اگر چه با پخش دو قسمت از سریال قهوه پدری به کارگردانی مهران مدیری نمیشود به طور جدی آن را مورد نقد و بررسی قرار داد، اما با پخش همین دو قسمت متوجه میشویم که مدیری با جریان ساختوساز آثار مبتذل همسو شده است. اساساً نیازی به دیدن قسمتهای زیادی از سریال نیست تا دریابیم مدیری چگونه تن به ابتذال داده و تصور کرده است میتواند با شوخیهای منسوخ یا دستمالیشده یک سریال کمدی بسازد.
با دیدن همین دو قسمت سؤال پیش میآید که ساترا چگونه و چطور نظارتی بر این سریال نداشته است؟ سریالی که ردهبندی سنی ندارد و به نام کمدی هر رفتار یا گفتار زنندهای را در خود جا داده شده است. امیربرادران به عنوان نویسنده فیلمنامه پیش از این با مدیری در نوشتن فیلمنامه سریال دراکولا، هیولا و درحاشیه همکاری داشته، اما به نظر میآید او در نوشتن فیلمنامه قهوه پدری تحت تأثیر ابتذالگرایی مطلق بوده است که نمونه کار او را در فیلم هتل یا هزارپا دیدهایم. به نظر میرسد مدیری دیگر سعی نداشته کمدی مخصوص به خود را بسازد؛ همان کمدیهای سالمی که مخاطب را میخنداند.
قسمتهای نخست یک سریال به دلیل شرایط معرفی شخصیتها و جهان اثر به شدت مهم و حتی میتواند عیارسنجی برای کلیت یک سریال باشد، اما مدیری در همان قسمت اول از شوخیهای جنسی و دوپهلو استفاده کرده و سعی داشته است مانند هیولا روایتی از فساد مالی مؤسسات و بانکها داشته باشد و نقش این فساد یا اختلاسها را به یک بحران خانوادگی تبدیل کند. تا اینجا اساساً ایده روی کاغذ میتواند بسترهای درام و کمدی موقعیت را شکل دهد، اما انگار دیگر مهران مدیری انگیزهای برای ایجاد یک کمدی تمیز و جا افتاده آن هم به سبک و سیاق خودش ندارد. استقبال مخاطب از فیلمهای سینمایی مبتذل که هر روز تعداد آنها بیشتر میشود، سبب شده است مدیری هم به این سمت و سو کشیده شود. این تنزل ساختاری در سریال جدید او بسیار ناامیدکننده است. تمامی آدمهای سریال تیپهای منسوخی هستند که اساساً قدرت تبدیل به یک شخصیت مستقل را ندارند.
سریال قهوه تلخ یا درحاشیه را به یاد بیاورید که مدیری در ایجاد کمدی فانتزی و شخصیتسازی به چه اندازه مستعد بوده است، اما حالا حتی پدر خانواده که نقش آن را سام درخشانی بازی میکند، چقدر تکراری است یا ژاله صامتی که نقش پری زیرخاکی را با آن همه حرص و بغض در رفتار و دیالوگگویی به قهوه پدری آورده است. در قسمت نخست پدرزن مجید یک صفحه دیالوگ میگوید که بیشتر آن جنسی است یا آن خانم آرایشگر که در لابهلای حرفهایش دیالوگهای اروتیک میگوید یا اضافه کنید که پدر خانواده کتابفروشی و عرق خاصی به کتابهایش دارد، اما مدیری با ابتداییترین کار یک عینک ته استکانی روی صورت او گذاشته تا مثلاً او آدم فرهیخته و کتابخوانی جلوه کند، اما تیپ او به شدت کاریکاتوری و لمپن شده است. معتقدم جواد رضویان توانسته است تا حدی به دلیل توان خودش و نوع لهجه تبسم مقطعی را روی چهره مخاطب بیاورد، اما آن هم تکرار نقشش در سریال درحاشیه است. خشداربودن صدای عروس خانواده درک منطقی ندارد و کودنبودن فرزندان خانواده کمدی تولید نمیکند و دوباره مدیری سعی داشته است در این سریال هم شیک به نظر برسد، به همین دلیل ورودش به سریال در آخر قسمت اول پنج دقیقه طول میکشد، البته با بدترین تمهیدات کارگردانی! حتی حضور حامد آهنگی هم چنگی به دل نمیزند. ورود اتفاقی او به سریال با شوخیهای دمدستی و دیالوگهای بیمزه مخاطب را اذیت میکند.
متأسفانه مدیری هم با ساخت این سریال تا اینجای کار به ساختاری ابتذالگونه روی آورده است. مدیری که در سریالهایش انتخابهای موسیقی کلاسیک داشت، حالا آهنگهای زرد لسآنجلسی در سریال جدیدش پخش میشود! باید بدانیم که رنگ و لعاب یا خانه شیک کمدی پدید نمیآورد، به نظر میرسد مهران مدیری در کارگردانی دیگر مانند گذشته نیست و هنر و میزان شعور مخاطب برای او اولویت ندارد.
نمای نزدیک
تمامی آدمهای سریال تیپهای منسوخی هستند که اساساً قدرت تبدیل به یک شخصیت مستقل را ندارند. سریال قهوه تلخ یا درحاشیه را به یاد بیاورید که مدیری در ایجاد کمدی فانتزی و شخصیتسازی به چه اندازه مستعد بوده است، اما حالا حتی پدر خانواده که نقش آن را سام درخشانی بازی میکند، چقدر تکراری است یا ژاله صامتی که نقش پری زیرخاکی را با آن همه حرص و بغض بازی میکند