جوان آنلاین: چند روز پیش، سه زن جوان با حضور در یکی از کلانتریهای تهران از مردی شکایت کردند که با ترفند رمالی، آنها را بیهوش کرده و دست به سرقت طلا و پولهایشان زدهبود. یکی از شاکیان در شرح ماجرا به پلیس گفت: «ما سه دوست صمیمی هستیم. هر سه در زندگیمان با مشکلاتی مواجه بودیم. یکی از ما مشکل خانوادگی داشت، یکی دنبال ازدواج دوباره بود و سومی هم سالها بود که برای بچهدار شدن تحت درمان قرار داشت. هر سه دنبال راهی برای گرهگشایی از مشکلاتمان بودیم تا اینکه در اینستاگرام با صفحهای برخورد کردیم که مردی به نام ارسلان در آن ادعا میکرد ستارهشناس و رمال است و میتواند مشکلات را حل کند. تبلیغات صفحه مجازیاش خیلی حرفهای بود و ما تصور میکردیم او دورههای ستارهشناسی و بختگشایی را در خارج دیدهاست. با او تماس گرفتیم و قرار شد در ازای مبلغی، به خانهمان بیاید و مشکلاتمان را برطرف کند.»
جلسه فالبینی که به سرقت ختم شد
زن جوان ادامه داد: «برای راحتی بیشتر، تصمیم گرفتیم جلسه فالبینی را در یک خانه برگزار کنیم و او هم قبول کرد و جلسه در خانه من برگزار شد. ارسلان به خانه من آمد، با ظاهری موجه و زبان چرب مراسمش را آغاز کرد. حرفهای قشنگ و رنگارنگ زد، به طوری که ما فریفته صحبتهایش شدیم و بعد گفت برای گشودن بخت و برطرفشدن مشکلات، باید از یک داروی خاص استفاده کند. دارو را در ظرفی سوزاند و دود غلیظی در اتاق پیچید. پس از آن چیزی متوجه نشدیم تا اینکه ساعتی بعد هر سه از خوابی طولانی بیدار شدیم و فهمیدیم با آن دود هر سه نفرمان بیهوش شدیم. خبری از ارسلان نبود و طلاها و پول نقدمان هم ناپدید شدهبود.»
تحقیقات ابتدایی و بنبست پلیسی
با ثبت شکایت، کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل شدند. بررسیها نشان داد شماره تلفنی که زنان مالباخته با آن در تماس بودند، بهنام فردی معتاد ثبت شده که سیمکارت را فروختهبود. تحقیقات پلیس نشان داد متهم با استفاده از سیمکارتهایی که از افراد بیخانمان و معتاد خریداری میکند، مدام شماره و صفحههای مجازی خود را تغییر میدهد تا ردگیری نشود. تحقیقات در این شاخه متوقف شد، چراکه هیچ سرنخ مستقیمی از هویت واقعی رمال به دست نیامدهبود.
طعمهگذاری هوشمندانه برای شکار شکارچی.
اما این پایان ماجرا نبود. چند روز بعد، یکی از شاکیان مجدد با پلیس تماس گرفت و گفت یکی از دوستانش که از ماجرا باخبر شدهبود، برای کمک به ما تصمیم به شناسایی مجدد متهم گرفت و موفق شد. شاکی در اینباره گفت: «پریسا، یکی از دوستانم، صفحهای دیگر از همین مرد در اینستاگرام پیدا کرد. وارد گفتوگو با او شد و دقیقاً همان حرفهایی را شنید که به ما هم گفته بود. پریسا به رمال گفت که مسافر کشور انگلیس است، اما در کارش گرهی افتاده و میخواهد گرهش را با جادو و جنبل باز کند. رمال هم حاضر شده به خانه پریسا برود.» با اطلاعاتی که شاکی در اختیار مأموران قرار داد، پریسا با هماهنگی پلیس رمال را به خانهاش دعوت کرد و کارآگاهان پلیس آگاهی هم با هماهنگی قضایی در محل حاضر شدند و هنگامی که متهم قصد ورود به ساختمان را داشت، غافلگیرانه او را بازداشت کردند.
سرقت به بهانه فالگیری
مرد جوان پس از انتقال به اداره پلیس، در ابتدا سعی داشت خود را بیگناه جلوه دهد، اما پس از روبهرو شدن با شواهد و اظهارات قربانیان، لب به اعتراف گشود. متهم گفت: «من دیدم خانمها راحت به رمالها و فالگیرها اعتماد میکنند و حاضرند پول زیادی بدهند، نقشه سرقتهای سریالیام را در پوشش رمالی آغاز کردم.» تحقیقات از متهم برای جرائم احتمالی ادامه دارد.
گفتوگو با متهم/ رؤیای زندگی در خارج
متهم مرد ۳۰ سالهای است که میگوید تمام این کارها را میکردم تا پولدار شوم و بتوانم از کشور خارج شوم.
ارسلان سابقه داری؟
نه. سابقهای ندارم.
چه شد تصمیم به رمالی گرفتی؟
از همان دوران کودکی و نوجوانی خیلی شنیدم که زنها برای گرهگشایی مشکلاتشان به رمال یا دعانویس مراجعه میکنند. دیده بودم که خانمها چقدر به رمالها پول میدهند. همین موضوع باعث شد تصمیم بگیرم رمالی کنم.
چطوری درباره رمالی اطلاعات کسب کردی؟
چند تا کتاب خواندم، توی اینترنت مطالبی درباره طالعبینی و دعا گرفتم و بعد هم یک صفحه اینستاگرام زدم و شروع به تبلیغ کردم. البته علاوه بر چربزبانی که داشتم، تمرین هم زیاد میکردم. این کار برای بعضیها مثل آب خوردن است و کافی است کمی اطلاعات داشتهباشی و بس.
شما که از فالگیری درآمدت خوب بود، چرا سرقت هم میکردی؟
اوایل فقط پول میگرفتم. مثلاً برای باز کردن بخت یا رفع اختلاف با شوهر، پول میگرفتم. درآمدم خوب بود، ولی وقتی وارد خانهها میشدم، میدیدم چقدر طلا و وسایل با ارزش دارند، وسوسه شدم. گفتم چرا فقط به چند صد هزار تومان قانع باشم و نقشه سرقت هم طراحی کردم.
فکر نمیکردی با بیهوش کردن طعمه، اتفاقی برای آنها بیفتد؟
نه، چون داروی بیهوشی خطری نداشت.
دارویی که دود میکردی، چه بود؟
یک ترکیب ساده بود که از یکی، دو جا یاد گرفتم. وقتی میسوخت، بو و دود غلیظی ایجاد میکرد. باعث خوابآلودگی میشد. چند دقیقه کافی بود تا طرف از حال برود و من هم به هدفم که سرقت بود، میرسیدم.
فکر نمیکردی شکایت کنند؟
نه. فکر میکردم کسی که به رمال اعتماد میکند، برای شکایت پیش پلیس نمیرود. از طرفی هم پس از هر سرقت پیج اینستاگرامم را پاک میکردم و سیمکارتم را دور میانداختم و سیمکارت دیگری از معتادان میخریدم. فکر میکردم با این شیوه ردی از خودم به جای نمیگذارم.
چه شد که دستگیر شدی؟
یکی از دوستان آن سه زن برای من دام پهن کرد. من که ادعای زرنگی داشتم و به قول خودم رمال بودم و همه چیز را حساب شده انجام میدادم، یک زن مرا به دام انداخت و تازه فهمیدم دست بالای دست بسیار است.
پس اینکه گفته بودی زنها ساده فریب میخورند، درست نیست؟
نه. همه ساده فریب نمیخورند.
انگیزهات از این کار چه بود؟
واقعیتش فقط پول بود. وسوسه پولدار شدن داشتم. میخواستم پول جمع کنم و از ایران بروم. هدفم ادامه تحصیل در یکی از کشورهای اروپایی بود، اما خیلی زود به دام افتادم و نشد.