جوان آنلاین: ۱۴تیر امسال، تقویم رسمی کشور همزمانی دو واقعه را به یادمان میآورد؛ یکی، تاسوعای حسینی و دیگری سالروز ربوده شدن حاجاحمد متوسلیان، فرمانده دلاور سپاه اسلام در جبهههای جنوب و غرب و از بنیانگذاران لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص). سالگردی که هر ساله برای بازخوانی سلوک، ایمان، جسارت و بینش متوسلیان بهانهای فراهم میکند. این بار همزمانیاش با تاسوعا، رنگ و بوی ویژهای به این مناسبت داده است؛ چه آنکه متوسلیان نیز همانند سقای دشت کربلا، نماد وفاداری، فداکاری و رشادت بود. در این میان، انتشارات «سوره مهر» به عنوان یکی از فعالترین ناشران حوزه ادبیات مقاومت، انقلاب و دفاع مقدس، نقش مهمی در ثبت و روایت زندگینامه فرماندهان شهید و جاویدالاثر داشته و حاج احمد متوسلیان نیز از جمله چهرههایی است که آثار متعددی درباره او از سوی این انتشارات منتشر شده است. در ادامه مروری خواهیم داشت بر کتابهایی که سوره مهر در این سالها درباره حاجاحمد متوسلیان و دیگر فرماندهان همسنگرش منتشر کرده است.
سوره مهر؛ بازتاب صدای فرماندهان خاموش
سوره مهر ناشری است که در حوزه انقلاب و دفاعمقدس آثار بسیاری را عرضه کرده و به نوعی ادای دینی به شهدا و جاویدالاثران داشته که «حاج احمد متوسلیان» یکی از برجستهترین آنان است.
به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، احمد متوسلیان از جمله فرماندهان مؤثر دوران دفاع مقدس و مبارزان فعال پیش از انقلاب اسلامی به شمار میآید که در چهاردهم تیر سال ۱۳۶۱ به همراه سه تن از دیپلماتها و عکاسان ایرانی در لبنان از سوی مزدوران رژیم صهیونیستی ربوده شد.
۲۱ خرداد ۱۳۶۱، روز اعزام قوای محمد رسولالله (ص) به فرماندهی حاج احمد متوسلیان به سوریه بود؛ مأموریتی که با هدف مقابله با تجاوز ارتش اسرائیل به خاک لبنان انجام شد. دشمنی که با اشغال جنوب لبنان، در پی تثبیت وجههای شکستناپذیر بود، اما تنها با ورود نیروهای ایرانی، اعلام آتشبس کرد.
۱۴تیر، نماد یک اندوه ملی است، چراکه احمد متوسلیان و همراهانش در چنین روزی به اسارت درآمدند، اما یاد و نام او، تنها به این روز محدود نمیشود. متوسلیان، مردی بود که باید هر روز از او یاد کرد و راهش را ادامه داد. شیوه زیست و نگاهش به دنیا و دشمن، الگویی زنده برای تربیت فرزندانی جسور، مؤمن و آزاده است. جذبه این فرمانده نستوه آنقدر نافذ است که آشنایی با او، میل به زندگی بر مدار ایمان، غیرت و مقاومت را در دلها شعلهور میسازد.
انتشارات سوره مهر که در سالهای فعالیت خود آثار متعددی در حوزه دفاع مقدس و انقلاب منتشر کرده، تاکنون چند کتاب ارزشمند درباره حاج احمد متوسلیان به مخاطبان عرضه کرده که در ادامه معرفی میشوند:
شنام | کیانوش گلزار راغب
خاطراتی از عملیاتهای سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ در مریوان به فرماندهی احمد متوسلیان که با اسارت و شکنجه راوی از سوی گروهک کومله گره میخورد. کتاب، روایتی عاشقانه و تراژیک از جنگ، دلدادگی، اسارت و رهایی است.
بخشی از کتاب: «به ابتدای قله رسیدیم. گروهی از اسرای عراقی درحال انتقال به پشت خط بودند. یکی از پیشمرگان کرد عراقی، ساعتی را از مچ اسیری باز کرد. متوسلیان این صحنه را دید، سیلی محکمی به صورت پیشمرگ زد و گفت: چرا به اسیر ظلم میکنی؟ - این ساعت، غنیمت جنگیه. - غنیمت جنگی، مهماتیه که تو میدون جنگ باقی میمونه، نه وسایل شخصی اسرا، فوراً ساعتشرو پس بده! اشک در چشمهای اسیر عراقی حلقه زد. ساعت را گرفت و به دستش بست. حدود ۶۰نفر از نیروهای عراقی مستقر در قله غافلگیر شده، به اسارت درآمدند و به پشت جبهه منتقل شدند.»
فرمانده جدید | حسین نیری
کتابی داستانی از مجموعه «قصه فرماندهان» که با محوریت زندگی حاج احمد متوسلیان نوشته شده است. کتاب به دوران نوجوانی، دانشآموزی و سپس فرماندهی متوسلیان میپردازد و تصویری الهامبخش از فروتنی و رهبری او ارائه میدهد.
بخشی از کتاب: «اذان ظهر را گفتند، صدای توپها و تانکها یک لحظه قطع نمیشد. نیروها از هر طرف به سوی شهر روان بودند. پسرک قدبلند از بس دویده بود، از نفس افتاده بود. یکدفعه تمام بیسیمها به صدا درآمد.
- من احمد متوسلیان به تمام واحدها خبر پیروزی را میدهم. خرمشهر آزاد شد. خرمشهر.
حرکت گردانها تندتر شد. یک گام دیگر در خرمشهر بودند. موشکها از هر سو شلیک میشدند. دشمن در حال فرار بود....»
همپای صاعقه | حسین بهزاد، گلعلی بابایی
کارنامهای دقیق و مستند از تأسیس لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) و نقش متوسلیان در عملیاتهای مهمی مانند فتحالمبین و بیتالمقدس. این کتاب، محصول چهار سال تلاش پژوهشی مشترک دو نویسنده است و از منابع دست اول و مکالمات واقعی فرماندهان بهره میبرد.
بخشی از کتاب: «حاجاحمد بلافاصله به برادرهای استراق سمع دستور داد به شنود ما بگویید بروند روی خط فرماندهی دشمن و خیلی جدی خودشان را به عنوان «مرکز پیام قرارگاه فرماندهی سپاه چهارم دشمن» معرفی کنند و به سرهنگ فرمانده توپخانه بگویند دستور مؤکد از جانب سرلشکر ستادهشام صباح فخری، فرمانده سپاه ۴ است که عقبنشینی نکنید تا برایتان نیروی کمکی بفرستیم!»
ضربت متقابل | گلعلی بابایی
گزارشی مستند از عملیات رمضان و نقش حیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول الله در این عملیات. این کتاب پژوهشی با وفاداری کامل به واقعیتها نوشته شده و برخلاف سبک خاطرهنویسی، از هرگونه شخصیتپردازی تخیلی پرهیز دارد.
برشی از کتاب: «بچهها نگران نباشید، این نیروهای خودی هستند که جلوتر از ما رفتهاند و از پشت موضع تانکهای عراقی دارند تکبیر میگویند، سریع بلند شوید، یکصدا یا مهدی بگویید که برویم جلو.» کل بچهها به صدای بلند فریاد کشیدند. یا مهدی سریع جا کن شدیم و حرکت کردیم در همین اثناء خدمه آن تانکهای مزاحم که گویا متوجه نزدیک شدن آرپیجی زنهای اعزامی از دو طرف ما شده بودند. از تانکها بیرون پریدند و با به فرار گذاشتند. ستون سریع حرکت میکرد و حین پیشروی خدمه فراری آن تانکها را برادرهای ما به هلاکت رساندند. عجیب اینکه وقتی ما جلو رفتیم، هیچ اثری از نیروی خودی در اطراف و پشت آن تانکهای برجا مانده از دشمن ندیدیم. هر چه دنبال کسانی گشتیم که جلوتر از ما تکبیر میگفتند، دیدیم احدی پیدا نیست. حالا من شخصاً یک چنان وقایعی را معلول چیزی جز ملائکه خدا که آن شب به یاری ما نازل شده بودند نمیدانم. این وقایع خارق العاده به جز نزول امداد الهی ریشه دیگری نداشت. اگر بدانید همین حوادث عجیب چقدر در آن لحظات به بچههای ما روحیه دادند طوری که گردان زمین گیر شده و بچههای مضطرب و عملیات نادیده ما را کاملاً متحول کردند.»
مرد | داوود امیریان
روایتی داستانی از زندگی متوسلیان؛ از ترکمنصحرا تا کردستان و جنوب، تا نهایتاً مأموریت سرنوشتساز در لبنان. این کتاب تلاش دارد تصویر جامعی از روحیه و منش این سردار جاویدالاثر ارائه کند.
بخشی از کتاب: «برای رضا، احمد معما شد. دوست داشت بداند او کیست و از کجا آمده است. همان شب، سر صحبت را با مجروحان دیگر باز کرد. مجروح دست شکسته نشست روی تخت رضا و گفت: اگر ریا نباشد، بنده از زمان اومدنش به کردستان باهاش آشنا شدم. اون زمان بسیجی بودم، اما حالا پاسدار شدهام. سرتو درد نیارم. زیر نظر برادر متوسلیان زدیم به کار و شهر بوکانو از ضد انقلاب پس گرفتیم. بعد نوبت شکستن حصر مهاباد و سقز و آزادسازی بانه شد. آقا چمران هم کمکمون بود. دل شیر داره این چمران. بعد رفتیم سراغ پاکسازی پاسگاههای مرزی که ضد انقلاب توش لونه کرده بود. هنوز کار ضد انقلابو تموم نکرده بودیم که دوباره این لیبرالها دست به کار شدند! طبق دستور دولت موقت خروج نیروهای سپاه و ژاندارمری و ارتش از یگانها و مقرهاشون ممنوع شد. دشمن دوباره جون گرفت. الحمدلله «صیاد شیرازی» به کردستان اومد و ستاد مشترک تشکیل شد. با عملیات ویژه سپاه و ارتش دوباره بلای جون ضدانقلاب شدیم. البته من تو ماجرای شکستن محاصره پادگان ۲۸ سنندج نبودم، اما شنیدم که چه بلایی بر سر ضد انقلاب اومد و بچهها چطور اونجا رو گرفتند. سرتو درد نیارم! همون وقت بود که نیروهای دکتر چمران شهر پاوه رو آزاد کردند.»
هر کسی کار خودش | رحیم مخدومی
کتابی آموزشی برای نوجوانان که در کنار معرفی اصطلاحات جبهه، خاطراتی از چهرههای نامآشنا، چون احمد متوسلیان، همت، صیاد شیرازی و دیگر فرماندهان ذکر شده تا پیوندی میان نسل جدید و گنجینه تجربه نسل دفاع مقدس برقرار شود.
بخشی از کتاب: «سرانجام جایی را که برای کار به دنبالش بودم، یافتم. واحد طرح و عملیات سپاه محل کار جدیدم شد. البته آنجا هنوز راه نیفتاده بود. طرحی به شورای عالی سپاه دادم مبنی بر اینکه حاضرم واحد طرح و عملیات را راهاندازی کنم. قرارم بر این بود که با آقای رحیم صفوی که در آن زمان در جبهه دارخوین بود، واحد را راهاندازی کنیم. طرحی درباره عملیات در دارخوین و آبادان تهیه کردم و به شورای عالی سپاه دادم. آبادان در محاصره دشمن بود. دفاع مردم از آبادان در منطقهای بود که از ۳۶۰ درجه پیرامونش، ۳۳۰ درجه آن تحت تسلط دشمن بود. تنها منطقه میان رودخانه بهمنشیر و اروند، در دست ما بود. حضرت امام فرموده بود: محاصره آبادان باید شکسته شود. یک تیم مأمور شدیم به آبادان برویم و وضع دشمن را بررسی کنیم و ببینیم آیا راهی برای عملیات و آزادی شهر وجود دارد یا خیر. چون [به دستور بنی صدر]از نیروی زمینی ارتش اخراج شده بودم و روزهای شنبه باید میرفتم خودم را به ستاد مشترک معرفی میکردم، مخفیانه به این مأموریت رفتم. لباس بسیج پوشیده بودم تا کسی مرا نشناسد.»
پایان یک آغاز ناگفته
در چهاردهم تیر ۱۳۶۱، خودروی حامل هیئت دیپلماتیک ایران در بیروت از سوی مزدوران فالانژ متوقف شد و چهار سرنشین آن، از جمله حاج احمد متوسلیان، بهرغم مصونیت دیپلماتیک ربوده شد و به نیروهای رژیم اشغالگر قدس تحویل داده شدند. از آن روز تاکنون، هیچ خبری رسمی از سرنوشت آنان منتشر نشده است. با این حال، نسلها آمده و رفتهاند و فرماندهی که «مرد میدان» بود، همچنان در حافظه مردم و ادبیات مقاومت، زنده و الهامبخش است.