جوان آنلاین: از مقدمه کتاب یا به قول نویسندهاش «بیمقدمه» جذب لحن صمیمانه آن شدم. مافی در «پرسه در لوسیل» نه همان ابتدا سیر تا پیاز ماجرا را تعریف کرد و گفت من کیام و قرار است چه کار بکنم و نه خیلی مخاطب را گیج و معلق نگه داشت، بلکه به اندازه دهان صید، قلاب را انتخاب کرد. دیدن یک ژاپنی و مکالمهای درباره سوباسا اوزارا مخاطب را به تور انداخته و باقی ماجرا برایش جالب میشود.
چه روزگاری که طرفدار پروپاقرص فوتبال بودم چه حالا که کمتر فرصت پیگیری آن را دارم، جامجهانی رویدادی پر اهمیت برایم بودهاست، اما برگزاریاش در قطر به شکلی دیگر کنجکاوم کردهبود. به نوعی که پیش از آغاز آن پیگیر اخبارش بودم. تماشای ورزشگاههای جدید و زیبای این کشور عربی هم جزو برنامههای آن روزم بود و هر روز شنیدن خبر مخالفتهایش با یکی از قوانینی که به نظر دیگران بدیهی و لازمالاجرا میآمد. این قلدربازیهای قطر زیرگوشم میگفت که قرار است جامی برگزار شود که حاشیههایش جذابتر از اصل است.
کتاب «پرسه در لوسیل» به قلم مهدی مافی را که دیدم، گمان کردم قرار است با یک کتاب صرفاً فوتبالی مواجه شوم که درباره عملکرد هر تیم در جام جهانی حرف میزند؛ یا از حواشی رفتار بازیکنان و دستهای پشت پرده و جادوگران کذایی.
عنوان «پرسه در لوسیل» واقعا برازنده این متن است. کسی با خواندن این کتاب نه به فوتبال احاطه پیدا میکند نه به فرهنگ و قوانین قطر و نه بر رویدادهای جنبی اشراف پیدا میکند، بلکه نویسنده پرسه میزند (در حالی که مأموریتی دارد و ما نمیفهمیم دقیقاً مأموریتش انجام شد یا نه) و همراه خودش مخاطب را به گشت و گذار میبرد.
من هم بیشتر میپسندم که پرسه در لوسیل را یک روایت بدانم. روایت مهدی مافی از سفر به قطر در جام جهانی. با سفرنامه به شکل معمولش مواجه نیستیم. در هر بخش نویسنده بنا به تشخیص خود، فصلی و صفحاتی برای روشن شدن موضوعی افزوده است که اغلب موارد سیاسی یا تاریخی بودهاند. نویسنده زحمت کشیده اطلاعات خارج از سفرنامه را پیوست کرده که به خواننده اطلاعات مفیدی افزوده است. میتوانست این کار را نکند و بگذارد خودش اگر احساس نیاز کرد، برود تحقیق کند کاری که بعضی نویسندگان انجام میدهند و برای یک خط پانویس چنین دلیلی میآورند، اما کار مافی اینجا کاملاً درست است.
نویسنده پیوندهای فرهنگی را بررسی میکند
مهدی مافی در این روایت فوتبال را مرکز پرگار قرار داده و موضوعاتی مانند سیاست، فلسطین، فرهنگ و اسلام را بررسی کردهاست.
به عنوان نمونه هر جا سوار تاکسی شده یا در مسابقهای یک هوادار را دیده اگر بحث به فلسطین کشیده شدهاست یا فرد پرچم آن کشور را همراه داشتهاست از آن سخن گفته و به همین سیاق در مورد سایر موضوعات.
از جهتی دیگر، چون آن سال اتفاقات زن، زندگی، آزادی و فوت مهسا امینی اتفاق افتادهبود، در جام جهانی هم نوع مواجهه ایرانیها متفاوت و حتی به نوعی تفرقهافکن بود. پیش از شروع مسابقات هم اعضای تیم فوتبال در فشار عصبی بودند. حوادثی که آن سال در سه مسابقه مختلف روی داد در سه ورژن متفاوت بود. هر محقق و نگارندهای ممکن است بخشی از این روزگار ایران را روایت کند، روایتش هم جهتی خواهد داشت، اما اینکه کسی تأثیر این اتفاق را در فوتبال و از منظر همبستگی ایرانی روایت کند شکلی نو است. در همین نقطه، نویسنده پیوندهای فرهنگی را بررسی میکند. اینکه ما ایرانیان هر جا نقطه اشتراکی باهم داشته باشیم؛ قهر و دلخوریها را فراموش میکنیم و پشت هم درمیآییم؛ به شکل واقعی در آخرین مسابقه ایران در جامجهانی مجسم میشود.
در «پرسه در لوسیل» نقدهایی هم به عملکرد مسئولان شدهاست. یک مورد در برگزاری نمایشگاه فرهنگی در کتارا است. مهدی مافی وقتی به نمایشگاه فرهنگیای میرود که در حاشیه مسابقات برگزار شده، آن را بسیار دور از فرهنگ واقعی و امروزی مردممان مییابد و طعم تلخ این عملکرد شل مسئولان تا آخر سفر در مذاقش باقی میماند و بارها آن را تکرار میکند.
اسلام با خوانشهای مختلف
گمانم نویسنده بیشتر، کشور قطر را در تمامی ابعاد به خواننده معرفی کردهاست. خب این هم یک رویکرد در روایتنویسی است. نقاط ضعف، قوت، ریشهها، باورها و حتی حاکمان آن را برای خواننده شرح دادهاست. بنابراین اگر کسی برای شناخت فوتبال میخواهد سراغ این کتاب برود گزینه مناسبی نیست. یعنی اگر قرار بود قالب اثر را سفرنامه بنامیم، معرفی قطر بیهیچ ان قلتی مشکلی نداشت، ولی وقتی قرار باشد با روایت مواجه باشیم آن وقت قضیه فرق میکند. من باید بدانم دارم روایتی از جامجهانی میخوانم؟ از حضور یک فرد فرهنگی در قطر؟ یا از قطری که در آن جامجهانی برگزار شده؟ حتی اگر قرار باشد روایت «سفری به جامجهانیای که در قطر برگزار میشود» نوشته شود باز با مورد قبلی فرق میکند. برداشت من به عنوان آخری، نزدیکتر است.
اسلام با خوانشهای مختلف در این کتاب تصویر میشود. خواننده متوجه میشود اسلامی که عبداللهبن زید در موزه خود قصد معرفی دارد، با اسلامی که نمادهای صوریاش بر در و دیوار قطر نقش بسته و آنکه در مسجد مطلا هست، فرق دارند.
زبان اگرچه شسته رفتهاست، اما اگر روانتر بود، برای مخاطب عام کار را راحتتر میکرد. لحن با نشاط آن هم که از نگاه راوی- نویسنده پدید آمده، بر جذابیت آن افزوده است. فوتبال موضوعی است که مخاطبانی در همه سطح دارد و نویسنده از آن با هوشمندی برای رسیدن به هدف میتواند استفاده کند. همان کاری که قطر و بسیاری حاکمان جهان دارند، انجام میدهند. آنها میدانند باید در این ورزش پرطرفدار سرمایهگذاری کنند و به اهداف خود برسند. چنانکه با سند در این کتاب ذکر میشود قطر چه بهرهبرداریهایی از این راه کردهاست و نیز عربستان.
جامعهای که در این اثر درنظر گرفته شده جامع و کامل نیست. اگرچه تا حد زیادی تنوع آدمها را در برخورد با رویدادهایی مثل زن، زندگی، آزادی میبینیم، ولی باز جای خالی آدمهای دیگر خالی است. کسانی که شدیدالعملتر بودند یا معتدلتر. به همین روال در برابر باقی مسائل.
مهدی مافی اهل رسانه در جایی مطلبی را شکار و بازنمایی میکند که هرگز از ذهن من بیرون نمیرود. او درباره اینکه چرا قطریها به رسانه خود و شبکه الجزیره اعتماد دارند و حرف آن را فقط قبول دارند، میپردازد که این هم در جای خود تلنگری است به ایران خودمان. همچنین او با آرامش و خونسردی روایتش را نوشته است؛ حرص نمیزند و خواننده احساس نمیکند کسی قرار است حرفش را به مغز او فرو کند.
این نکته درس خوبی برای نویسندگی و کار در رسانه است، بگو و رد شو. انگار به حال من که فرقی نمیکند در حالی که فرق میکند.
کتاب پرسه در لوسیل توسط باشگاه روایت کلمه در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.