جوان آنلاین: روزهای خرداد همیشه بوی کتاب و برگههای امتحانی میدهد. نوجوانهای محصل در پایه متوسطه اول و دوم با لباسهای فرمشان حالوهوای شهر را خوب میکنند و بوی زندگی توی کوچهها به مشام میرسد. کافیست آنها را بعد از امتحان توی پارک و بوستان تماشا کنی و غرق شوی در حال و روز مدرسه خودت. ولی همیشه یک صحنهای هست که ببینی و برایش تأسف بخوری و باز هم دلت برای روزهای قدیم خودت تنگ شود. وقتی دست پسرها و دخترهای نوجوان یک نخ سیگار میبینی که با هیجان در حال دست به دست شدن است. با افتخار از برند و قیمت آن میگویند. حالا اگر شانس بیاوریم و فقط سیگار بکشند و سراغ تجربههای دیگر نروند. چه شد سیگار نشانه روشنفکری شد و قبح آن برای نوجوانان ریخت؟ یواشکی کشیدنها رسید به دودهای حلقوی ناشی از کشیدن در فضای عمومی بدون ترس و هیچ اضطرابی؟ چه کسی مقصر است؟ پدرومادر؟ مدرسه؟ دولت و جامعه؟ کاش به جای مقصر کردن بقیه مسئولیت خودمان را بپذیریم. نقشی که ناخواسته در علاقهمندی بچهها به سیگار ایفا کردیم. با شما هستم آقای کاسب محل! وقتی مشتری نیست سرت را با دودکردن سیگار جلوی مغازه گرم میکنی. با شما آقای معلم که به ظاهر سیگارکشیدن ممنوع است ولی شما غیر رسمی میکشی و حتی عکست را توی صفحه مجازی میگذاری؟ شما پدر عزیز که خودت هم نباید بکشی ولی اگر میکشی حریم را رعایت نمیکنی و توی خلوت و میهمانی جلوی بچهها با میهمانها میکشی؟ شما که وقتی سفر یا کمپ خانوادگی میروید دو، سه بسته سیگار هم لای تنقلات میپیچید و ته پاکت میریزید و بین همسفرها توزیع میکنید؟ بله. شما که تا جوجه و کباب آماده شود بارها از آن سیگار کام میگیرید و بچهها نگاهتان میکنند. با شما هستم آقای دکتر! شما که بین ویزیت بیمارها توی حیاط یا فضای عمومی سیگار میکشی. شما که قبل و بعد از عمل، سیگار میکشی. شما راننده محترم تاکسی و اسنپ که هرچه اعصابت جای دیگر خرد شده سر ریه خودت خالی میکنی و دود پشت دود به خورد مسافر بیچاره و ریه بیچارهتر خودت میدهی.
با شما نانوای محترم هستم که سیگار گوشه لبت جا خوش کرده و وسط هر پک به مشتری نان میدهی.
شما مادر محترم که دوستهای به اصطلاح روشنفکر داری و توی میهمانیهای زنانه جلوی بچهها سیگار و قلیان میکشید و کیف میکنید. با شما هم هستم که قلیان شارژی شده بخشی از وجودت و همه جا حتی داخل ماشین دنبال خودت میکشانی. شاید برای بچههای شما عادی است ولی مردم گناه دارند.
شما که در پار، ک جنگل، کنار دریا، کافه رستوران و کوه در حال کشیدن سیگار و قلیانی، حواست است بچهها نگاه میکنند و الگو میگیرند؟ حواست است نوجوانها تحریک روانی میشوند و وسوسه تجربه به جانشان میافتد؟ بچه آمده مسجد و هیئت، آنوقت شما مقابل او با دوستت سیگار میکشی؟
شما که وقتی میگویند سیگار نکش بد است، میگویی به کسی چه ربطی دارد؟ با پول خودم هرچیزی بخواهم میکشم؟ شما نویسنده، خبرنگار یا هنرمندی که سیگار جزء جداییناپذیر شخصیت تو شده؟ فکر کردی هرجایی جای استعمال است؟ حق با شماست.
تابلوی استعمال دخانیات ممنوع فقط در جاهای خاص مثل پمپهای بنزین، مراکز درمانی و... نصب میشود. درست است جرم نیست، کسی هم بابت سیگار مواخذه نمیشود، ولی آیا تا حالا از نگاه وجدانی به این ماجرا نگاه کردهای؟ اینکه شاید الگوی کسانی باشی و سیگار توی دستت شود معرف شخصیت و بعد هم...
شما خواننده محترم که برای بازدید بیشتر، عکسهای سیگار به دست را در صفحه مجازی خودت میگذاری، از حالوهوای طرفدارها خبر داری؟ از بالاترین و پایینترین سن طرفدارها خبر داری؟ میدانی چند نفر آهنگ تو را در دورهمیشان میخوانند و سبک زندگی تو را تقلید میکنند؟ یا شما بازیگر محترم که بیشتر از همه روی سخنم با شماست. شما توی قالب فردیت خودت توی چهاردیواری خودت هرکاری مختاری بکنی. ولی قالب سلبریتی شما مخاطب خاص دارد که رفتار شما به شدت برای او انگیزهبخش است. چه خوب و چه بد! سیگار توی دست شما حتی مدل قرار دادن لای انگشتها و حتی برندی که استفاده میکنی، مورد تقلید خیلیهاست. میدانی چه اتفاقی میافتد؟ تو خودت خبر نداری. شاید هم مهم نیست، ولی در خلوت نوجوانها الگو میشوی و درباره مدل مو و برند سیگار و حتی عطری که زدهای حرف میزنند. شما که عکس تفریح در سواحل خارجی میگذاری و اختیار صفحه و عکست را داری، میدانی تبدیل به یک شخصیت ضدفرهنگ شدهای؟
نمیدانم کدام قشر جا مانده، ولی روی اصلی و مهم سخنم با مسئولان فرهنگی است. با آقایانی که سانسورچی خوبی برای مسائل خاص هستند ولی سیگار برایشان دغدغه نیست. برای شما آقای مسئول که مجوز ساخت فیلمی را میدهی که شخصیت جذاب فیلم مدام سیگار به دست است. شما که اختیار شبکه خانگی از کنترلتان خارج شده، حواستان هست در همه فیلمها رد پای سیگار آن هم علنی در دست قهرمان و ضد قهرمان هاست؟ مخاطب شما همین مردماند یا از کره ماه آمدهاند؟ شما یا سیگار را جدی نگرفتی یا هنوز در جیب نوجوانت علناً ندیدهای که بدانی عمق فاجعه تا کجاست. خیلیها میگویند دوره عوض شده، الان همه میکشند. اگر لای همان سیگار، گل کشید، اگر با همان یک نخ سیگار پا به دنیای وحشتناک اعتیاد گذاشت چه؟
میبینید؟ همه مقصریم. برای هیچ کسی این مسئله اولویت نیست. حتی برای ارشاد که تصویرسازی با دود سیگار یکی از جذابیتهای رمان ایرانی شده مهم نیست. ما عادت کردهایم همه چیز را گردن آن یکی بیندازیم. ولی این وسط چیزی که یادمان میرود، سلامتی جسمی و روانی فرزندان خودمان است که جای دیگر به آنها میگوییم آیندهساز. عادیسازی فقط کار را سختتر میکند.
بد نیست بدانید، چین صحنههای سیگار کشیدن و نشان دادن برندها را در تلویزیون و فیلمهایش ممنوع کرده و در کشور نروژ، ایرلند و ایسلند نمایش سیگار در فروشگاهها و رسانههایشان ممنوع است.