جوان آنلاین: کانال سدید در تلگرام نوشت: باید یک تفکیک جدی قائل شویم. محتوای کودک با محتوای نوجوان فرق میکند و با این تفکیک در میزان آثار تولید شده برای هر یک از این سنین یک تفاوت جدی پدید میآید. محتوای مناسب نوجوانهای بالای ۱۵ سال عملاً نداریم. تولیدات یا مناسب زیر ۱۲ سال هستند یا مناسب بزرگسالان، از طرفی ذائقه سنجی آن سن هم تاکنون به دست تولیدکنندگان ایرانی نیامده. به آمار نگاهی بیندازیم در یک سال اخیر یعنی از تیرماه سال گذشته چند اثر داریم که مخاطب بالای ۱۲ سال آن را میپسندد و اصلاً مناسب اوست؟ به غیر از «باغ کیانوش» و «زیبا صدایم کن» که در میان اکران شدهها هستند و دو فیلمی که در جشنواره اکران شدند، اما هنوز به پخش نرسیدهاند «بچه مردم» و «چشمبادومی» دیگر نوجوانان سهمی در سینمای ایران ندارند، چه برسد در سریال سازی. در حوزه تولیدات انیمیشنی هم در میان معدود آثار تولیدشده، سالهاست محتواهای مناسب نوجوانان به ندرت دیده میشود. در میان تولیدات کودک هم به جز انیمیشنها که پیشگام محسوب میشوند، باقی تولیدات چنگی به دل نمیزنند و نمیتوانند در میان بچهها ماندگار شوند. این وضعیت در نمایش خانگی فاجعهبارتر است. از آغاز نمایش خانگی در ایران تنها هشت سریال تولید شده برای کودک داریم و از این هشت اثر، عملاً هیچکدام مناسب نوجوانان نیستند. البته این را نباید فراموش کرد که از همین هشت اثر هم برخی، اسماً برای کودک هستند و رسماً مناسب بزرگسالند مثل شهرک کلیله و دمنه. از این هشت اثر بیش از نصف آثار برای پلتفرم فیلیموست. سه اثر هم فیلمنت برای کودک و نوجوان دارد (که البته یکی از آنها هم محصول مشترک است)، نماوا هم یک تکاثر سریالِ کودک و نوجوان دارد. در حوزه برنامههای تولید شده برای کودک و نوجوان هم عملاً خبری در نمایش خانگی نیست، برخی آثار که ظاهراً در ذیل آثار کودک قرار میگیرند هم توسط تولیدکنندگانشان به عنوان اثر بزرگسال شناخته میشوند (برنامه مهمونی). در چنین شرایطی هیچ نگاه تربیتیای در نمایش خانگی وجود ندارد، از طرفی، شرایط تولیدات در رسانههای رسمی نیز از روزهای اوجش فاصلهای چندین ساله دارد. خب پس بچهها از رسانههای رسمی چه چیزی نگاه میکنند؟ برای شرح ماجرا باید از یک ابتکار شروع کنیم که در دوران کرونا رقم خورد.
بیشتر بخور که لایکها بیشتر بشه!
جدای از پلتفرمهای فروشنده اشتراک، اپلیکیشنها و بسترهای پخش دیگری هم در داخل کشور وجود دارند که ظاهراً محتوای مناسب کودک و نوجوان تولید میکنند. محتواهایی که عمدتاً ذیل معلم بلاگری، والد بلاگری و بلاگری خانوادگی تعریف میشوند و عملاً برنامهای مختص کودکان و نوجوانان در این بین نداریم. به همین دلیل نوجوان به سمت محتواهای بزرگسالانه سوق پیدا میکند و از بازه ۱۲ سال به بعد (یعنی شش سال زودتر از حالت طبیعی) وارد جهان رسانههای مجازی میشود. از طرفی کودکان هم در این فضا یا بین محتواهای مختلف سرگردانند یا به سمت تولیدات نامناسب میروند. امیرمحمد بهامیر، پژوهشگر حوزه انیمیشن، متنی را با تیتر «بیشتر بخور که لایکها بیشتر بشه!» فرستاده است که فرایند کار این پیجهای بلاگری را بررسی میکند: «محتواهای مرتبط با حوزه کودک و نوجوان برای تولید و انتشار شامل قوانین و ضوابط محتوایی خاصی هستند. این قوانین در اکثر کشورهای دنیا به صورت سفت و سخت اجرایی میشود و حتی ضمانتهای قانونی خاصی نیز دارد. همین سیاستهای سختگیرانه باعث شده است تولید محتوا در حوزه کودک و نوجوان دارای چارچوب و خط مرزهای مشخصی باشد.» بهامیر میگوید: «چارچوبها و خط و مرزهای بینالمللی به هیچ عنوان در ایران رعایت نمیشود و از این لحاظ ما یکی از بیشترین تولیدکنندگان محتواهای مرتبط با خانواده و کودک و نوجوان هستیم که کمترین نظارت را توسط خانوادهها در این حوزه داریم. خط و مرزهایی همچون عدم ارائه تبلیغات در محتوا، رعایت هنجارهای عرفی و اجتماعی، پرهیز از آسیبهای روحی و روانی، عدم سوءاستفاده از کودکان در تبلیغات محصولات، رعایت مسائل مرتبط با خشونت و دیگر مواردی که رعایت آنها یک امر اجباری است. اما این چارچوبها متأسفانه در ایران نه تنها رعایت نمیشود بلکه ابزاری برای دیده شدن محتوا در نظر گرفته میشود. به طور مثال پدیده مامان بلاگری یکی از مواردی است که حقوق کودکان و نوجوانان را کاملاً نادیده میگیرد. از عدم رعایت حریم خصوصی کودکان و نوجوانان بگیرید تا استفاده ابزاری از آنها برای تبلیغ محصولات مختلف که گاه هیچ ارتباطی با حوزه کودک و نوجوان ندارند.»