جوان آنلاین: حجاب رفتاری است که دیده میشود و عملی آشکار است پس نمیتوان آن را فقط مسئلهای شخصی دانست. اگر این نشانه دینی در جامعه کمرنگ شود، حرمتها هم کمرنگ میشود و دشمنان درست از همین جا برای ضربه زدن وارد میشوند. حجتالاسلام والمسلمین دکتر رضا مهکام، روانشناس بالینی و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی معتقد است، حجاب فقط یک پوشش فردی نیست، بلکه پرچم فرهنگی کشور است. اگر در خانه، مدرسه، رسانه یا حتی هیئتهای مذهبی نتوانیم از آن پاسداری کنیم، خودمان راه را برای نفوذ دشمن باز کردهایم. در ادامه گفتوگو با وی درباره نسبت حجاب و عفاف را با امنیت اخلاقی، بنیان خانواده، فرهنگ و حتی آداب حضور در مجالس مذهبی میخوانید.
در ابتدای گفتوگو درباره تفاوتهای فقهی و عرفی حجاب و عفاف توضیح دهید.
در ادبیات دینی، «عفاف» به معنای حفظ و نگهداری نفس تعریف میشود و دایره معنایی گسترده تری نسبت به برخی مفاهیم مشابه دارد. عفاف، شامل هرگونه پرهیزکاری و تقواست و میتوان آن را در ابعاد مختلف زندگی فردی پیادهسازی کرد. بخش مهمی از این پرهیزکاری به حوزه پوشش بازمی گردد. مدیریت اعضا و جوارح بدن از جمله چشم، دست و پا و انتخاب پوشش مناسب که از آن با عنوان «حجاب» یاد میشود، جزئی از مفهوم عام عفاف به شمار میآید. افرادی که در رعایت این اصول میکوشند، در واقع در حال تحقق عملی عفاف هستند. بر این اساس، حجاب را میتوان بخشی از عفاف دانست و این ارتباط تنگاتنگ، ریشه در همین تعریف جامع عفاف دارد. بنابراین آنچه درخصوص حجاب بیان میشود، در چارچوب کلی مفاهیم ارزشی عفاف، صادق و معتبر است.
حجاب و عفاف چه ابعاد معنوی و اخلاقی را برای فرد و جامعه به خصوص برای زنان و دختران به همراه دارند؟
حفاظت و مراقبت فرد از خویشتن که در قالب مفهوم «عفاف» تبیین میشود، افزایش تمرکز در رفتارها و فعالیتهای فردی را به دنبال دارد. در مقابل، رعایت نکردن این اصل و وضعیت «بدحجابی» یا «بیحجابی»، فرد را در معرض توجه ناخواسته اشخاص دیگر، به ویژه جنس مخالف قرار میدهد که این امر پیامدهای قابل توجهی در فضای اجتماعی به همراه دارد. افرادی که از پوشش مناسبی برخوردار نیستند یا پوشش آنان با آرایشهای غلیظ همراه است، توجه بسیاری را به خود جلب میکنند. این توجه ممکن است با نگاههای مکرر، اظهارنظرهای نامناسب و حتی رفتارهای هنجارشکن همراه باشد. از منظر فردی، قرارگرفتن در چنین موقعیتی تمرکز فرد را از معنویات منحرف میکند. فرد به طور مداوم درگیر ارزیابی نگاههای دیگران و تلاش برای جلب رضایت آنان میشود و پوشش و آرایش خود را براساس سلیقه دیگران تنظیم میکند. این تمرکز بر دیدگاه دیگران، موجب غفلت از خویشتن و نادیده گرفتن ابعاد درونی میشود. در نتیجه، توجه به باطن کاهش یافته و به تبع آن معنویت فرد، گرایش به اعمال معنوی و پایبندی به دین تضعیف میشود.
حجاب و عفاف چقدر در کاهش آسیبهای اجتماعی مؤثر است؟
کم پوشی یا پوشش نامناسب، آثار و آسیبهای اجتماعی متعددی را به همراه دارد. یکی از مهمترین این آسیبها کاهش اعتماد به نفس فرد است. هنگامی که فرد پوشش خود را براساس سلیقه شخصی و با هویت درونی خویش انتخاب میکند، از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است، اما در مقابل، تلاش برای جلب رضایت دیگران و پیروی از الگوهای ظاهری مورد پسند آنان، موجب سلب هویت فردی و احساس بیگانگی با خویشتن میشود. در این حالت، فرد به جای آنکه محور انتخاب هایش خود او باشد، تحت تأثیر خواستههای دیگران قرار میگیرد. این وابستگی به تأیید دیگران، به تدریج اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی فرد را کاهش میدهد. علاوه بر این، در حوزه اجتماعی، افرادی که پوشش نامناسبی دارند، بیشتر در معرض آزار و اذیت قرار میگیرند و احتمال تعرض به آنان افزایش مییابد. آمارهای موجود، حاکی از آن است که در کشورهای اروپایی، میزان تعرض به بانوان در فصل تابستان به دلیل استفاده از پوششهای سبکتر تا ۱۷ برابر زمستان افزایش مییابد. این آمار نشاندهنده آن است که پوشش نامناسب، افراد بیمار و نامتعادل را به تعرض ترغیب میکند. در مقابل، فردی که با حجاب و پوشش مناسب حضور مییابد، به دلیل حفظ حریم شخصی و وقار کمتر در معرض چنین رفتارهایی قرار میگیرد و دیگران کمتر به خود اجازه تعرض به او را میدهند. فرد باحجاب، باوقار و متانت خود به دیگران این پیام را میرساند که مراقب خویش است و به راحتی در معرض رفتارهای نامناسب قرار نخواهد گرفت، در حالی که فرد بیحجاب، این تصور را در ذهن افراد بیمار ایجاد میکند که تعامل با وی و رسیدن به اهداف نامشروع آسانتر است.
حجاب و عفاف چه نقشی در حفظ بنیان خانواده دارد؟
بدون تردید، حفظ و استحکام بنیان خانواده، رکن اساسی سلامت و پویایی هر جامعهای است. در این میان، عوامل متعددی میتوانند این نهاد مقدس را تهدید کنند که یکی از مهمترین آنها مسئله «بدحجابی» است. هنگامی که بدحجابی وارد فضای خانواده میشود، زمینهای برای ورود و دخالت افراد بیگانه در حریم خصوصی خانواده فراهم میشود. در یک خانواده سالم، زن و شوهر با عشق و علاقه متقابل به یکدیگر زندگی و نیازهای جنسی خود را در چارچوب خانواده و با رضایت طرفین برآورده میکنند. این امر، موجب تقویت پیوند عاطفی و افزایش صمیمیت میان زوجین میشود. در مقابل، اگر زن حجاب کافی نداشته باشد و مرد نیز از نگاه کردن به زنان دیگر خودداری نکند، این امر میتواند زمینه ساز طمع افراد بیگانه برای برقراری ارتباط با زن شود. در چنین شرایطی، زن ممکن است به برخی از این ارتباطات پاسخ دهد که این موضوع میتواند منجر به بروز اختلاف و بیاعتمادی در میان زوجین شود. مرد نیز ممکن است با مشاهده این وضعیت، پرخاشگر شده یا به تدریج از همسر خود دلسرد شود و به برقراری رابطه با زنان دیگر روی آورد. در واقع، بدحجابی به معنای نادیده گرفتن حریم خصوصی خانواده و اجازه ورود افراد بیگانه به این حریم است. هنگامی که یک زن برای جلب توجه دیگران آرایش میکند یا یک مرد به زنان دیگر خیره میشود، در واقع این پیام را به دیگران میرساند که حریم خصوصی خانواده برای او اهمیت چندانی ندارد و به دیگران اجازه میدهد تا در این حریم دخالت کنند که این امر میتواند منجر به برقراری ارتباطات نامشروع در خارج از خانواده شود که به تدریج بنیان خانواده را سست و متزلزل میکند. بدحجابی صرفاً به پوشش نامناسب محدود نمیشود، بلکه شامل رفتارهایی مانند شوخی کردن با نامحرم و ورود بیش از اندازه به حریم خصوصی دیگران نیز میشود. هنگامی که یک زن به یک مرد غریبه اجازه میدهد تا با او شوخی کند یا بیش از اندازه به او نزدیک شود، در واقع این پیام را به او میرساند که حریم خصوصی او برایش اهمیتی ندارد و او میتواند به راحتی وارد این حریم شود که این امر میتواند زمینهساز برقراری ارتباطات نامشروع و حتی خیانت شود.
حجاب به عنوان یک عمل آشکار در مقایسه با عباداتی مثل نماز و روزه، چگونه میتواند نقش مهمی در تعریف و تقویت هویت دینی و فرهنگی فرد ایفا کند؟
همانطور که اشاره کردید، پوشش به ویژه حجاب، نه تنها یک انتخاب شخصی نیست، بلکه بخشی جدایی ناپذیر از هویت فردی و اجتماعی ما به شمار میرود، چراکه هویت، مجموعهای از ویژگیها و باورهایی است که فرد را از دیگران متمایز میکند و به او احساس تعلق و تمایز میبخشد. هویت، حاصل انتخابهای فردی، فرهنگ، ملیت، قومیت و دین است. به عبارت دیگر، هویت پاسخی است به این سؤال که «من کیستم؟» یکی از ابعاد مهم هویت، هویت دینی و فرهنگی است که پوشش به ویژه حجاب نمادی بارز از این هویت به شمار میرود. پوشش چه برای مردان و چه برای زنان، نشان دهنده التزام فرد به ارزشها و هنجارهای دینی و فرهنگی است. برای مثال، یک معلم یا استاد دانشگاه که سالها به تربیت دانشجویان و دانشآموزان مشغول بوده است، نمیتواند هر لباسی را بپوشد. او به عنوان یک فرد فرهیخته و الگو، باید پوششی داشته باشد که شایسته جایگاه اجتماعی و حرفهای او باشد. پوشش او، نمادی از تعهد او به ارزشهای اخلاقی و فرهنگی جامعه است. به همین ترتیب، پوشش یک فرد مسلمان نیز نشاندهنده تعهد او به ارزشهای اسلامی است. اگر یک مرد مسلمان، پوششی نامناسب داشته باشد و به حجاب اسلامی که برای مردان تعیین شده است، عمل نکند، در واقع بخشی از هویت اسلامی خود را از دست میدهد. همچنین اگر یک زن مسلمان به حجاب اسلامی پایبند نباشد، به تدریج از هویت اسلامی خود دور میشود. حجاب، یک نماد و شاخص برای دینداری است و یک عمل آشکار که نشان میدهد فرد به ارزشهای دینی پایبند است. حجاب به منزله یک علامت تجاری است که نشان میدهد فرد به کدام گروه تعلق دارد؛ آیا به گروه دینداران و متقیان تعلق دارد یا خیر. بنابراین میتوان گفت پوشش و حجاب، صرفاً یک مسئله شخصی نیستند، بلکه نمادی از هویت فردی و اجتماعی ما هستند و نشاندهنده تعهد ما به ارزشها و هنجارهای دینی و فرهنگی جامعه میباشند.
آیا میتوان حجاب را به عنوان یکی از مؤلفههای قدرت مقاومت فرهنگی و اجتماعی در برابر فشارها و انواع حملات دشمنان دانست؟
چادر به عنوان یک پوشش متمایز، نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان به عنوان نمادی از زن مسلمان و پایبندی او به دین اسلام شناخته میشود. چادر فراتر از یک پوشش ساده، یک پیام قوی از دینداری، عفت و حیا به جهانیان ارسال میکند. در دنیایی که رسانهها و فرهنگهای غربی تلاش میکنند تا ارزشهای اسلامی را کمرنگ جلوه دهند، چادر به عنوان یک پرچم برافراشته، ایستادگی و مقاومت زنان مسلمان را در برابر این تهاجم فرهنگی به نمایش میگذارد. چادر، به دشمنان اسلام این پیام را میدهد که تلاشهای آنها برای نابودی ارزشهای دینی و اسلامی بی نتیجه است و زنان مسلمان، همچنان به اصول و اعتقادات خود پایبند هستند. همچنین، چادر، انسجام و وحدت درونی جامعه اسلامی را تقویت میکند. هنگامی که یک فرد چادری را در خیابان میبینیم، ناخودآگاه احساس میکنیم که او نیز مانند ما به ارزشهای اسلامی پایبند است و این امر، احساس تعلق و همبستگی را در میان مسلمانان افزایش میدهد. پس حجاب فقط یک پوشش فردی نیست بلکه پرچم فرهنگی جامعه ماست. دشمنان اسلام به خوبی میدانند که چادر، چه نقش مهمی در حفظ هویت دینی و مقاومت فرهنگی ایفا میکند. به همین دلیل، آنها تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا این نماد را کمرنگ و بیاهمیت جلوه دهند. آنها با استفاده از رسانهها و ابزارهای مختلف تبلیغاتی، سعی میکنند تا زنان مسلمان را از پوشیدن چادر منصرف کنند و آنها را به پیروی از مدهای غربی تشویق کنند. بنابراین، چادر، نه تنها یک پوشش ساده، بلکه نمادی استوار از هویت دینی، مقاومت فرهنگی و انسجام اجتماعی است. هر چه تعداد زنان چادری در جامعه بیشتر باشد، دشمنان اسلام ناامیدتر و جامعه اسلامی نیز در برابر تهاجم فرهنگی، قویتر و مقاومتر خواهد شد.
به نظر شما رسانهای مانند صداوسیما چگونه میتواند ضمن احترام به تنوع ظاهری و فرهنگی در جامعه، جایگاه ارزش حجاب را حفظ کرده و تقویت کند، بدون آنکه موجب عادیسازی بیحجابی شود؟
مسئله حجاب، همواره یکی از موضوعات چالشبرانگیز در جامعه ما بوده است. از یک سو، حجاب به عنوان یک ارزش دینی و نماد هویت اسلامی، جایگاه ویژهای در میان متدینین دارد. از سوی دیگر، بخشی از جامعه به دلایل مختلف، تمایل چندانی به رعایت حجاب ندارند. در این میان، رسانهها و بهویژه صدا و سیما، نقش بسیار مهمی در تصویرسازی از این موضوع ایفا میکنند. به نظر میرسد که در سالهای اخیر، صداوسیما تلاش کرده است با نشان دادن چهرههای متنوع از زنان از جمله زنان بدحجاب، طیف وسیعتری از مخاطبان را جذب و این پیام را به جامعه منتقل کند که افراد با سلایق مختلف نیز میتوانند با نظام همراه باشند. این رویکرد، از یک منظر میتواند مثبت تلقی شود، زیرا باعث ایجاد وفاق و همدلی در جامعه میشود و از دامن زدن به اختلافات جلوگیری میکند. با این حال، این رویکرد، آسیبهایی نیز به همراه دارد. از جمله اینکه ممکن است باعث شود ارزش حجاب در جامعه کمرنگ و این تصور در میان برخی از افراد ایجاد شود که حجاب، دیگر یک ارزش مهم و ضروری نیست. همچنین، این رویکرد میتواند باعث دلسردی و ناامیدی متدینین شود که احساس میکنند ارزشهای آنها در رسانهها نادیده گرفته میشود. بنابراین، به نظر میرسد که در این زمینه، نیازمند یک رویکرد متعادل و هوشمندانه هستیم. صداوسیما باید تلاش کند تا ضمن نشان دادن چهرههای متنوعی از زنان، ارزش حجاب را نیز حفظ و از کمرنگ شدن آن جلوگیری کند. به عبارت دیگر، صداوسیما باید تلاش کند تا یک تصویر واقعگرایانه از جامعه ارائه دهد، اما در عین حال، ارزشها و آرمانهای اسلامی را نیز ترویج کند. به عنوان مثال، صداوسیما میتواند با نشان دادن زنان محجبه موفق و الگو، به ترویج ارزش حجاب بپردازد. همچنین صداوسیما میتواند با تولید برنامههای آموزشی و فرهنگی، به تبیین فلسفه حجاب و فواید آن برای فرد و جامعه بپردازد. در مورد نسبت تصاویر زنان محجبه و بدحجاب در رسانهها، به نظر میرسد که یک نسبت ۸۰ به ۲۰ یا ۸۵ به ۱۵، میتواند یک نسبت مناسب باشد. به این معنا که ۸۰ یا ۸۵ درصد از تصاویر زنان در رسانهها باید مربوط به زنان محجبه باشد و ۲۰ یا ۱۵ درصد از تصاویر میتواند مربوط به زنان بدحجاب باشد. البته، این نسبت یک عدد قطعی و ثابت نیست و بسته به شرایط و مقتضیات جامعه میتواند تغییر کند. مهم این است که در این زمینه، یک تعادل منطقی و عادلانه برقرار شود و از افراط و تفریط پرهیز شود. همچنین باید توجه داشت که هدف از جذب افراد به سمت نظام، نباید صرفاً جذب آنها باشد، بلکه هدف اصلی باید این باشد که این افراد را به سمت تعالی و کمال سوق دهیم و آنها را با ارزشهای والای اسلامی آشنا کنیم. به عبارت دیگر، جذب، باید مقدمهای برای تربیت و تزکیه باشد. در پایان، تأکید میکنم که این موضوع نیازمند یک بررسی دقیق و همهجانبه است و نباید به صورت سطحی و عجولانه با آن برخورد کرد.
با توجه به ماه عزای سید و سالار شهیدان و مراسم عزاداریها در مساجد و هیئتها، چگونه میتوان در این مجالس، ضمن حفظ حرمت و ارزش حجاب، فضایی جذب کننده برای همه اقشار جامعه و افراد کمتوجه به حجاب فراهم کرد، به گونهای که این فضا مقدمهای برای آشنایی تدریجی آنها با آموزههای دینی و ارزشی شود؟
دغدغه شما کاملاً قابل درک است. اینکه چگونه با افرادی که حجاب مناسب ندارند در هیئتها برخورد کنیم، مسئلهای است که نیازمند ظرافت و حکمت است. به نظر میرسد در این زمینه، باید رویکردی را اتخاذ کنیم که هم بتوان افراد را به مجالس حسینی جذب و هم ارزشهای دینی و اسلامی را حفظ کرد. به عبارت دیگر باید بین «جذب حداکثری» و «حفظ ارزشها» تعادل برقرار کنیم. در مورد اینکه آیا به افراد بدحجاب اجازه ورود به هیئت داده شود یا خیر، به نظر میرسد باید به همه افراد، فارغ از نوع پوشش آنها اجازه ورود به هیئت داده شود، چراکه هیئت، محلی است برای ذکر مصائب اهل بیت (ع) و هر کس که دلش برای امام حسین (ع) میتپد، حق دارد در این مجالس شرکت کند. اما این به این معنا نیست که باید نسبت به بدحجابی بیتفاوت باشیم، بلکه باید تلاش کنیم تا با استفاده از روشهای صحیح و مؤثر، این افراد را به سمت رعایت حجاب تشویق کنیم. بهترین راه برای این کار، استفاده از روشهای غیرمستقیم و تدریجی است. میتوانیم از افرادی که در هیئت، توانایی برقراری ارتباط مؤثر و دوستانه با دیگران را دارند، استفاده کنیم تا با این افراد ارتباط برقرار کرده و به تدریج، آنها را با ارزشهای حجاب آشنا کنند. آنها میتوانند با استفاده از زبان نرم و مهربان، با این افراد صحبت کنند و به آنها بگویند که حجاب نه تنها یک دستور دینی است، بلکه فواید زیادی برای خود فرد و جامعه دارد. همچنین، این افراد میتوانند با الگو قراردادن رفتار و پوشش خود، به این افراد نشان دهند که چگونه میتوان با حفظ حجاب، شیک و جذاب هم بود. در مورد تذکر دادن مستقیم به افراد بدحجاب، به نظر میرسد همیشه مؤثر نیست و گاهی اوقات نتیجه عکس میدهد، چراکه ممکن است این افراد، احساس کنند مورد قضاوت و تحقیر قرار گرفتهاند و از هیئت دلسرد شوند. بنابراین، بهتر است از تذکردادن مستقیم، مگر در موارد ضروری، خودداری کنیم. البته در جایی هم باید ببینیم فرد آمادگی پذیرش تذکر را دارد، آن وقت میتوانیم به او تذکر دهیم، اما اگر احساس میکنیم فرد ممکن است از این تذکر ناراحت شود، بهتر است از این کار خودداری و به روشهای غیرمستقیم اکتفا کنیم.