؛ عمیقتر نفوذ کنند، اما میزان این نفوذ قابل پیشبینی دقیق نیست.
آقای هرلی و دیگر کارشناسان تأکید کردهاند که محاسبه دقیق خسارت بدون شبیهسازیهای پیشرفته رایانهای، دادههای محرمانه آزمایشهای میدانی، دانستن سرعت و شکل دقیق بمب و همچنین آگاهی جامع از ساختار فردو و زمینشناسی محل، غیرممکن است.
کانالهای تهویه
زمانی که طراحان حمله به دنبال نقاط ضعف در ساختار فردو بودند، تمرکز خود را بر کانالهای تهویهای گذاشتند که در دامنه کوه و بالای پناهگاه باز میشوند؛ رویکردی که به آنها اجازه میداد بدون تلاش برای شکافتن صخرههای سخت بالای تأسیسات، راهی جایگزین پیدا کنند.
یک مقام وزارت دفاع امریکا که با روند تصمیمگیری آشنا بود و به شرط ناشناسماندن درباره مسائل عملیاتی سخن گفت، اظهار داشت: کانالهای اصلی تهویه بهصورت مستقیم به پایین امتداد نداشتند، بلکه در بخشهای بالایی مسیرشان کمی پیچوخم داشت. به این معنا که راه رسیدن به پناهگاه تا بخشهای پایانی، یک مسیر مستقیم نبود. شکل دقیق کانالهای تهویه روشن نبود، اما وجود زاویهها به این معنا بود که بمبها با ترکیبی از سنگ و تونلهای باز برخورد میکردند. طراحان به این نتیجه رسیدند که برای موفقیت، به چندین بمب نیاز خواهد بود. طبق یک نشست توجیهی پنتاگون در ۲۶ ژوئن، هر یک از این کانالها در بخش بالایی به شکل یک سهشاخه باز میشد. در هر دو نقطه، هدف این بود که ابتدا با یک بمب، پوشش بتنی بالای کانال منهدم شود و سپس پنج بمب دیگر به درون کانال اصلی انداخته شوند.
زمینشناسی
میزان آسیبی که یک بمب GBU۵۷ یا مجموعهای از آنها ــ میتواند وارد کند، بستگی مستقیمی به زمینشناسی محل اصابت دارد. چندین زمینشناس که با نیویورک تایمز گفتوگو کردهاند، گفتهاند یک پژوهش ایرانی درباره منطقه فردو که در سال ۲۰۲۰ در نشریه علمی Geopersia (وابسته به دانشگاه تهران) منتشر شده، نشان میدهد، سنگهای آن منطقه عمدتاً از ایگنمبریت تشکیل شدهاند؛ نوعی سنگ آتشفشانی.
«ایگنمبریت سنگ بسیار مناسبی برای حفاری است.» این را ییزحاق ماکوفسکی، زمینشناس و دانشیار دانشگاه حیفا در اسرائیل میگوید. او یادآور شد، سکونتگاههای زیرزمینی باستانی در کاپادوکیه (در مرکز ترکیه) در دل ایگنمبریت تراشیده شدهاند؛ سازههایی چندطبقه با تونلهای ارتباطی و صدها ورودی.
ماکوفسکی گفت که درجه یا سختی دقیق ایگنمبریت اطراف فردو مشخص نیست، اما همانند کاپادوکیه، این جنس سنگ احتمالاً ساخت یک پناهگاه زیرزمینی را آسانتر کرده است. به گفته او، از نظر ظاهری ایگنمبریت اطراف فردو نسبتاً نرم به نظر میرسد، اما برای اطمینان، نیاز به بررسی نزدیکتر وجود دارد. به گفته او، ایگنمبریت مزیت دیگری هم برای ایرانیان داشته است:، چون نسبتاً متخلخل است، ممکن است مانند یک ضربهگیر عمل کند و امواج مخرب ناشی از انفجار ــ مانند بمبهای امریکایی ــ را تضعیف کند. او توضیح داد در این حالت، ایگنمبریت مانند «کیسههای شن در اطراف قلعههای قدیمی عمل میکند که برای متوقف کردن گلولهها استفاده میشدند.» نیک گلوماک، استاد مهندسی و متخصص مواد منفجره در دانشگاه ایلینوی در اربانا- شامپین نیز گفت که هیچ تردیدی در مورد خاصیت ضربهگیر ایگنمبریت، یا همان توف آتشفشانی، وجود ندارد. او تأکید کرد: «توف در جامعه پژوهشهای انفجار بهعنوان یکی از کارآمدترین جذبکنندههای انرژی شناخته میشود - واقعاً یکی از بهترینها.» گلوماک افزود: «مواد متخلخل مانند آن در بسیاری از کاربردها بهکار میروند تا منطقه خسارت ناشی از انفجارهای شدید را محدود کنند.»
تأسیسات
به گفته مقام وزارت دفاع، مجتمع فردو چندین طبقه داشت که این موضوع باعث شد امریکا تعداد بمبهای لازم برای نابودی سانتریفیوژها و دیگر تجهیزات را بیشتر محاسبه کند. علاوه بر این، پناهگاه ممکن بود با روشهای دیگری نیز محافظت شده باشد. ایران تولیدکننده عمده بتن است و پژوهشگران ایرانی مقالاتی درباره بتن مخلوط با فیبرهای فولادی بسیار ریز و دیگر مواد مقاومکننده منتشر کردهاند. کلی نایتو، استاد مهندسی سازه در دانشگاه لیهای که تحقیقاتش بر عملکرد بتن مسلح متمرکز است، توضیح داد فیبرها با ایجاد «پل» روی ترکهای کوچک وقتی بتن تحت فشار است، میتوانند مقاومت آن را در برابر انفجار یا ضربه افزایش دهند. نایتو گفت: «استفاده از فیبرها میتواند مقاومت کششی بتن را دو تا سه برابر کند و اجازه دهد ترکها پایدار بمانند. این کار، بتن را تا حد بسیار بیشتری سرپا نگه میدارد.» وی افزود میزان تأثیرگذاری این روش به قدرت انفجار و ترکیب خاص بتن بستگی دارد. مشخص نیست ایرانیها از این مواد در فردو استفاده کرده باشند، اما او گفت که در امریکا تبدیل به رویهای معمول شده است که داخل تونلها را با بتن حاوی فیبرهای فولادی بپوشانند تا یک لایه حفاظت و تقویت ساختاری ایجاد شود. رویکردهای محافظتی پیچیدهتر ممکن است شامل ورقههای فولادی برای جذب شوک انفجار یا جلوگیری از پرتاب تکههای بتن از دیوارها و آسیب به تجهیزات یا افراد باشد. برخی اقدامات حفاظتی در فردو شناخته شدهاند. بازرسهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی سالها اتاقهایی با دیوارهای ضخیم و درهایی مقاوم در برابر انفجار را توصیف کردهاند.
نظر کارشناسان
رایان هرلی، متخصص مهندسی مکانیک در دانشگاه جانز هاپکینز، گفت رویکرد کلی پنتاگون به نظر منطقی میرسد. او توضیح داد: «اگر آنها همانطور که گزارش شده، زمینشناسی و کانالهای تهویه را به دقت مطالعه کرده باشند، احتمالاً آسیب بسیار قابلتوجهی وارد شده است.» این دیدگاه با اعتماد فزاینده مقامات امریکایی همخوانی دارد که معتقدند حمله، فردو را بهشدت آسیب زده و مجموعه سانتریفیوژهای آن را از بین برده است.
با این حال، جان ب. وولفستال، مدیر ریسک جهانی در فدراسیون دانشمندان امریکایی و مقام کنترل تسلیحات در کاخ سفید در دولتهای اوباما و بایدن، گفت که میزان تأثیر حمله امریکا بر برنامه هستهای ایران بستگی دارد به اینکه امواج انفجار و اثرات دیگر آن دقیقاً چگونه از دل پناهگاه عبور کردهاند. وولفستال گفت: «اگر فقط یک موج انفجاری باشد، بسیاری از چیزها قابل بازیابی هستند. اما اگر انفجاری آتشین باشد و همه چیز نابود شده باشد، احتمالاً چیزی باقی نمانده است. تا زمانی که دقیقاً ندانیم، نمیتوانم محاسبه مؤثری درباره میزان باقیمانده یا آنچه قابل نجات است، انجام دهم.»