جوان آنلاین: در روزگاری که فناوری با سرعتی سرسامآور در حال تغییر جهان پیرامون ماست، دیگر نمیتوان با نگاههای سنتی به مفاهیم زیرساختی کشور نگریست. آنچه امروز از آن با عنوان شبکه ملی اطلاعات یاد میشود، تنها یک سامانه فنی یا مجموعهای از کابلها و سرورها نیست؛ بلکه بنایی است برای ساخت آیندهای مستقل، امن و مبتنی بر هویت ملی در عرصه دیجیتال. «جوان» در گفتوگو با محمدرضا قاسمی، دبیر ستاد راهبری فناوریهای هوشمند حوزههای علمیه، لایههای پنهان این مفهوم بنیادین را مورد بررسی قرار میدهد؛ از چیستی شبکه ملی و معماری مطلوب آن گرفته تا ضرورت حکمرانی چندلایه، الزامات محتوایی و مهمتر از همه، نگاهی تمدنی به آینده فضای مجازی کشور. بدون شک شبکهملی اطلاعات یکی از مهمترین پروژههای راهبردی کشور است؛ شبکهای که اگر درست معماری شود، میتواند پلی باشد بهسوی شکلگیری تمدنی دیجیتال با محوریت فرهنگ، زبان و ارزشهای بومی ما.
شبکه ملی اطلاعات چیست و چه اهمیتی برای کشور دارد؟
اگر بخواهیم از نگاهی کلان به موضوع نگاه کنیم، در اسناد بالادستی کشور مانند سند چشمانداز و بهویژه بیانیه گام دوم انقلاب، مسیر آینده ایران در جهت ساخت یک تمدن نوین اسلامی ترسیم شدهاست. در این چارچوب، یکی از بسترهای حیاتی، ایجاد و پشتیبانی از یک شبکه ارتباطی داخلی و فراگیر است که بتواند تمام دادهها، تعاملات و اطلاعات مورد نیاز را بهصورت مستقل در خود جای دهد؛ آنچه به آن شبکه ملی اطلاعات گفته میشود.
اما این شبکه صرفاً برای کاهش هزینهها یا افزایش سرعت دسترسی به دادهها طراحی نشده، بلکه نقشی بنیادین در شکلگیری معنا، هویت و سبک زندگی اسلامی– ایرانی در فضای مجازی دارد؛ شبکهای که نهتنها باید با تحولات فناوری همگام باشد، بلکه قابلیت پاسخگویی به نیازهای نسلهای آینده را نیز در خود داشته باشد. اهمیت این شبکه زمانی بیشتر آشکار میشود که بدانیم قرار است زمینهساز تولید محتوا، توسعه زبان فارسی، بومیسازی پلتفرمها و الگوسازی فرهنگی در سطح جهانی باشد. در واقع، شبکه ملی اطلاعات یکی از ستونهای اصلی آینده فناوری و فضای مجازی در کشور خواهد بود.
با توجه به اهمیت شبکه ملی اطلاعات، به نظر شما معماری این شبکه باید چگونه طراحی شود تا پاسخگوی نیازهای کشور باشد؟
طراحی معماری شبکه ملی اطلاعات را نمیتوان صرفاً به بعد فنی یا فناوریمحور تقلیل داد. فضای شبکه، بهذات یک ساختار ترکیبی و بینرشتهای است؛ یعنی ما با نظامی پیچیده روبهرو هستیم که در آن لایههای مختلفی مانند زیرساخت، خدمات، محتوا و کاربرد در تعامل دائمی و پویا با یکدیگر قرار دارند. این اجزا بهتنهایی معنا ندارند و تنها در ارتباط با یکدیگر میتوانند کارکرد مؤثر داشتهباشند.
برای مثال، اگر زیرساخت نباشد، خدمات شکل نمیگیرند و اگر خدمات به درستی طراحی نشوند، محتوا قابلعرضه نخواهدبود، بنابراین نگاه صرفاً فناوریمحور، ما را دچار سادهانگاری میکند و در بلندمدت توان شبکه را برای مواجهه با تحولات آینده تضعیف خواهد کرد. در نتیجه، آنچه اهمیت دارد «تفکر سیستمی» و «مدیریت کلنگر» در طراحی معماری این شبکه است. باید با شناخت دقیق از نیازهای بومی کشور، رفتار کاربران، سیاستهای کلان و ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی، به معماریای رسید که نهتنها کارآمد و پویاست، بلکه قابلیت تطبیق با آینده را هم داشته باشد. در این نگاه، فناوری نقش ابزار را دارد، نه هدف. آنچه اصالت دارد، اندیشهای است که بتواند این منظومه پیچیده را با انسجام و تعادل راهبری کند.
اشاره کردید که معماری شبکه ملی اطلاعات باید مبتنی بر تعامل میان لایهها و ابعاد مختلف باشد. لطفاً این ابعاد و لایهها را بهصورت مشخصتر معرفی و توصیف بفرمایید.
شبکه ملی اطلاعات را باید بخشی از یک زیستبوم بزرگتر و پیچیده به نام زیستبوم دادگان ملی دانست؛ جایی که فناوری، انسان، حکمرانی و محتوا در ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر معنا پیدا میکنند. در این چارچوب، معماری شبکه دستکم بر چهار بعد اصلی استوار است؛ اول، بعد فنی و زیرساختی که وظیفه فراهمسازی بستر ارتباطات، ذخیرهسازی و انتقال داده و تأمین امنیت فنی اطلاعات را بر عهده دارد. این بخش، ستون فقرات شبکه محسوب میشود.
دوم، بعد خدمات و کاربردها، که ناظر بر تجربه واقعی کاربران در تعامل با خدمات دیجیتال است. نحوه طراحی خدمات، دسترسیپذیری، سادگی استفاده و حتی میزان اعتماد کاربران در این بخش معنا مییابد.
سوم، بعد محتوایی و فرهنگی، که به پرسشهای بنیادینی مانند «چه دادهای؟ با چه زبانی؟ در جهت کدام ارزشها؟» پاسخ میدهد. این لایه پیوند مستقیمی با هویت ملی، زبان فارسی، سبک زندگی و فرهنگ بومی دارد؛ و آخر، بعد حکمرانی و تنظیمگری که چارچوبهای حقوقی، سیاستگذاری و راهبردی را برای تنظیم روابط میان اجزای شبکه و هدایت توسعه آن فراهم میکند.
اما نکته مهمتر از تعریف این ابعاد، درک پیوستگی و وابستگی درونی آنها به یکدیگر است. هیچیک از این بخشها بهتنهایی کارایی نخواهند داشت. برای مثال، یک تصمیم حکمرانی میتواند مستقیماً بر طراحی خدمات یا اولویتهای فنی اثر بگذارد؛ یا اگر محتوای دیجیتال متناسب با نیاز کاربران تولید نشود، حتی بهترین زیرساخت هم نمیتواند رضایت و مشارکت عمومی را تضمین کند. اینجاست که از معماری منظومهای یا نظاممند سخن میگوییم. معماریای که صرفاً مهندسیمحور نیست، بلکه از علوم انسانی، اجتماعی، معرفتی و تحلیل رفتار کاربران نیز الهام میگیرد. این نگاه ترکیبی، شبکه را از یک سازه فناورانه صرف، به یک موجود زنده و پویا در خدمت جامعه تبدیل میکند.
فرآیند معماری شبکه ملی اطلاعات چگونه باید طراحی و تنظیم شود تا هم با اسناد بالادستی کشور همراستا باشد و هم اهداف کلانی را که اشاره کردید، محقق کند؟
ما با یک پروژه صرفاً فناورانه مواجه نیستیم، بلکه با زیربنایی تمدنی روبهرو هستیم که آینده دیجیتال جمهوری اسلامی ایران را رقم خواهد زد. معماری این شبکه باید پاسخی ساختاریافته، هدفمند و نظاممند به چند مطالبه کلیدی باشد؛ اول، تحقق استقلال و اقتدار ملی در فضای مجازی. این مفهوم فراتر از خودکفایی صرف است؛ منظور تسلط راهبردی بر سرنوشت دیجیتال کشور است. معماری باید بهگونهای طراحی شود که وابستگیهای آسیبپذیر به زیرساختهای خارجی را کاهش دهد و ظرفیتهای بومی را به شکل سازمانیافته تقویت کند. دوم، حرکت از پروژهمحوری بهسوی فرآیندمحوری و معماریمحوری. یکی از چالشهای تاریخی در توسعه زیرساختها، نگاه کوتاهمدت و مقطعی بودهاست. معماری مطلوب باید پویا، بازآفرین، قابل تکامل و تطبیقپذیر با تغییرات فناورانه و اجتماعی آینده باشد.
سوم، نهادسازی برای حکمرانی دیجیتال بلندمدت و تمدنسازی دیجیتالی. در اسناد بالادستی، از جمله سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه، بر «تحول ساختاری در حکمرانی فضای مجازی» تأکید شدهاست. این تحول نیازمند طراحی مدل حکمرانی چندلایه، مشارکتپذیر و کارآمد است که نقش و مسئولیت هر نهاد از دولت گرفته تا بخش خصوصی، دانشگاهها و حتی مردم را به روشنی مشخص و هماهنگ کند.
چهارم، ایجاد معماری پیشبینیپذیر، قابل اجرا و قابلارزیابی. برای آنکه معماری صرفاً یک سند مفهومی نباشد، باید دارای شاخصهای روشن، زمانبندی مشخص، الگوهای نظارتی و قابلیت سنجش پیشرفت باشد. تنها در این صورت است که میتوان از تحقق تدریجی چشمانداز و هماهنگی میان لایههای مختلف آن، اطمینان حاصل کرد.
در نهایت، معماری شبکه ملی اطلاعات باید همچون یک نقشه راه دقیق، شفاف، منسجم و پویا، همه ارکان زیستبوم دیجیتال کشور را در راستای یک هدف مشترک؛ یعنی ساخت آیندهای مستقل، امن و مبتنی بر ارزشهای ایرانی اسلامی همسو کند.
ممنون از توضیحات خوب شما. در پایان، اگر نکتهای باقی مانده را بیان کنید.
اگر بخواهم جمعبندی کوتاهی ارائه دهم، باید تأکید کنم که شبکه ملی اطلاعات صرفاً یک پروژه فناورانه یا زیرساختی نیست؛ بلکه ابزاری کلیدی برای تحقق برنامههای کلان کشور در حوزههایی مانند امنیت ملی، فرهنگ، اقتصاد دیجیتال و حکمرانی نوین است. نگاهی که به این شبکه داریم، باید فراتر از تکنولوژی باشد و ریشه در یک افق تمدنی داشتهباشد. اگر این معماری با چنین نگاهی طراحی نشود؛ یعنی بدون پیوند با اسناد راهبردی، نیازهای جامعه و آیندهنگری تمدنی، نهتنها به اهداف تعیینشده نخواهیم رسید، بلکه ممکن است منابع ارزشمند کشور به صورت پراکنده هزینهشده و نتیجهای ملموس حاصل نشود. در چنین حالتی، پیامدهایی، چون سردرگمی نهادی، وابستگی بیشتر به بازیگران خارجی و ناتوانی در پاسخ به نیازهای دیجیتال نسلهای آینده، گریبانگیر ما خواهد شد. بنابراین از مسئولان انتظار میرود که شبکه ملی اطلاعات را نه به مثابه یک پروژه فناوری، بلکه بهعنوان یک ستون راهبردی در مسیر پیشرفت و اقتدار ملی ببینند و برای تحقق آن، نگاه کلنگر، آیندهمحور و تمدنی در پیش بگیرند.