جوان آنلاین: وقت نوشتن از شهدای حادثه تفتان بارها نام شهید مهدی زینلی را شنیدیم. میان جستوجوها به شهید مهدی زینلیمقدم رسیدیم، فعلاً نتوانستیم خبری از خانواده شهید زینلی به دست بیاوریم، اما از طرفی دلمان نیامد از این شهید (مهدی زینلیمقدم) یادی نکنیم. شهیدی که همیشه در کیف پول خود حدیثی از پیامبر اکرم (ص) همراه داشت، با این مضمون که در دنیا بسان میهمان باشید، مساجد را خانه خود قرار دهید، مهر و محبت بورزید، بر تفکرتان بیفزایید و بسیار گریه کنید. بنا میکنید آنچه را در آن سکنی نمیگزینید، جمع میکنید، آنچه را نمیخورید و آرزو میکنید، آنچه را به آن نمیرسند. بیش از هر شاخصهای شهیدمهدی زینلی مقدم، را باید خادم مسجد دانست. سیره و منش او برگرفته از اخلاق وی بود و مسجد را همواره خانه خود میدانست و در نهایت مزد خود را هم از خادمی مسجد گرفت. او در ۲۴ بهمن سال ۱۳۸۷ در درگیری با اشرار در سراوان به شهادت رسید. در ادامه مروری بر زندگی این شهید خواهیم داشت.
تربیت یافته مسجد
شهید مهدی زینلیمقدم در ۲۲خرداد ۱۳۵۹ در شهر زاهدان و در یک خانواده مذهبی و متدین به دنیا آمد. او در سن دو سالگی پدر خود را که خادم مسجد بود، از دست داد و از آن زمان به بعد تحت سرپرستی مادرش بزرگ شد. مهدی، دوران ابتدایی تحصیلات خود را در مدرسه شهید اندرزگوی زاهدان سپری کرد و سپس به هنرستان فنی ابوذر رفت تا در رشته الکترونیک تحصیل کند. علاقه او به نیروی انتظامی باعث شد به استخدام ناجا درآید و همزمان با کار به تحصیلات خود در رشته الکترونیک ادامه دهد. در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۲، او به همراه مادرش به سفر حج عمره مشرف شد و در عید غدیر سال ۱۳۸۴ ازدواج کرد.
مسجد حضرت خدیجه (س)
شهید «مهدی زینلی مقدم» از همان کودکی اهل مسجد بود، از بچگی در امور کانون فرهنگی هنری مسجد محله خودشان (مسجد حضرت خدیجه (س)) منشأ خیر و برکتهای زیادی بود. با از دست دادن پدر مهربانش که خود خادم این مسجد بود راه او را ادامه داد و، چون در مسائل برق و الکترونیک تجربه و تخصص داشت، مسئول صوت و صدای مسجد شد و دوشادوش بچههای کانون فعالانه در امور فرهنگی فعالیت داشت. او در مکتب علوم اسلامی و معارف قرآنی رشد کرد و عشق و محبت عمیقی به اهل بیت (ع) داشت. شهید زینلیمقدم، همواره در محافل مذهبی و دینی حضور داشت و نماز اول وقت را در مسجد با امام جماعت اقامه میکرد.
او با لبخند همیشگی و برخورد مهربانانهاش با مردم و اخلاق نیکو و محترمی که داشت باعث شد در میان دوستانش زبانزد شود. شهید زینلیمقدم همواره رضایت الهی را در زندگیاش مد نظر قرار میداد. نهایتاً بعد از خدمات خالصانه در ۲۴ بهمن سال ۱۳۸۷ در درگیری با اشرار در سراوان به شهادت رسید.
سلیمانی، مسئول کانون فرهنگی- هنری مسجد خدیجه کبری (س) زاهدان
مزد خدمت
او میگوید: در رمضان سال ۱۳۸۷ هر فردی را مسئول انجام کاری در مسجد قرار دادیم و به آنها وعده کردیم، در پایان ماه مبارک از آنها تقدیر خواهد شد. شهید زینلیمقدم از بین تمام دوستان مسجدی گفت: ما نیاز به تشکر و قدردانی نداریم، ما برای کسی کار میکنیم که خودش مزد ما را میدهد. حالا که خوب فکر میکنم با خود میگویم، هر مزدی، جز شهادتش برایش کم بود.
امیر احمدی، یکی از دوستان شهید
همسایه مسجد
دوستم آقا مهدی زینلیمقدم، هیچگاه از مسجد جدا نبود. او یکی از جوانان فعال در کانون فرهنگی مسجد حضرت خدیجه (س) بود. این شهید بعد از ازدواج به بنگاههای زیادی برای اجاره خانه مراجعه کرد و منزلهای مناسبی هم به او پیشنهاد شد. اما او از اجاره آن منزلها خودداری میکرد. یک مرتبه علت را از او پرسیدم، شهید گفت: من دنبال خانهای میگردم که نزدیک به مسجد باشد و در آخر در نزدیکی مسجد یک واحد آپارتمان اجاره کرد تا فرصت خدمتگزاری در مسجد را از دست ندهد.
محمدرضا زینلیمقدم، برادر شهید
مسیری برای شهادت
او میگوید: بعد از شهادت برادرم برخی اوقات با خودم میگفتم چرا این شغل؟ او چرا نیروی انتظامی را برای خدمت انتخاب کرد. زمان اعزام شهید به خدمت سربازی ما سعی کردیم، تا دفترچه اعزام را در ماهی بگیریم که سربازی را در سپاه بگذراند. با هماهنگی انجام شده در ۱۸ آبان ۱۳۷۸ این کار صورت گرفت، اما هیچ سربازی را در آن ماه اعزام نکردند و اعلام کردند همه در ماه آینده مراجعه کنند.
در آذرماه بعد همه سربازها را برای نیروی انتظامی پذیرش کردند. سپس به دلیل علاقه و عشق شهید و با همکاری نیروی انتظامی، این شهید وارد نیروی انتظامی شد و سپس در این راه شهید شد. این به ما نشان داد، هر چه خدا بخواهد همان میشود.
شهادت خادم مسجد
او در کیف پول خود حدیثی از پیامبر اکرم (ص) همراه داشت با این مضمون که در دنیا بسان میهمان باشید، مساجد را خانه خود قرار دهید، مهر و محبت بورزید، بر تفکرتان بیافزایید و بسیار گریه کنید. بنا میکنید آنچه را در آن سکنی نمیگزینید، جمع میکنید، آنچه را نمیخورید و آرزو میکنید آنچه را به آن نمیرسید.
او مسجد را همواره خانه خود میدانست و در نهایت مزد خود را هم از خادمی مسجد گرفت.