زن سالخورده که متهم است پس از مشاجره با دختر میانسالش وی را با سیم شارژر تلفن همراه به کام مرگ کشانده، مدعی است هنگام حادثه روی رفتارش کنترل نداشتهاست.
ساعت ۱۲ ظهر روز جمعه بیست سوم خرداد، ساکنان ساختمان مسکونی در یکی از خیابانهای مرکزی تهران متوجه صدای درگیری از خانه یکی از همسایهها شدند. مادر و دختری که ساکن یکی از طبقات بودند، فریادها و صدای درگیریشان به گوش میرسید. فریادهای دلخراش دختر هر لحظه بیشتر میشد تا اینکه ناگهان فریادها خاموش شد. ساکنان ساختمان کنجکاو شدند و احتمال دادند اتفاق بدی برای همسایهشان افتادهاست و سراسیمه به خانه همسایه رفتند و با صحنه دلخراشی روبهرو شدند و حادثه را به پلیس خبر دادند.
آغاز تحقیقات جنایی
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران کلانتری به محل حادثه اعزام شدند و داخل اتاق پذیرایی با جسد دختر ۵۰ سالهای به نام سارا روبهرو شدند که به طرز مشکوکی فوت کردهبود. دور گردن دختر فوتشده سیم شارژر موبایلی پیچانده شدهبود که حکایت از آن داشت سارا با همان سیم خفهشده و به قتل رسیدهاست. در گوشه اتاق پذیرایی زن سالخوردهای هراسان و گریان ایستادهبود که مشخص شد مادر دختر فوت شدهاست و به گفته همسایهها لحظاتی قبل صدای درگیری او با دخترش را شنیدهبودند. با تأیید خبر قتل دختر میانسال بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی و مأموران تشخیص هویت راهی محل حادثه شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند.
تیم جنایی در نخستین تحقیقات دریافتند مقتول در درگیری با مادر سالخوردهاش به قتل رسیدهاست.
همچنین مشخص شد مقتول مشکل روحی و روانی داشته و به همین دلیل همیشه با خانواده و مادرش مشاجره و درگیری داشته تا اینکه ساعتی قبل در نبود پدرش با مادرش درگیر میشود و به قتل میرسد. یکی از همسایهها که حادثه را به پلیس خبر دادهبود، گفت: «ساعتی قبل من و تعدادی از همسایهها متوجه صدای درگیری مادر و دختر شدیم. ابتدا تصور کردیم آنها مثل همیشه با هم مشاجره میکنند و دقایقی بعد هم مشاجره لفظی آنها تمام میشود، اما هر لحظه که میگذشت صدای درگیری آنها بیشتر میشد. فریادهای آنها به آسمان بلند شدهبود و ما احتمال دادیم که درگیری آنها مثل همیشه نیست که ناگهان صدای دختر خانواده قطع شد. نگرانی ما بیشتر شد به در خانه آنها رفتیم که فهمیدیم سارا فوت کرده و مادرش هم نگران کنار او ایستادهاست و گریه میکند. مادر سارا در حالی که گریه امانش نمیداد، میگفت دخترم را کشتم و از ما خواست با اورژانس تماس بگیریم و ما هم با اورژانس و پلیس تماس گرفتیم و درخواست کمک کردیم.»
خشمگین شدم
همزمان با انتقال جسد مقتول برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی، تیم جنایی زن سالخورده را به اتهام قتل بازداشت و به اداره پلیس منتقل کرد. متهم در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل دخترش اعتراف کرد. وی گفت: «سارا مشکل روحی و روانی داشت و ما را خیلی اذیت میکرد. او تحت درمان بود، اما هر زمانی داروهایش را درست مصرف نمیکرد، حالش بدتر میشد و با ما مشاجره میکرد. مشاجرههای لفظی ما همیشه بود، اما خیلی زود تمام میشد. روز حادثه شوهرم خانه نبود و سارا بهانهگیری و با حرفهایش مرا اذیت میکرد. هر چقدر تلاش کردم او را آرام کنم، فایدهای نداشت و مدام با من مشاجره میکرد تا اینکه عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم. خیلی تلاش کردم خشمم را کنترل کنم، اما موفق نشدم و ناگهان در حالت عصبانیت سیم شارژر موبایل را برداشتم و دور گردنش انداختم و کشیدم. من قصد قتل دخترم را نداشتم، اما وقتی به خودم آمدم، دیدم او فوت کردهاست. سپس با داد و فریاد از همسایهها درخواست کمک کردم، اما دخترم نفس نمیکشید و لحظاتی بعد هم اورژانس و پلیس وارد خانهمان شدند و پس از معاینه اعلام کردند دخترم فوت کردهاست. الان خیلی پشیمان هستم وای کاش خشمم را کنترل میکردم و دخترم زنده بود.»
متهم پس از اعتراف به قتل برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. تحقیقات درباره این حادثه برای روشن شدن زوایای پنهان آن از سوی مأموران پلیس ادامه دارد.