جوان آنلاین: دولت با برداشتن گامی بلند، پروژهای فناورانه و پیشرو را وارد مرحله اجرا کرده است: «هوش مصنوعی رئیسجمهور». این سامانه، ترکیبی از تحلیل دادههای عظیم و پیشنهادهای مبتنی بر الگوریتمهای یادگیری ماشینی است که قرار است چرخهای تصمیمسازی در پاستور را چابکتر، دقیقتر و کمتر متأثر از فشارهای بیرونی سازد. با اتکای هوشمندانه به دادهها، دولت در پی آن است که دیگر هیچ تصمیم اقتصادی بدون شفافیت، بدون تحلیل و بدون پیشبینی پیامدهای احتمالی اتخاذ نشود.
طی سالهای گذشته، موج استفاده از هوش مصنوعی از مراکز تحقیقاتی و شرکتهای فناوری به قلب نظامهای سیاسی و اقتصادی کشورهای پیشرفته رسیده است. دولتهایی که میدانند عصر «تصمیم شخصی» به پایان و زمان «تصمیم دادهمحور» فرارسیده است. دولت نیز در همین راستا پروژهای راهبردی را آغاز کرده که با عنوان «هوش مصنوعی رئیسجمهور» شناخته میشود.
این سامانه قرار است با بهرهگیری از دادههای عظیم دستگاههای اجرایی، الگوهای رفتاری بازار، شاخصهای کلان اقتصادی و حتی رفتارهای اجتماعی مردم، ابزاری برای تحلیل و پیشنهاد تصمیمهای اقتصادی و سیاسی فراهم آورد. هر چند این سیستم هنوز در مرحله نخست قرار دارد، اما هدف نهایی آن ارائه پیشنهادهایی لحظهای، دقیق و مبتنی بر واقعیت برای رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت است. در قلب پروژه، الگوریتمهای پیشرفتهای از شاخه یادگیری ماشینی و تحلیل کلانداده (Big Data Analytics) قرار دارد.
دادهها از منابع مختلف - از سامانههای بانک مرکزی، مرکز آمار، سازمان برنامه و بودجه، وزارت صمت، وزارت نفت، گمرک و سایر نهادهای اقتصادی - جمعآوری میشوند. سپس این دادهها پاکسازی، نرمالسازی و توسط مدلهای هوش مصنوعی تحلیل میشوند. نتیجه این فرایند، یک داشبورد هوشمند و تعاملی است که در آن پیشنهادهایی دقیق بر مبنای الگوهای گذشته و تحلیل وضعیت فعلی ارائه میشود. مثلاً اگر قیمت یک کالای اساسی در آستانه جهش است، سیستم میتواند زنگ هشدار را به صدا درآورد و پیشنهادهایی، چون افزایش واردات، کاهش تعرفه یا عرضه فوری از ذخایر را مطرح کند.
برخلاف تصور عموم، این پروژه قرار نیست جایگزین عقلانیت انسانی یا تخصص کارشناسان شود، بلکه قرار است مکمل سیستم کارشناسی باشد. پیشنهادهای هوش مصنوعی نه الزامآورند و نه نهایی؛ آنها ابزاری هستند برای تصمیمگیری بهتر. نکته مهم اینجاست که سیستم بهگونهای طراحی شده است تا از خطاهای مرسوم انسانی - مثل سوگیری، فراموشی، احساسات، فشار سیاسی یا رسانهای - مصون باشد و تنها بر مبنای داده، تحلیل و پیشبینی رفتار کند. این همان نقطهای است که انسان و ماشین میتوانند به بهترین شکل همافزایی داشته باشند.
در کشوری که اقتصاد آن تحت تأثیر متغیرهای متنوع، پیچیده و بعضاً ناپایدار است، داشتن ابزاری برای تحلیل لحظهای شرایط، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است. تغییرات نرخ ارز، تحریمها، تحولات منطقهای، نوسانات بازارهای جهانی و رفتارهای اجتماعی همه نیازمند تحلیل سریع، چندوجهی و دقیق هستند. با استفاده از هوش مصنوعی، تصمیمگیران دولت میتوانند بهجای واکنشهای دیرهنگام، دست به اقدامات پیشدستانه بزنند. بهجای حدس و گمان با قطعیت بیشتری وارد میدان شوند. این یعنی تصمیمهایی که ریشه در تحلیل دارند، نه در حدس.
هرچند پروژه در سطح کلان طراحی شده، اما موفقیت آن نیازمند همراهی مردم است. شفافسازی درباره نحوه عملکرد این سیستم، انتشار عمومی گزارشهای تحلیلی و نظارت مدنی بر پیامدهای تصمیمها میتواند ضامن سلامت مسیر باشد. هوش مصنوعی در خدمت دولت، زمانی موفق است که در خدمت مردم هم باشد.
البته یادمان باشد الگوریتمها نیز میتوانند اشتباه کنند مخصوصاً اگر دادههایی که دریافت میکنند ناقص، متناقض یا تحریفشده باشند. به همین دلیل است که نقش ناظر انسانی همچنان کلیدی است. سیستم باید همواره تحت ارزیابی و بهروزرسانی باشد و هیچ تصمیمی صرفاً بر مبنای پیشنهاد ماشین گرفته نشود. به هر صورت هوش مصنوعی همانند هر فناوری دیگر، ابزاری است در دست سیاستگذار. بسته به نیت، مهارت و شفافیت استفادهکننده میتواند یا منجر به بهبود تصمیمگیری شود یا به ابزاری در جهت تسلط غیرپاسخگو بدل گردد، بنابراین نیازمند چارچوبهای اخلاقی و قوانین شفاف هستیم تا این پروژه بهجای یک سیستم بسته و فناورانه، به بخشی از مسیر ارتقای حکمرانی عمومی تبدیل شود. در نهایت، «هوش مصنوعی رئیسجمهور» اگر بهدرستی دیده، سنجیده و استفاده شود، میتواند نه فقط ابزار ریاستجمهوری، بلکه تکیهگاه اعتماد عمومی به نظام تصمیمسازی باشد.
بدون شک، راهاندازی و بهرهبرداری از سامانه هوش مصنوعی در سطوح بالای مدیریت کشور با چالشها و موانعی جدی روبهروست. اولین و مهمترین مسئله، کیفیت و یکپارچگی دادههاست. دادههایی که از نهادهای مختلف جمعآوری میشوند، اغلب به دلیل ساختارهای متفاوت، ناقص یا غیرقابل مقایسه هستند و لازم است ابتدا پاکسازی و استانداردسازی شوند. بدون این مرحله، خروجیهای هوش مصنوعی میتوانند گمراهکننده باشند و تصمیمهای نادرستی به دنبال داشته باشد. چالش دوم، مقاومت فرهنگی و سازمانی است. مدیران و سیاستگذاران که سالها بر پایه تجربه شخصی و قضاوت انسانی تصمیم گرفتهاند، ممکن است در برابر استفاده از ابزارهای ماشینی مقاومت کنند یا این تکنولوژی را به عنوان تهدیدی برای جایگاه و اختیارات خود ببینند. بنابراین آموزش، فرهنگسازی و جلب اعتماد آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.
مسئله سوم، ملاحظات امنیتی و حفظ حریم خصوصی است. دادههای اقتصادی و سیاسی بسیار حساس هستند و حفظ محرمانه بودن آنها و جلوگیری از نفوذهای احتمالی، نیازمند سرمایهگذاری کلان در امنیت سایبری است. هرگونه ضعف در این زمینه میتواند علاوه بر آسیب به پروژه، تبعات امنیتی و سیاسی گستردهای داشته باشد.
همچنین زیرساختهای فناوری کشور نیازمند ارتقا هستند. سرورها، شبکهها، فضای ذخیرهسازی و پهنای باند باید به سطحی برسند که بتوانند حجم انبوه دادهها را به سرعت پردازش کنند و خدمات هوش مصنوعی را بدون تأخیر ارائه دهند.
اگر این پروژه به درستی پیش برود، شاهد تحولی شگرف در فرایندهای تصمیمگیری کشور خواهیم بود. تصمیمهایی که بر اساس تحلیلهای دقیق و دادههای لحظهای اتخاذ میشوند، نه تنها سرعت بیشتری دارند بلکه به لحاظ علمی و منطقی قابل توجیهترند و ریسک خطا و زیان را کاهش میدهند. این تجربه میتواند به سایر بخشهای مدیریت کشور نیز تسری یابد؛ از مدیریت شهری و استانها گرفته تا بخشهای خصوصی و صنعتی. آینده کشور در گرو بهرهگیری از فناوریهای نوین و هوش مصنوعی است که بتواند اقتصاد و سیاست را در مسیر پایداری و توسعه قرار دهد.