در دل تاریخ پر فراز و نشیب اسلام، از نخستین روز رخت بربستن پیامبر اسلام از میان امت، همواره تلاشهایی در بدنه خواص اجتماعی صورت گرفتهاست تا سیره نبوی، با رنگ و لعاب مسائل زمانه و اهداف سیاسی مقامات وقت حاکم تطبیق دادهشود.
دستگاههای اموی، عباسی، عثمانی و دیگر قدرتهای سیاسی، گاه چهرهای منفعل یا صرفاً معنوی از پیامبر ارائه دادهاند. چهرهای آرام و منحصر در عبادت، بیآنکه نقش او را در مبارزه با ظلم، عدالتطلبی اجتماعی و تربیت یک امت فعال و بیدار برجسته کنند. چنین خوانشهایی از سیره نبیاکرم، در ظاهر مدبر و مصلحتجو و در باطن، پیامبر را از جایگاه بیمانند عدالتخواه و مبارز اجتماعی دور ساختهاند و او را به نمادی صرفاً اخلاقی فروکاستهاند. در دوره خلفا با منع نقل احادیث از پیامبر و تعیین راویان حکومتی و ممانعت از کتابت روایت توسط اصحاب پیامبر، کانالیزه کردن و معرفی گزینشی پیامبر کلید خورد.
امویان با تأکید ویژه بر فضایل ظاهری پیامبر و آرامش اجتماعی، تصویر پیامبری آرام و بیخطر، بیآنکه به مبارزهاش با استثمار، اشرافیت و تفاخر اشاره کنند در معرض دید عمومی قرار دادند. در واقع، نبیاکرم را به عنوان مصلی و واعظی اخلاقی جا زدند. در دوره عباسی نیز، که بهظاهر خود را وارث فرهنگی خلفا میدانست و بر رابطه خونی با پیامبر تأکید داشت، خوانشهای شعاری از سیره نبوی ارائه شد؛ آنچنانکه گویی نقش پیامبر به پیامبر بودن و معنویت خلاصه میشود و نه حاکمی عدالتخواه و فعال. در همین دوره این خوانش منفعل و معنوی به صورت سیستماتیک و با تدوین و تبویب گسترده کتب سیره و مغازی و در تاریخنگاری رسمی و تاریخی صورتبندی شد و چهرهای منفعل از پیامبر را تقویت کرد.
در چنین شرایطی، بازگشت به خوانش سیره نبوی از نگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام، به مثابه نزدیکترین فرد به پیامبر، میتواند چراغ راهی برای احیای آن روح عدالتخواه و اجتماعی باشد. امیرالمؤمنین علیهالسلام که خود تربیتیافته پیامبر اکرم بوده و از سنین کودکی در محضر آن حضرت رشد یافته، از لحظه وفات رسولالله و ۲۵ سال دوری از حاکمیت تا زمان خلافت و پایان عمر خود روشنگری و معرفی چهره حقیقی و کامل رسولالله را ادامه دادند. در خوانش علوی از سیره نبوی، پیامبر نه مردی حجرهنشین و منفعل و خاموش که «طبیبی در گردش» بود که با حضور فعال در اجتماع، مشکلات و چالشهای فردی و اجتماعی طبقات مختلف را کشف و نسبت به حل و رفع آن اقدام میفرمود.
«طبیب دوار» توصیفی است که حضرت علی علیهالسلام راجع به حضرت رسول بیان داشته و ایشان را نه واعظی نشسته، که اصلاحگری در گردش معرفی میکند. امیرالمؤمنین در فرمایشی دقیق و کامل با اشاره به وضعیت معیشتی و رشد و تحول سطح امکانات و اقامه عدالت اجتماعی در عصر حاکمیت پیامبر پرداخته و میفرمایند: «به نعمتهایی که خداوند هنگام بعثت پیامبر اکرم (ص) به آنان ارزانی داشت، بنگرید که آنان را مطیع و فرمانبردار شریعت او گردانید و در پرتو شریعت او با هم مهربانشان کرد. بنگرید که چگونه نعمت و آسایش پر و بال کرامت و بزرگواری خود را بر آنها گستراند و نهرهای مواهب خود را به سوی آنان جاری نمود و آیین حق با تمام برکاتش آنها را فراگرفت. پس در میان نعمتها غرق گشتند و در زندگی خرم و شادمان شدند. امور آنان در سایه قدرت کامل استوار گردید و سامان یافت و در سایه عزتی پیروز قرار گرفتند و حکومتی ثابت و پایدار نصیبشان شد. پس آنان حاکم و زمامدار جهانیان شدند و سلاطین روی زمین گشتند و مالک و فرمانروای کسانی شدند که قبلاً بر آنها حکومت میکردند».
با فحص و تدقیق در روایات و توصیفات امیرالمؤمنین از نبی اکرم، ایشان را پیامبری مصلح مییابیم که بعثت خود را با مبارزه با اشرافیت و بردهداری و تفاخرات عربی آغاز کرده و نخستین مؤمنان به او، ستمدیدگان و مستضعفان هستند و با پایهریزی حکومتی نظاممند و عدالتخواه به بسط و اقامه عدل در طبقات جامعه پرداختند.
مطالعه و الگوبرداری از «اسوه حسنه» به خصوص برای دولتمردان و حاکمان مسلمان امروز، نیازمند مراجعه به خوانش پویای علوی از آن حضرت است تا گرفتار خوانشهای برساخته منفعل و نشسته اموی و عباسی از سیره نبی اکرم نشوند و الگویی صحیح در عدالتمحوری اجتماعی داشتهباشند.