کد خبر: 1293897
تاریخ انتشار: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۴:۴۰
۵ باور نادرستی که مانع تغییرات مفید‌ند تغییرات بلافاصله پس از تصمیم‌گیری رخ می‌دهند! اما واقعیت این است که تغییر فرایندی تدریجی است و به صبر نیاز دارد. شکست‌ها بخش طبیعی مسیرند. 

جوان آنلاین: دکتر هادی صمدی، استاد فلسفه تکاملی، در کانال تلگرامی خود نوشت: عموم انسان‌ها خواهان تغییراند و عموماً در این مسیر شکست می‌خورند. استیون هیز، روانشناس شناخته‌شده حوزه اَکت، اخیراً مقاله کوتاهی در سایت روانشناسی روز منتشر کرده که در آن پنج باور نادرست را علت این ناکامی مراجعان خود می‌داند. 

پنج باور نادرست مانع تغییر

باور نادرست اول: تغییرات بلافاصله پس از تصمیم‌گیری رخ می‌دهند! اما واقعیت این است که تغییر فرایندی تدریجی است و به صبر نیاز دارد. شکست‌ها بخش طبیعی مسیرند. 

باور نادرست دوم: برای تغییر باید اراده کنیم! اما واقعیت این است که اراده محدودیت‌های بزرگی دارد و تغییر مؤثر، مستلزم اصلاح محیط و ساخت تدریجی عادت‌هاست. 

باور نادرست سوم: اقدام به تغییر نیازمند انگیزه بالاست! اما انگیزه نوسانات زیادی دارد و محول کردن تغییر به برخورداری از انگیزه، به باقی ماندن در وضع کنونی می‌انجامد. 

باور نادرست چهارم: درک یک مشکل (از جمله با کمک درمانگر) به‌معنای تغییر خودکار آن است! اما بینش بدون اقدام بی‌فایده است. 

باور نادرست پنجم: پیشرفت باید خطی باشد و عقب‌گرد به‌معنای شکست است! اما پیشرفت عموماً غیرخطی است. 

تبیین‌های تکاملی ایجاد این باور‌های نادرست

۱. مغز انسان برای واکنش فوری به تهدید‌ها (مثل فرار از خطر) یا بهره‌برداری سریع از فرصت‌ها (مثل یافتن غذا) تکامل یافته است. این سیستم «پاداش فوری» در محیط‌های نیاکان ما حیاتی بود زیرا بقا به اقدامات آنی وابسته بود. امروزه سرعت تغییرات بسیار زیاد است و با سرعت تکامل مغز هماهنگ نیست. 

۲. اراده (خویشتن‌داری)، برای مدیریت منابع محدود، مانند غذا، در محیط‌های نامطمئن تکامل یافته است. مغز به‌گونه‌ای طراحی شده که از مصرف انرژی غیرضروری اجتناب کند. اما با وفور منابع انرژی در جهان امروز علت اصلی خویشتن‌داری از بین رفته است. بنابراین اراده از کارکرد اصلی خود در اجداد ما جدا شده و در کارکرد‌های نوین خود به خوبی عمل نمی‌کند. جایگزین بهتری برای اراده تأکید بر اصلاح محیط (مثلاً حذف محرک‌های وسوسه‌انگیز) و ساخت عادت‌ها (خودکارسازی رفتارها) است. 

۳. در گذشته‌های دور انگیزه در انسان‌های اولیه به‌صورت دوره‌ای و وابسته به شرایط محیطی (مثل گرسنگی یا خطر) فعال می‌شده است. این نوسان‌های انگیزشی برای بقا مفید بودند زیرا انرژی را تنها در مواقع ضروری بسیج می‌کردند. در دنیای مدرن، انتظار انگیزه پایدار غیرواقعی است زیرا مغز ما برای پاسخ به محرک‌های فوری تکامل یافته، نه برنامه‌ریزی‌های بلندمدت. بنابراین، تغییر مؤثر، مستلزم ایجاد سیستم‌هایی است که حتی در نبود انگیزه (و از طریق عادت‌ها یا قوانین شخصی) پایدار بمانند. 

۴. در محیط زیست نیاکان، تشخیص خطر (مثلاً شناسایی یک شکارچی درنده) بلافاصله به اقدام منجر می‌شد. بنابراین، شناخت بدن‌مند تمایل دارد «درک مسئله» را با «حل مسئله» یکسان بپندارد. اما در مسائل پیچیده امروزی (مثل اضطراب یا سوءمصرف مواد)، درک مسئله لزوماً به اقدام تبدیل نمی‌شود زیرا مغز به‌طور غریزی برای مقابله با تهدید‌های فیزیکی (نه روانی) طراحی شده است. این شکاف بین شناخت و عمل، بازتابی از تفاوت بین نیاز‌های تکاملی و مسئله‌های مدرن است. 

۵. طبیعت عموماً غیرخطی است. دوره‌های فراوانی و قحطی، موفقیت و شکست، بخشی از تجربه تکاملی انسان بودند. مغز برای انعطاف‌پذیری در برابر نوسانات محیطی سازگار شده است. ایده پیشرفت خطی محصول زیستن در جهان مدرن است و واقعیت تکاملی ما در تضاد است. مغز به‌گونه‌ای تکامل‌یافته که با تغییرات غیرقابل‌پیش‌بینی کنار بیاید، بنابراین عقب‌گرد‌ها را نه به‌عنوان شکست، بلکه به‌عنوان بخشی طبیعی از فرایند یادگیری و سازگاری تفسیر می‌کرده است. اکنون با تأکید مداوم بر لزوم پیشرفت دائم و به سوی جلو، ساختار فکری ما دچار سردرگمی شده است. 

بنابراین این پنج باور نادرست، یا بازمانده‌‎هایی از مکانیسم‌های تکاملی‌اند که زمانی برای بقا مفید بودند، اما در جهان پیچیده امروز ناکارآمدند، یا ممکن است کماکان کارآمد باشند، اما محیط به نحوی نامطلوب تغییر کرده است. پذیرش تدریجی بودن تغییر، تأکید بر اصلاح محیط، عدم اتکا به انگیزه گذرا، ضرورت اقدام عملی و پذیرش غیرخطی بودن پیشرفت، راهکار‌هایی هستند که با درک سرشت انسان، مسیر تغییر را واقع‌بینانه‌تر می‌سازند. 

هیز زندگی را به رقص تشبیه می‌کند. زندگی رقصی پرجنب‌وجوش است که گام‌هایی متنوع و منعطف می‌طلبد تا با مسیر‌های دگرگون‌شونده هماهنگ بمانیم. گام‌های درست وابسته به بافت موقعیت‌اند، گامی که در بره‌های سودمند است، شاید در برحه‌ای دیگر به لغزش بینجامد. دگرگونی پایدار، بیش از چند ترفند موقت و ساده را می‌طلبد و نیازمند مهارت‌هایی چندوجهی در ساحت اندیشه، احساس، و کنش است. درک راستین رشد، در رصد الگو‌ها در گستره زمان رخ می‌دهد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار