کد خبر: 1278557
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
به بهانه شهادت ۲ قاضی برجسته دیوان عالی کشور «جوان» گفت‌و‌گو‌هایی با قاضی بازنشسته دیوان و وکیل کانون وکلای دادگستری انجام داده است
حوالی ظهر شنبه، هفته آخر دی ماه به یکباره خبر بهت‌آور ترور در دیوان عالی کشور در فضای مجازی منتشر شد و همزمان با آن، اعلام شد که دو نفر از قضات سرشناس دیوان به نام‌های حجج‌الاسلام علی رازینی و محمد مقیسه در جریان یک ترور ناجوانمردانه به شهادت رسیده‌اند
سجاد آذری
جوان آنلاین: حوالی ظهر شنبه، هفته آخر دی ماه به یکباره خبر بهت‌آور ترور در دیوان عالی کشور در فضای مجازی منتشر شد و همزمان با آن، اعلام شد که دو نفر از قضات سرشناس دیوان به نام‌های حجج‌الاسلام علی رازینی و محمد مقیسه در جریان یک ترور ناجوانمردانه به شهادت رسیده‌اند. همزمان با انتشار این خبر، گمانه زنی‌های مختلفی در خصوص عامل و عوامل این جنایت، انگیزه آنها و همین‌طور افراد دیگری که ممکن بود در این جنایت آسیب دیده باشند، منتشر شد. هر چند پس از مدتی با اطلاع رسانی دقیق‌تر زوایای بیشتر این جنایت مشخص شد، ولی خودکشی تروریست عامل این جنایت موجب شد تا بخش زیادی از این اتفاق نیز تاکنون مخفی بماند. در هر حال این اتفاق شوک بزرگی به جامعه حقوقی و قضایی کشور بود و واکنش‌های متفاوتی را در این جامعه به همراه داشته است، در گفت وگوی «جوان» با حمیدرضا محمدی کرکان، وکیل دادگستری و محمد حسین ساکت قاضی بازنشسته دیوان عالی کشور و مدرس دانشگاه به زوایای مختلف این ماجرا پرداخته‌ایم. در ابتدای این سطور، گفت وگوی «جوان» با حمیدرضا محمدی کرکان ارائه می‌شود. 
 
دیوان عالی کشور کجاست؟
بالاترین مرجع قضایی یک کشور دیوان عالی آن کشور است و قضاتی که در این دیوان هستند از نظر سواد و تجربه غالباً بالاترین و بهترین قضات کشور محسوب می‌شوند. خود دیوان عالی از نظر محل هم در کاخ دادگستری و ضلع شرقی پارک شهر مستقر است. 
 
قضات دیوان عالی چطور برای این سمت انتخاب می‌شوند؟
همان قضاتی که در مرحله بدوی و تجدیدنظر دارند رسیدگی می‌کنند، وقتی آرام آرام ارتقا پیدا می‌کنند، به دیوان عالی می‌رسند. مثلاً تصور کنید قاضی که وارد سیستم قضایی کشور می‌شود، جوانی است که حداقل لیسانس دارد، سه، پنج یا هفت سال خدمت می‌کند در همین حین فوق لیسانس خود را می‌گیرد، بعد می‌رود دادگاه بدوی بعد از آن پنج یا ۱۰ سال دیگر کار می‌کند و با ۲۰ سال تجربه به دادگاه تجدیدنظر می‌رود و بعد از آن مثلاً با دکتری با ۳۰ سال تجربه و نشان دادن لیاقت و رسیدگی به پرونده‌های متعدد این شایستگی را پیدا می‌کند که در عالی‌ترین مرجع قضایی کشور به قضاوت پردازد که همان دیوان عالی کشور است. 
 
متأسفانه اکنون دو نفر از قضات بسیار عالی دیوان را از دست داده‌ایم، از سوابق این قضات چه می‌دانید؟
از شهید رازینی از قضات بسیار مشهورتری بودند و قبلاً سمت‌های مختلف و بالایی داشتند، ایشان رئیس دیوان عدالت اداری، دادگاه ویژه روحانیت و دادگستری استان تهران بودند و سمت‌های مهم این‌چنینی داشتند و یک‌بار هم در سال ۱۳۷۷ ترور شده‌بودند که خود حضرت آقا به ملاقات ایشان می‌روند. بالاخره از قضات بسیار نام‌آشنا و همچنین صاحب تجربه بودند که از ذخایر قوه قضائیه محسوب می‌شدند و متأسفانه به شهادت رسیدند. 
شهید مقیسه نیز ۳۳ سال در دادگاه انقلاب حضور داشتند و یکی از قضات با سابقه این دادگاه به حساب می‌آمدند که تا دو، سه سال پیش نیز ریاست شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب را برعهده داشتند و بیشتر به پرونده‌های امنیتی رسیدگی می‌کردند، در این مقام نیز قاضی بسیار محکم و جدی بودند. حتی به یاد دارم مدت زیادی هم ایشان در دادگاه انقلاب پیش نماز نمازخانه آنجا بودند و بعد از اینکه شایستگی قضایی لازم را به دست آوردند برای دیوان عالی کشور دعوت شدند و دو سالی هم در آنجا خدمت کردند که به مقام رفیع شهادت نائل آمدند. 
 
فکر می‌کنید دلیل اینکه این دو قاضی بعد از شهادت در فضای مجازی مورد هجوم صفحات ضدانقلاب قرار گرفتند، چیست؟
این افراد مترصد فرصتی برای حمله به جمهوری اسلامی ایران هستند و فقط منحصر به این دو قاضی شهید هم نیست. ضد انقلاب منتظر است در کشور ما یک اتفاق تلخی بیفتد تا اصطلاحاً جشن بگیرند و همانطور که رهبری انقلاب فرمودند، مگس روی زخم می‌نشیند، اینها هم منتظر هستند زخمی زده شود و مترصد حمله به چنین زخم‌های هستند تا بتوانند عقده‌گشایی کنند؛ البته بالاخره دو تا از بهترین و عالی رتبه‌ترین قضات ما را ترور کردند و این هم حادثه کمی نیست و مسئله بسیار جدی محسوب می‌شود که مطلقاً نباید تکرار شود و ما را یاد اوایل انقلاب می‌اندازد، ولی اکنون ۴۰ سال از آن زمان گذشته و دیگر نباید چنین اتفاقاتی را شاهد باشیم. 
 
از نظر شما به عنوان یک وکیل اینکه فردی چنین جنایتی را در دیوان عالی کشور رقم بزند، چگونه تحلیل می‌شود؟
به نظر من انگیزه خیلی مهم است و باید ببینیم چرا این اتفاق افتاده‌است، یعنی باید دید آیا عوامل خارجی یا داخلی در این جنایت دخیل بوده‌اند یا نه این فرد یکباره به سرش زده و این جنایت را انجام داده‌است. در شرایط فعلی هنوز زوایای کار برای من پوشیده است. 
 
واکنش جامعه وکلا به این اتفاق چه می‌دانید؟
جامعه وکلا نیز قطعاً این جنایت را محکوم می‌کنند به خصوص اینکه اتفاقاً جامعه وکلا نیز از این موضوعات تروریستی آسیب‌دیده هستند و ما طی همین چند سال گذشته چندین نفر از وکلا را در چنین حوادثی متأسفانه از دست داده‌ایم و به شهادت رسیده‌اند و البته چندین برابر آن هم افراد معلول و مجروح شده‌اند به همین جهت ما قطعاً محکوم می‌کنیم و حتماً از هر اقدامی که امنیت را در کشور و مخصوصاً قوه قضائیه تأمین می‌کند، حمایت می‌کنیم. 
 
چه اقداماتی باید مخصوصاً در قوه قضائیه برای حمایت از قضات و همچنین وکلا انجام شود؟
با توجه به شهدایی که مخصوصاً بین وکلا وجود دارد، باید قوانینی مصوب شود که از نظر بازدارندگی متناسب باشد. متأسفانه به معنای واقعی قوانین بازدارندگی لازم را ندارند. طبیعتاً وقتی قتلی اتفاق می‌افتد، مسئله قصاص است ولی وقتی که ضرب و جرح اتفاق می‌افتد، متأسفانه برخورد جدی انجام نمی‌شود، مخصوصاً در مورد وکلا اینگونه است و نیاز است که قانونگذار ما کمی سختگیری بیشتری انجام دهد تا بتوانند با توجه به شأنیت وکلا حداقل امنیت آنها را نیز مقداری بالا ببرند که آنها هم در خصوص شغل و کار خود بتوانند با خیال راحت انجام وظیفه کنند. 
 
 
در بخش دوم این سطور گفت وگوی «جوان» با محمد حسین ساکت، قاضی بازنشسته دیوان عالی کشور و مدرس دانشگاه ارائه می‌شود. 
 
به عنوان سؤال اول فارغ از قضاتی که در این اقدام به شهادت رسیدند، نظر شما درباره این رفتار تروریستی چیست؟
کلاً ما در اسلام ترور نداریم و به عنوان یک اصل کلی ترور در اسلام نکوهیده، ممنوع و غیرمجاز است. یک نمونه اینچنینی هم در مورد مسلم بن عقیل هست که فرستاده حضرت امام حسین (ع) در کوفه بودند و وقتی ابن زیاد به منزل هانی بن عروه دعوت شده بود، هانی به ابن زیاد گفت شما پشت پرده بمان و وقتی که من درخواست آب کردم به او که مسلح هم نبود، حمله کن ولی مسلم این کار را انجام نداد و وقتی که هانی گفت چرا این کار را نکردی، گفت ما مجاز نیستیم که این عمل به معنای امروزی ترور را انجام دهیم و این یک الگوی عملی از آغاز اسلام است. در مورد اولین تروری که می‌دانیم انجام شده نیز مربوط به خلیفه دوم است که توسط فردی به نام هرمزان ایرانی در پی بی عدالتی که دیده بود، ترور شد که البته گرفتار و قصاص هم شد. در مجموع منظور این است که ما در اسلام ترور نداریم و ترور به هر عنوان مایه تأسف است و نباید باب شود. 
 
بالاخره برای جامعه شوکه‌کننده است که دو قاضی دیوان در داخل خود دیوان به این شکل ترور شوند. با توجه به تجربه‌ای که شما در دیوان عالی کشور داشتید بحث محافظت از قضات دیوان چقدر جدی گرفته می‌شود؟
این آقایان هر کدام یک یا دو محافظ داشتند و اینگونه نیست که بدون محافظ بودند، البته همه قضات دیوان نیز اینگونه نیستند، ولی قضات خاصی که سابقه رسیدگی به پرونده‌های امنیتی و سیاسی را دارند، محافظ دارند؛ مثلاً یکی از قضات معروف در زمینه همین پرونده‌ها یکی، دو محافظ مسلح دارند. حتی وقتی که من خبر اولیه را شنیدم، چون گفتند روبه‌روی پارک شهر محل اتفاق بوده تصور کردم بیرون از دیوان این اتفاق افتاده‌است، البته اگر قضات بیرون هم باشند، محافظ دارند، ولی از اینکه این جنایت در داخل دیوان بوده بیشتر تعجب کردم. به هر صورت گفته می‌شود این آقا آبدارچی دیوان بوده و چندین سال هم در آنجا مشغول به کار و آشنا به محل بوده پس بحثش فرق می‌کند و متأسفانه با خودکشی این فرد سرنخ مستقیم و اصلی هم گم شد و شاید اگر این فرد می‌ماند اطلاعات بهتری کسب می‌شد هر چند به هر ترتیب این اتفاق موجب تأسف است. 
 
با توجه به اینکه می‌فرمایید این قضات محافظ هم داشتند، شاید بتوان گفت اطمینانی در این مکان وجود داشته که موجب نوعی غفلت در محافظ از قضات شده و همین موجب شده شاهد چنین اتفاقی باشیم. فقط هم بحث قضات هم نیست و اخبار مختلفی هم در خصوص ضرب و جرح و حتی قتل برخی از وکلا منتشر می‌شود، در این شرایط آیا قوه نباید اقدامات جدی تری را برای حمایت از این افراد انجام دهد؟ در دیگر جا‌های دنیا نیز آیا چنین اتفاقاتی را شاهد هستیم؟
در کشور‌های دیگر مگر مثلاً در یک پرونده خاص یا یک برهه خاصی یک قاضی خاصی را که در پرونده‌های ویژه‌ای رسیدگی می‌کند، مورد حفاظت خاص قرار می‌دهند و در جا‌های دیگر نیز مراقبت‌های این شکلی معمول نیست و خیلی کم پیش می‌آید که در کشور‌های دیگر محافظت‌های آنچنانی را شاهد باشیم. 
 
کلاً دیوان چه جایگاهی دارد و چگونه یک قاضی به چنین جایگاهی می‌رسد؟
در دوره‌ای که ما در دیوان بودیم، در قدیم کسی که قاضی دیوان می‌شد، تمام مراحل قضایی را می‌پیمود و با توجه به اینکه خوشنام، موفق و کاردان بود، قاضی دیوان می‌شد، مثل این است که عضو هیئت علمی در ابتدا مربی بود بعد استادیار، بعد دانشیار و بعد هم با شرایط خاص استاد تمام می‌شود و اگر بخواهیم این را تشبیه کنیم، قاضی دیوان عالی کشور مانند استاد تمام محسوب می‌شود.
برچسب ها: قضات ، شهادت ، دیوان عالی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار