۲۷اردیبهشتماه، فرصتی برای بازاندیشی در جایگاه روابط عمومی در معماری حکمرانی است، نه از منظر آیینی یا نمادین، بلکه از زاویه نسبت آن با سرمایه اجتماعی، کارآمدی سیاستها و مشروعیت تصمیمگیری در حوزههای حساس و اقتصادی. در چنین بستری، روابط عمومی دیگر یک واحد پشتیبان یا حاشیهای نیست، بلکه بخشی از زیربنای حیاتی حکمرانی عمومی بهشمار میرود که به خلق ارزش عمومی، تقویت شفافیت نهادی و ارتقای مشارکت اجتماعی یاری میرساند.
در سازمان هدفمندی یارانهها، روابط عمومی صرفاً وظیفه اطلاعرسانی ندارد، بلکه حلقه اتصال مردم با سیاستگذاران در یکی از پیچیدهترین و حساسترین حوزههای اقتصادی کشور است. مأموریت آن فراتر از بیان مواضع رسمی است و شامل شناسایی دقیق حساسیتهای اجتماعی، انتقال پیامهای روشن و مدیریت عالمانه افکار عمومی بهشکلی منصفانه، شفاف و پاسخگو میشود. در عصری که سیاستهای بازتوزیعی تنها با اقناع عمومی قابلیت اجرا مییابند، روابط عمومی به نهادی کلیدی در تضمین همگرایی اجتماعی و تداوم مشروعیت تصمیمسازی اقتصادی تبدیل شده است. اختلال در زنجیره ارتباطی، نهتنها به برداشتهای نادرست میانجامد، بلکه موجب کاهش سرمایه اعتماد و بروز مقاومتهای اجتماعی خواهد شد.
تجربه فرهنگی ایرانیان، بیش از هر چیز، مبتنی بر ارتباط چهرهبهچهره، شنیدهشدن و گفتوگوی دوسویه است. در این فرهنگ، پاسخگویی نه صرفاً یک تکلیف اداری، بلکه پاسخی به نیازی اصیل برای دیدهشدن و درکشدن تلقی میشود. مرکز اطلاعرسانی سازمان هدفمندی یارانهها با درک عمیق از این ویژگی بومی، ساختار خود را بر پایه شنیدن فعال، گفتوگوی مؤدبانه و ارائه پاسخهای دقیق، مستند و روزآمد بنا نهاده است. تنوع پرسشها، حجم بالای تماسهای مردمی و تلاش مستمر برای تبیین شفاف فرایندهای اجرایی نشان میدهد مردم، بیش از آنکه خواهان دریافت یارانه باشند، خواستار درک منطق توزیع آن هستند و این، خود نشانهای از بلوغ مطالبهگری و اهمیت تبیینگری است.
روابط عمومی در این معنا، پل ارتباطی میان نظام سیاستگذاری و ادراک عمومی است که قدرت آن نه در تبلیغ و اقناع سطحی، بلکه در توان تفسیر و بازنمایی چندلایه سیاستها، افزایش شفافیت و نهادینهسازی گفتوگو میان حاکمیت و جامعه نهفته است. تحقق چنین عملکردی مستلزم تسلط حرفهای بر زبان رسانه، تحلیل دقیق دادهها، شناخت روانشناسی اجتماعی و درک جامع از سازوکارهای تصمیمگیری اقتصادی و بازتوزیعی است. روابط عمومی زمانی مؤثر است که هم روایت نهاد را دقیق، صادقانه و شفاف بازگو کند و هم پژواک وفادار و مسئولانه صدای جامعه باشد، بهگونهای که زمینه شکلگیری درک مشترک و کاهش شکاف ادراکی فراهم شود.
در سازمان هدفمندی یارانهها، بازتعریف مأموریت روابط عمومی با رویکردی دادهمحور، گفتوگومحور و مردمفهم در حال تحقق است، نه بهقصد اقناع ظاهری یا مدیریت تصویر، بلکه با هدف ارتقای سطح اعتماد اجتماعی بهمثابه زیرساخت اجرای عادلانه سیاستها. تحلیل محتوای دقیق، تعامل فعال با رسانهها، پاسخگویی هدفمند و طراحی فرایندهای ارتباطی بر پایه مدلهای شناختی، این واحد را از یک بازیگر رسانهای صرف، به کنشگری مؤثر در فرایند سیاستگذاری اقتصادی ارتقا داده است. چنین نگرشی، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای بقا، کارآمدی و مشروعیت در محیط پرتلاطم امروز است.
هیچ سیاست اقتصادی، بهویژه در حوزه عدالت توزیعی، بدون پشتوانه اعتماد عمومی، سرمایه ارتباطی نهادها و درک اجتماعی از منطق سیاستها، قابلیت پیادهسازی مؤثر ندارد. این سرمایه اجتماعی و مشروعیت ارتباطی، نه بهصورت دستوری یا لحظهای، بلکه از مسیر صداقت نهادی، شفافیت زبانی، همدلی ارتباطی و تداوم پاسخگویی ساخته میشود. روابط عمومی حرفهای، نهادی تفسیرگر و معناپرداز است که نهتنها واقعیت را انتقال میدهد، بلکه درک عمومی از سیاستها را میسازد، تفاهم اجتماعی را تقویت و منطق تصمیمگیری را به زبان جامعه ترجمه میکند.
روز ارتباطات و روابط عمومی، صرفاً زمان یادبود نیست، بلکه فرصتی برای بازاندیشی در فلسفه وجودی، تجدیدنظر در رویکردها و تعهد مجدد به نقشی خطیر است: ساختن اعتماد، تبیین عدالت و ایفای سهم مؤثر در تحقق شعارها و گفتمان کلان دولت مردمی.