در سالهای اخیر و بهویژه پس از شیوع کرونا، پلتفرمهای نمایش خانگی به بخش مهمی از الگوی مصرف فرهنگی خانوادههای ایرانی بدل شدهاند. دسترسی آسان، تنوع بالا و تبلیغات گسترده، این رسانهها را به جزئی از زندگی روزمره نوجوانان و جوانان تبدیل کرده، اما پرسش اساسی این است: این حضور پررنگ تا چه اندازه کنترل شده، هدفمند و تربیتی است؟
شواهد نگرانکننده نشان میدهد که بسیاری از محصولات تولید شده در پلتفرمهای نمایش خانگی، فاقد مرزبندی روشن ارزشی، اخلاقی و سنی هستند. بدتر آنکه در غیاب نظارت خانوادگی و بیبرنامگی دستگاههای فرهنگی، نسل نوپای ما بهراحتی در معرض الگوهای رفتاری و سبکزندگیهایی قرار میگیرد که نهتنها با هویت ایرانی- اسلامی بیگانهاند، بلکه در مواردی آشکارا در تضاد با آن قرار دارند.
از سرگرمی تا بیهویتی پنهان
پلتفرمهایی که با شعار سرگرمی برای همه پا به میدان گذاشتهاند، امروز میزبان محتواهایی هستند که گاه نهتنها از خطوط قرمز ارزشی عبور کرده، بلکه مفاهیم هنجارشکن، رفتارهای ناهنجار و روابط خارج از عرف را به شکل عادی و جذاب به مخاطب نوجوان القا میکنند. روایتهای خشن، دیالوگهای پرتنش، عادیسازی خیانت، ولنگاری جنسی و قهرمانسازی از شخصیتهای ضداجتماعی در بسیاری از سریالهای پربازدید، دیگر پدیدهای نادر نیست.
این در حالی است که فرزندان ما در سنین شکلگیری شخصیت و هویت هستند. ذهن نوجوان، هماقدر که تشنه فهم و هیجان است، بهشدت تأثیرپذیر و الگوبردار نیز هست. تماشای پیدرپی چنین محتوایی در فقدان گفتوگو و هدایت از سوی والدین، بیتردید بر سبک فکر کردن، روابط اجتماعی و حتی امید به آیندهی نوجوان اثر منفی میگذارد.
خلأ نظارت، خطر بیتفاوتی
یکی از نگرانیهای اصلی این است که برخلاف رسانههای سنتی مانند تلویزیون که تحت چارچوبهای نظارتی مشخص هستند، محتوای پلتفرمهای خانگی بهصورت آنلاین و بدون محدودیت سنی واقعی در دسترس همه قرار دارد. در بسیاری از خانوادهها، والدین حتی نام سریالهایی را که فرزندشان تماشا میکند، نمیدانند؛ چه برسد به اینکه محتوای آن را ارزیابی یا دربارهاش گفتوگو کنند.
از سوی دیگر، سیستم ردهبندی سنی در این پلتفرمها بیشتر جنبه نمایشی دارد و بهراحتی قابل دور زدن است. این یعنی فرزند ۱۲ ساله ممکن است با چند کلیک، وارد دنیای سریالی شود که حتی برای یک فرد بزرگسال با نگاه تربیتی صحیح نیز چالشبرانگیز است.
چه باید کرد؟
آگاهیبخشی به خانوادهها: رسانههای ملی، آموزش و پرورش، ارشاد، ساترا و گروههای فرهنگی باید نسبت به آثار سوءمصرف بیرویه و بینظارت نمایش خانگی، بهویژه در سنین پایین هشدارهای جدی و مستمر بدهند.
ایجاد پلتفرمهای امن و جذاب بومی برای نوجوانان که با محتوای در عین حال هیجانبرانگیز، سالم و تربیتی، جایگزین مناسبی برای محتوای آسیبزا باشد.
ضرورت نظارت فعال والدین: خانواده باید از حالت انفعال خارج شود. مشاهده مشترک، گفتوگو درباره محتوا و محدودسازی تماشای بدون کنترل، راهحلهایی ساده، اما بسیار مؤثرند.
اصلاح نظام نظارتی نمایش خانگی: نهادهای ناظر فرهنگی، موظف به بازنگری در مدل مجوزدهی، ردهبندی سنی واقعی و برخورد با تولیدات هنجارشکن هستند.
اگر خانواده ایرانی نسبت به محتوایی که فرزندش با آن زندگی میکند بیتفاوت باشد، فرزندی با هویتهای وارداتی، ارزشهای کمرمق و ذائقهای بیمرز پرورش خواهد یافت. نمایش خانگی، اگر رها شود، خانهها را از درون تهی میکند، اما اگر مهار شود، میتواند به ابزاری قوی برای تربیت نسل آینده تبدیل شود.
*نویسنده و فعال فرهنگی