جوان آنلاین: با ادعای زن جوان مبنی بر مشارکت در یک قتل، پلیس و دستگاه قضایی درگیر جستوجوی جسدی شدند که اصلاً وجود نداشت. تحقیقات ۲۴ ساعته در بیابانهای اطراف تهران و بازداشت یک متهم، سرانجام با اعتراف زن به حقیقتی عجیب پایان یافت و او ادعا کرد برای انتقام از نامزد خیانتکارش، سناریویی خیالی از قتل طراحی کرده بود.
شامگاه یکشنبه ۱۲ مردادماه، زنی آشفته و مضطرب وارد یکی از کلانتریهای تهران و مدعی شد نامزدش مرتکب قتل شده و او هم در پنهان کردن جنازه مشارکت داشته است.
ازدواج ناموفق
زن جوان مقابل افسر کشیک روایت عجیبی از یک جنایت خونین ارائه داد و در توضیح ماجرا گفت: «چند سال قبل با مرد پولداری ازدواج و فکر کردم خوشبخت هستم، اما شوهرم خیلی زود به جرم کلاهبرداری دستگیر و به زندان افتاد. سپس از او جدا شدم و بعد با پسر جوانی به نام کامران در فضای مجازی آشنا شدم که او خیلی زود به خواستگاریام آمد. کامران را دوست دارم و همه زندگیام شده و الان هم نامزد هستیم و قرار بود بهزودی عروسی بگیریم، اما ناگهان همه چیز تغییر کرد.»
دعوت برای مرگ
وی ادامه داد: «من آدم بدشانسی هستم و این ازدواجم هم بهخاطر قتل همکار سابقم به نام پیروز که با همدستی نامزدم مرتکب شدم بههم خورد. زمانی که از شوهر اولم جدا شدم، مزاحمتهای پیروز شروع شد و فکر کردم وقتی بفهمد من دوباره ازدواج کردهام تمام میشود، اما اشتباه کردم. او مزاحمم بود و من هم ماجرا را به کامران گفتم. وقتی نامزدم از ماجرا مطلع شد از من خواست پیروز را به خانه بکشانم تا با او صحبت کند، اما از نیتش خبر نداشتم و فکر نمیکردم دستمان به خون او آلوده شود.
پیروز را دعوت کردم. اما در خانه، بین آن دو درگیری شد وکامران با چاقو به پیروز حمله کرد و او را کشت. من شوکه شده بودم. بعد نامزدم از من خواست کمکش کنم که جسد را پنهان کنیم. ما جسد را در پتو پیچیدیم، در صندوق عقب گذاشتیم و به اطراف تهران بردیم و همانجا در گودالی دفنش کردیم.»
وی در پایان گفت: «بعد از آن شب دیگر نخوابیدم و مدام کابوس میبینم. زندگیام سیاه شده و آرام و قرار ندارم تا اینکه به خاطر عذابوجدان و فشار روانی تصمیم گرفتم به اداره پلیس بیایم و واقعیت را بگویم و از عذابوجدان خلاص شوم.»
بازداشت تازهداماد
با اعتراف زن جوان، پرونده با موضوع قتل عمد روی میز قاضی موسی رضازاده، بازپرس ویژه قتل قرار گرفت و او دستور بازداشت تازهداماد را صادر کرد. کامران بازداشت شد و همزمان تیمی از کارآگاهان اداره دهم آگاهی نیز با اطلاعاتی که زن جوان داده بود، راهی محل احتمالی دفن جسد شدند.
عملیات جستوجو ساعتها ادامه داشت، اما جسدی پیدا نشد. مأموران زمین آن محل را زیر و رو کردند، اما نه جسدی، نه آثار خونی و نه نشانی از گودال تازه کنده شده در آن محل پیدا نکردند.
از طرفی هم تازهداماد بازداشت شده در بازجوییها مدعی شد هیچ قتلی اتفاق نیفتاده و تمام ادعاهای نامزدش دروغ است. وی گفت: «نامزدم دروغ میگوید و احتمال میدهم او دچار توهم شده، چون چنین اتفاقی رخ نداده است. من نه پیروز را میشناسم و نه قتلی مرتکب شدهام. من با کسی درگیری نداشتم و نمیدانم چرا نامزدم همچنین ادعایی را مطرح کرده است.»
میخواستم او را از زن دیگری جدا کنم
در حالی که بررسیهای پلیس نشان میداد اظهارات تازهداماد درست است و به نظر میرسد قتلی رخ نداده، زن جوان دوباره بازجویی شد. وی در بازجوییهای فنی پرده از یک سناریوی ساختگی برداشت و گفت: «من عاشق کامران هستم و او را دوست دارم و نمیخواهم مثل ازدواج سابقم شکست بخورم. از طرفی مدتی بود به رفتارهایش مشکوک بودم. رفتارها و کارهای او تغییر کرده بود و مرا رنج میداد، به طوری که حس میکردم پای زن دیگری در میان است. نگرانیهایم روز به روز بیشتر میشد و وقتی چند روز پیش داخل ماشین نامزدم کیف زنانه و لوازم آرایش پیدا کردم، مطمئن شدم به من خیانت کرده است که عصبانی شدم و تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.»
وی ادامه داد: «من فقط میخواستم پای آن زن را از زندگیام بیرون بکشم، اما نقشهای اشتباهی طراحی و اجرا کردم. من فکر کردم اگر نامزدم و خودم را وارد پرونده قتل کنم، مدتها درگیر دادگاه و زندان میشویم و آن زن از زندگی ما بیرون میرود و وقتی آزاد شدیم با همسرم زندگی تازهای را آغاز میکنم. با این نقشه وارد کلانتری شدم و به سناریوی دروغین قتل اعتراف کردم، اما تصور نمیکردم دستم رو شود.»
با روشن شدن واقعیت، همچنان تحقیقات درباره این ادعا تا روشن شدن تمام زوایای پنهان آن ادامه دارد.