جوان آنلاین: پسر جوانی که متهم است یکی از دوستانش را با شلیک گلوله به قتل رسانده، مدعی است حین گرفتن عکس و فیلم سلفی با کلت کمری دوستش را به صورت غیرعمدی به قتل رسانده است.
یکی از روزهای شهریور سال گذشته به مأموران پلیس تهران تلفنی خبر رسید رهگذری در یکی از خیابانهای جنوبی شهر، جسد مرد جوانی را پیدا کرده است. بنابراین تیمی از مأموران راهی محل و در آنجا با جسد مرد جوان ناشناسی روبهرو شدند که با شلیک تیری به سرش به قتل رسیده بود. با تأیید کشف جسد، قاضی محسن اختیاری، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند.
شناسایی هویت مقتول
نخستین بررسیها نشان داد مقتول در مکان دیگری به قتل رسیده و سپس قاتل یا قاتلان جسد را در این مکان رها کرده و از محل گریختهاند. همزمان با ادامه تحقیقات، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و در انگشتنگاری، مأموران تشخیص هویت اعلام کردند جسد متعلق به پسر جوانی به نام کامران است که چند سابقه درگیری و نزاع در پروندهاش ثبت شده است.
با شناسایی هویت مقتول، مأموران از خانواده مقتول تحقیق کردند که مشخص شد کامران روز حادثه با یکی از دوستانش به نام فرمان قرار ملاقات داشته است. از سوی دیگر مأموران در بررسی دوربینهای مداربسته دریافتند ساعتی قبل از کشف جسد، خودروی سواری که بررسی پلاک آن نشان میدهد متعلق به فرمان است، جسد را به آن مکان منتقل کرده است. دوربینها چهره دو پسر جوان را ضبط کرده بودند که جسد مقتول را از داخل خودرو بیرون میآورند و در آنجا رها میکنند. با به دست آمدن این اطلاعات، فرمان به عنوان مظنون به قتل بازداشت و به اداره پلیس منتقل شد. وی در بازجوییها عامل قتل را یکی از دوستان مشترکشان به نام فرزاد معرفی کرد و گفت که کامران با شلیک اسلحه فرزاد به صورت اتفاقی به قتل رسید.
معرفی قاتل
فرمان گفت: «آن شب ما سه نفر داخل خودرو من بودیم و فرزاد هم همراه خود اسلحه کمری داشت که تصمیم گرفتیم با آن عکس سلفی بگیریم. من پشت فرمان بودم و فرزاد در صندلی شاگرد نشسته بود و کامران هم در صندلی عقب نشسته بود. فرزاد اسلحه را به طرف کامران گرفت و قرار بود من فیلم و عکس سلفی بگیرم که ناگهان اسلحه شلیک شد و به سر کامران اصابت کرد.»
اعتراف
با اعتراف متهم مأموران راهی خانه فرزاد شدند، اما دریافتند وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. بدین ترتیب قاتل فراری تحت تعقیب قرار گرفت که مأموران متوجه شدند فرزاد به یکی از شهرهای شمالی گریخته و قرار است به زودی به صورت غیرقانونی از مرز خارج شود. در چنین شرایطی تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه متهم ادامه پیدا کرد و در نهایت مأموران وی را پس از چند ماه در خانه ویلایی در نزدیکی مرز شناسایی و دستگیر کردند.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف و ادعا کرد این حادثه عمدی نبوده است. فرزاد گفت: قصد گرفتن عکس و فیلم سلفی داشتیم که تیری ناخودآگاه شلیک شد و دوست صمیمیام را به قتل رسید. هرچند متهم مدعی بود قتل تعمدی نبوده، اما از آنجایی که اسلحه و عمل ارتکابی هر دو نوعاً کشنده بوده وی طبق ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی متهم به قتل عمد شناخته شد. صبح دیروز متهم برای آخرین دفاع و صدور کیفرخواست به دادسرای امور جنایی منتقل شد و به زودی در دادگاه کیفری استان محاکمه میشود.
گفتوگو با متهم
عکس خونین
متهم پسر جوانی است که میگوید به خاطر گرفتن یک عکس سلفی برای کریخوانی با رقبایش یکی از صمیمیترین دوستانش را به صورت غیرعمدی به قتل رسانده است.
فرزاد با مقتول اختلاف داشتی؟
نه، من و مقتول دوست صمیمی بودیم. او همیشه یار و یاور من بود و در تمامی درگیریهایی که با رقیبانم داشتم، کنارم بود. آن شب هم قرار بود سه نفری با گروهی که همیشه با هم کریخوانی داشتیم، دعوا کنیم که این اتفاق افتاد.
قبل از درگیری این اتفاق افتاد؟
بله، ما با گروهی اختلاف داشتیم و همیشه هم برای هم قدرتنمایی میکردیم. شب حادثه قرار دعوا داشتیم و سه نفری به محل قرار رفتیم. البته ما با خودمان کلت کمری، قمه و چاقو هم داشتیم و، چون زودتر سر قرار رسیده بودیم، تصمیم گرفتیم عکس و فیلم سلفی با کلت کمری بگیریم و در اینستاگرام منتشر کنیم و قدرتمان را به رخ آنها بکشیم. همین عکس سلفی جان دوستم را گرفت.
چطوری؟
ما ابتدا چند عکس سلفی با اسلحه گرفتیم و بعد تصمیم گرفتیم فیلم هم بگیریم. فرمان فیلم میگرفت و من هم اسلحه را به طرف کامران گرفتم و قرار بود من شلیک کنم و تیر از کنار گوش کامران عبور کند و بعد این صحنه را در فضای مجازی منتشر کنیم، اما وقتی شلیک کردم تیر به سرش برخورد کرد.
چرا دوستت را به بیمارستان منتقل نکردی؟
وقتی این حادثه رخ داد به طرف بیمارستان به راه افتادیم، اما در میانه راه متوجه شدیم کامران نفس نمیکشد و فوت کرده است که از ترس جسد را داخل خیابان رها و فرار کردیم.
چرا میخواستی از کشور فرار کنی؟
هرچند قتلی که مرتکب شده بودم عمدی نبود، اما واقعیتش خیلی ترسیده بودم و تصمیم گرفتم از کشور فرار کنم. ۲ هزار دلار هم به قاچاقبر انسانی دادم، اما او پس از گرفتن پول ناگهان غیب شد و به تلفنهای من جواب نداد.