کد خبر: 1313915
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
به بهانه سالروز ورود اولین گروه آزادگان به میهن اسلامی 
سرنوشت میدان شمشیر در دست میدان روایت باید به جای تصویر رایج از اسیر به عنوان قربانی منفعل، او را به عنوان کنشگری فعال در مسیر حفظ هویت، انتقال پیام و حتی ایجاد تغییر معرفی کنیم
پروین قائمی

جوان آنلاین: پدیده اسارت، در تاریخ معاصر، نه صرفاً یک واقعیت نظامی یا نتیجه درگیری‌های مسلحانه، بلکه عرصه‌ای برای آزمون مرز‌های انسانیت، هویت و مقاومت است. روایت‌های اسرا- چه به‌صورت شهادت‌های زنده‌مانده‌ها، چه گزارش‌های رسانه‌ای و چه پژوهش‌های دانشگاهی- همواره با تنش میان «واقعیت میدان» و «بازنمایی عمومی» درگیر بوده‌اند. این متن با نگاهی میان‌رشته‌ای می‌کوشد جایگاه این روایت‌ها را در بستر تاریخی و فرهنگی تحلیل کند و نشان دهد چگونه تجربه اسارت، به‌جای شکستن اراده، گاه به تقویت آن انجامیده است. در این پژوهش، ابتدا به مرور کوتاهی بر مهم‌ترین نمونه‌های تاریخی پرداخته می‌شود: از نبرد صفین و اسیران آن تا تجربیات جنگ ویتنام و جنگ الجزایر، سپس به چگونگی بازنمایی اسارت در رسانه‌ها پرداخته و نقش این روایت‌ها در شکل‌دهی افکار عمومی بررسی می‌شود، پس از آن، به ابزار‌ها و روش‌های پژوهشی مورد استفاده برای تحلیل این پدیده اشاره و در نهایت، از طریق مقایسه تطبیقی، سعی می‌کنیم الگو‌های مشترک و تفاوت‌های مهم را شناسایی کنیم. چشم‌انداز اصلی این مطالعه، تمرکز بر اسارت به‌مثابه شکلی از مقاومت است، یعنی به جای تصویر رایج از اسیر به عنوان قربانی منفعل، او را به عنوان کنشگری فعال در مسیر حفظ هویت، انتقال پیام و حتی ایجاد تغییر معرفی می‌کند، از همین رو متن حاضر تلاش می‌کند روایتی جامع و تحلیلی، همراه با شواهد تاریخی و فرهنگی ارائه دهد که کاربرد آن فراتر از مطالعات جنگ و منازعه است و به حوزه‌های جامعه‌شناسی، ارتباطات و روان‌شناسی اجتماعی نیز گسترش یابد. 

 شکوه اسارت و نقش رسانه‌ای آن
اگر اوراق خونین تاریخ را ورق بزنیم، درمی‌یابیم که هر نبرد همواره دو میدان دارد: نخست میدان شمشیر؛ جایی که نتیجه آنی در خون و آهن رقم می‌خورد و دوم میدان روایت؛ جایی که نتیجه بلندمدت ثبت می‌شود و چه‌بسا میدان دوم سرنوشت میدان اول را هم بازنویسی کند. 
اینجا فاتحان سپر و شمشیر غالباً قلم را هم در دست می‌گیرند و روایتی را می‌سازند که نسل‌ها باور کنند.
مغلوبان، اگر نتوانند روایت خود را حفظ کنند، حتی اگر در وجدان اخلاقی پیروز باشند، در نگاه آیندگان شکست‌خورده می‌نمایند، اما تاریخ استثنا‌هایی دارد و یکی از روشن‌ترین آن استثناها، کاروان اسیران کربلاست. عاشورا تنها یک روز بود، اما اسارت روز‌ها و هفته‌ها طول کشید و در این فاصله، میدان روایت فعال‌تر از میدان جنگ شد. 
اگر در روز عاشورا صدای شمشیر و فریاد بود که ندای پیام حق را بلند کرد، روز‌های اسارت بود که این پیام را در کوچه‌های کوفه، در قلب دربار یزید و در وجدان تاریخ طنین‌انداز کرد. هر گامی که اسیران در زنجیر برداشتند، هم گواه مظلومیت بود، هم عَلَمی برای حقیقت. زینب کبری (س) و امام سجاد (ع) در حالی که جسم‌شان در اسارت بود، اراده و زبان‌شان آزاد بود و از همین آزادی کوچک برای ضربه زدن به بنای تبلیغات شام بهره بردند. 
خطبه‌های کوفه و شام در برابر افکار عمومی‌ای بیان شد که پیش‌تر با روایت رسمی حکومت تغذیه شده بود و همین افکار عمومی ناگهان با تضاد کامل میان «تصویر رسمی» و «واقعیت از زبان شاهدان» مواجه شد. آنان با خطابه‌های خود نه تنها پرده از دروغ و فریب حکومت برداشتند، بلکه روایت اصیل عاشورا را در بایگانی وجدان بشریت مهر و موم کردند. 
پدیده‌میدان روایت محدود به عاشورا نیست. جنگ صفین نمونه‌ای از همان دو میدان است؛ جایی که معاویه با حیله قرآن بر نیزه، فضای روایت را عوض کرد. در قرون بعد، جنگ‌های صلیبی در غرب به عنوان مبارزه‌ای برای آزادسازی سرزمین مقدس تصویر شد و در شرق به عنوان حمله‌ای اشغالگرانه و اقتصادی- هر دو تصویری که در میدان دوم ساخته شدند. در عصر جدید، جنگ ویتنام را هم می‌توان مثال زد؛ جایی که ارتش امریکا از نظر نظامی دست بالا را داشت، ولی موج روایت‌های ضدجنگی که از دل رسانه‌ها و شهادت سربازان بازگشته درآمد، نتیجه را تغییر داد یا انقلاب الجزایر که با استفاده از گزارشات میدانی و عکس‌های مستند، هویت جهانی «مظلوم مقاومت‌کننده» را تثبیت کرد. 

 اسارت در عصر بی‌زنجیر
در روزگار ما، اسارت تنها به بند کشیدن جسم خلاصه نمی‌شود؛ نوع تازه‌ای از اسارت هست که نامش «اسارت رسانه‌ای» است. 
این اسارت، افکار عمومی و حافظه جمعی را تحت قیمومت جریان‌هایی قرار می‌دهد که راست و دروغ را در کارگاه‌های «مهندسی روایت» ورز می‌دهند. 
پخش گزینشی تصاویر، قطع و وصل عمدی جریان خبر، تولید کلان‌روایت‌های هماهنگ و استفاده از الگوریتم‌های پلتفرم‌ها همگی شمشیر‌های بی‌لبه ولی برنده این میدان هستند. 
اگر شامِ آن روز توانست عاشورا را تا حدودی در قالب «شورش بر نظم» بازبسته‌بندی کند، امروز هم می‌توان با چند ساعت کار رسانه‌ای، یک جنبش اعتراضی را به «آشوب مخرب» یا «دست‌ساخته بیگانه» تبدیل کرد. در قدیم، ابزار روایت محدود به سخنرانی، شعر، نامه یا نشانه‌های تصویری و انتقال روایت متکی بر حضور فیزیکی و گواهی چهره‌به چهره بود. امروز شبکه‌های پخش جهانی، رسانه‌های برخط و پلتفرم‌های تعاملی، میدان را از نظر گستره فراتر برده‌اند، ولی آسیب‌پذیری‌اش را هم در برابر دستکاری و تحریف بیشتر کرده‌اند. 
الگوریتم‌ها به‌جای آنکه آیینه بی‌طرف واقعیت باشند، اولویت را به محتوای پربازدید یا تطبیق‌یافته با منافع سفارش‌دهندگان می‌دهند. 
کارگاه‌های مهندسی روایت با ایجاد روایت‌های موازی، ذهن جامعه را از خط اصلی منحرف و انرژی عمومی را فرسوده می‌کنند. 
روزگاری رسانه‌ها جریان جاری روایت‌ها بودند. کاروان اسرای کربلا، خود به‌مثابه رودی خروشان، وجدان هر کسی را که در مسیرش می‌ایستاد و به صدای شفاف پیام گوش می‌داد، بیدار می‌کرد. 
امروز، اما رسانه‌ها بستر جریان جاری پیام نیستند، بلکه خود به سدی مهندسی شده در برابر دریافت روایت‌های حقیقی از سوی وجدان جوامع، تغییر ماهیت داده‌اند. امروز هنگامی که حادثه بزرگی در جهان رخ می‌دهد، قبل از آنکه حقیقت به گوش مردم دنیا برسد، صفحات پرمخاطب فضای مجازی، شبکه‌های تلویزیونی و اتاق‌های فکر، روایت‌های جعلی را ساخته و به افکار عمومی حقنه کرده‌اند. نظیر این رویکرد را در مورد اخبار غزه، یمن یا حتی جنبش‌های اعتراضی کشور‌های غربی دیده‌ایم. 
در این میان تنها «اسیران روایت» یعنی حاضران در صحنه یا قربانیان مستقیم فجایع هستند که می‌توانند با شکستن حصار رسانه آنچه را که دیده و زیسته‌اند به گوش مردم جهان برسانند. 
خبرنگاران زندانی، فعالان تبعیدی یا حتی شاهدانی که در بازداشتگاه‌ها به سر می‌برند، می‌توانند از طریق قاچاق نوشته‌های‌شان، حقیقت را فریاد بزنند. 
راه مقابله همچنان همان است: راویان مستقل و مقاوم. این راویان که در پیشانی خط حقیقت ایستاده‌اند، ممکن است خبرنگاری با دوربین در میدان جنگ باشند یا شاهدی که حاضر می‌شود در دادگاهی عمومی شهادت دهد. شباهت‌شان با کاروان اسرا در این است که خودشان بخشی از ماجرا هستند، نه تماشاگر دور و، چون هزینه روایت را شخصاً می‌پردازند، روایت‌شان صلابت می‌یابد. 

 راز ماندگاری پیام‌ها
ماندگاری یک پیام معیار‌هایی دارد که اسارت عاشورا به‌خوبی برآورده کرد: پیوند راوی و پیام، بهای شخصی پرداخت‌شده برای آن پیام و پخش پیام در لحظه‌های بحرانی. تجربه نشان داده پیام‌های بی‌راوی باورمند یا می‌میرند یا در گذر زمان تا حد بی‌نشان تغییر می‌کنند. در کربلا، فاصله زمانی کوتاه میان وقوع واقعه و آغاز روایتگری کاروان، مانع اصلی تلاش‌های تحریف‌گرانه شد. هر چند کاروان اسیران کربلا نقطه اوج نقش اسرا در حفظ حقیقت است، اما این قاعده تنها به عاشورا محدود نمی‌شود. در بدر و حنین هم بودند اسیرانی که رخداد‌های واقعی را روایت کردند و حتی برخی از آنان که در اردوگاه دشمن اسیر ماندند، با واگویه کردن حقایق، جان‌شان را به خطر انداختند. در نبرد حره شاهدانی که از مدینه به‌عنوان اسیر برده شدند، بعد‌ها با نقل روایت‌های واقعی پرده از روی فجایع برداشتند. در جنگ‌های جهانی نیز سربازان اسیر، با وجود فشار بازجویی و شکنجه، سرنوشت حقیقی ملت‌ها را برای تاریخ به یادگار گذاشتند، گر چه در لحظات اسارت، کسی حتی تصورش را هم نمی‌کرد که آن روایت‌ها، کلید فهم ما از آن جنگ‌ها شوند. 

 «عاشورا و کاروان اسرا» مثال کامل پایداری روایی
در سنت شیعی، عاشورا نه تنها واقعه‌ای مذهبی بلکه چارچوبی برای مقاومت اخلاقی و سیاسی است.
خطبه‌های زینب کبری (س) در کوفه و شام، نمونه کم‌نظیری از پاسخ همزمان به افکار عمومی و قدرت حاکم است: از یک سو بیان حقایق و مظلومیت و از سوی دیگر آشکار کردن تضاد ادعا‌های رسمی با اصول اسلامی خود حکومت. امام سجاد (ع) نیز با بهره‌گیری از زبان دعا و مناجات، پیام را به حوزه معنوی و وجدانی مردم برد؛ جایی که کمتر امکان سانسور وجود داشت. 

 نمونه‌های تطبیقی جهانی
در جنگ بوسنی، تصاویری که از اردوگاه‌های اسرا منتشر شد، موج بین‌المللی را علیه عاملان تشدید کرد، ولی در برخی دیگر از بحران‌های آفریقا که رسانه‌ها به دلایل سیاسی یا اقتصادی کم‌حجم پوشش دادند، فجایع به حاشیه رانده شدند. 
این مقایسه نشان می‌دهد نقش «دسترس‌پذیری تصویر و روایت» برای ماندگاری یک پیام تا چه اندازه تعیین‌کننده است. 

 راز ماندگاری و پیامد‌های اسارت
راوی باورمند همراه با نمایش واقعیت عینی، پیوند همدلانه با مخاطب می‌سازد و امکان تحریف را کاهش می‌دهد. روایت وقتی به وجدان جهانی برسد، به فشار دیپلماتیک، تغییر قوانین یا بسیج افکار عمومی می‌انجامد. 
همان‌طور که افشاگری کاروان اسرا به ریزش مشروعیت حکومت اموی منجر شد، روایتگری صادقانه امروز نیز می‌تواند پایه‌های مشروعیت حکومت‌ها یا جنبش‌ها را تحت‌تأثیر قرار دهد. 

 ابزار‌های پژوهش، هنر و آموزش
توسعه روایت نیازمند سه رکن مکمل است: پژوهش، هنر و آموزش. 
پژوهشگران باید با بررسی همه منابع- حتی منابع خصمانه- تصویری کامل بیابند. هنرمندان می‌توانند با تصویر، استعاره یا صحنه‌آرایی بخش‌های غیرقابل بیان را منتقل کنند و آموزش، بستر پرورش نسل‌هایی است که مهارت تشخیص روایت تحریف‌شده از روایت اصیل را دارند. تجربه موفق استفاده از فیلم‌های مستند در باره نسل‌کشی‌ها یا برپایی نمایشگاه‌های تعاملی، نشان می‌دهد چگونه یک روایت می‌تواند دهه‌ها زنده بماند. 

 فناوری و روش‌های نوین
امروز ابزار‌هایی مانند واقعیت افزوده می‌توانند صحنه‌های تاریخی را بازسازی کنند و مخاطب را به قلب ماجرا ببرند. آرشیو‌های دیجیتال باز، دسترسی آزاد به منابع را برای پژوهشگران سراسر جهان فراهم می‌کند. پلتفرم‌های مشارکتی روایت نیز فرصتی می‌دهند که صدای شاهدان ناشناس از نقاط دور هم شنیده شود. 

 «چراغی در کوچه‌های تاریخ» بُعد اخلاقی
ارزش‌هایی، چون صداقت، عدالت، صبر و شجاعت در روایت اسارت به روشنی دیده می‌شوند. 
این ارزش‌ها مرز میان «خبر» و «الهام» را شکل می‌دهند. خبر ممکن است فراموش شود، اما الهام باقی می‌ماند. روایت‌هایی که بعد انسانی پررنگی دارند، بیش از دیگران می‌توانند به تغییرات واقعی در رفتار جمعی منجر شوند. 

 نتیجه‌گیری و چشم‌انداز
از کربلا تا جنگ تحمیلی هشت ساله، اسارت نه پایان مبارزه که آغاز مرحله تازه‌ای از مقاومت بود؛ مرحله‌ای که در آن، شمشیر و سلاح کنار نهاده و زبان و قلم و حتی نگاه و سکوت اسیر، به سلاحی برنده تبدیل شدند. 
بی‌حضور این اسرا، نسل‌های بعد تنها با نسخه‌های بازسازی شده و سانسور شده از تاریخ روبه‌رو خواهند شد؛ نسخه‌ای که دشمن با دقت برای شکل دادن به ذهن و سبک زندگی آینده آنها پیچیده است. 
اسارت عاشورا نشان داد یک پیام می‌تواند حتی در موقعیت ظاهراً شکست، از طریق روایت معتبر و مستمر، به پیروزی اخلاقی و تاریخی برسد. 
آینده هم مستثنی نیست، هر جا روایت اصیل در کنار شجاعت راوی باشد، میدان روایت می‌تواند حتی بعد از باخت نظامی پیروز شود. 
 برای مواجهه با فریب دشمن، باید سرمایه‌گذاری در زمینه رسانه‌های مستقل، آموزش مهارت‌های روایتگری و ایجاد شبکه‌های بین‌المللی روایت‌کنندگان حقیقت انجام گیرد. اگر چنین شود، پرچم حقیقت- حتی در میان زنجیر و بند- همواره افراشته باقی خواهد ماند.

برچسب ها: اسارت ، عراق ، جنگ تحمیلی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار