جوان آنلاین: بهبود حال جامعه کارگری تأثیر بزرگی در بهبود حال کل جامعه دارد. آنطور که حالا به من گزارش کردهاند، ما حدود ۱۴ میلیون کارگر داریم که اگر با خانوادههایشان حساب کنیم، بیش از چهلوچند میلیون انسان میشوند؛ خب چهلوچند میلیون، یعنی نصف جمعیت کشور. اگر تلاشی انجام بگیرد، کاری انجام بگیرد که حال جامعه کارگری خوب بشود، معنایش این است که حال نصف جامعه کشور خوب شده، این چیز خیلی مهمی است.
مسئله اول که یکی از مهمترین نیازهای جامعه کارگری است و وزیر محترم هم اینجا هستند، مسئولان کشور هم میشنوند، مسئله امنیت شغلی است. «امنیت شغلی»، یعنی اینکه کارگر به آینده کاری خودش اطمینان داشته باشد. ما در یک دورهای مبتلا شدیم به تعطیلی کارخانجات بزرگ و احیاناً سابقهدار. خب یک کارخانه بزرگ که تعطیل میشود، گاهی اوقات چند هزار کارگر بیکار میشوند، این چیز خیلی مهمی است. خب حالا بحمدالله در این یکی دو ساله، به همت مسئولان خیلی از کارگاههای تعطیل شده راه افتاد. آنطور که به من گزارش کردهاند، نزدیک به ۱۰ هزار کارخانه که تعطیل یا نیمهتعطیل بود، احیا شد، زنده شد، این کار باید ادامه پیدا کند. انواع و اقسام روشها برای امنیت شغلی برای کارگران باید فراهم بشود. بنابراین، مسئله امنیت شغلی یکی از وظایفی است که بر عهده مسئولان است. کارگری که حالا با قناعت و با نجابت مشغول کارش است، لااقل بداند که آینده شغلیاش تضمین شده است و مشکلی برایش پیش نمیآید.
یک نکته دیگر مسئله بیمههاست که وزیر محترم اشاره کردند؛ مسئله بیمهها خیلی مهم است. سیاستهای کلی تأمین اجتماعی که شامل کارگر و غیرکارگر میشود، مدتها پیش ابلاغ شده. رئیسجمهور محترم هم دستور داده که آییننامههایش تهیه بشود؛ منتها آنطور که به بنده گزارش کردهاند تا حالا کارهایی که باید انجام بگیرد، درست و کامل انجام نشده است.
یک مسئله مهم، ایمنی نیروی کار است؛ نیروی کار باید در محیط کار دچار آسیب نشود. ایمنی نیروی کار خیلی مهم است. یکی از نیازهای مهم کارگر که وظیفهای را در مقابل مسئولان دولتی و صاحبان کارگاهها و بیشتر دولت و امثال اینها قرار میدهد، نیاز به مهارت است. کارگر آماده است کار کند، [منتها]یک جاهایی به مهارت بیشتر احتیاج دارد. این مهارتافزایی و دانشافزایی در مورد کار، خیلی به پیشرفت کار کمک میکند؛ هم به نفع کارگر است و هم به نفع کشور. این مهارتافزایی هم که توانمندسازی نیروی کار است- نیروی انسانی از لحاظ مهارت کاری توانمند بشود - یکی از [وظایف]اینهاست.
از همین باب، مسئله جستوجوی استعدادهای درخشان است. در بین جامعه کارگری، گاهی استعدادهای برجستهای وجود دارد که ابتکارهایی به ذهنشان میرسد؛ اگر چنانچه دستگاههای ذیربط اینها را شناسایی کنند، استعدادها را پیدا کنند، به اینها میدان بدهند، مجال بدهند که بتوانند نوآوری و خلاقیت بکنند، به نظر من وضع جامعه کارگری و وضع کار در کشور بسیار پیشرفت خواهد کرد.
البته بعضی از این وظایفی که عرض کردیم، بر عهده دستگاههای دولتی است، مثل وزارت کار یا حتی دستگاههای آموزشی و مراکز آموزشی. بنده مکرر به وزارت آموزشوپرورش در مورد آموزش فنیوحرفهای توصیه کردهام و این به نیروی کار و مهارتافزایی آنها خیلی کمک میکند. حالا نظر بعضیها این است که شاید لازم و ممکن باشد که در دانشگاهها، در مدارس، در آموزشوپرورش، در کنار درسهای نظری، آموزشهای عملی هم داده بشود و حتی شناسه بدهند، مدرک تحصیلی بدهند تا شایستگی و صلاحیت کار در یک کارگر در یک جوان که اینجا مثلاً تحصیل فنی کرده، معلوم بشود و بتواند کار کند. این هم یک مسئله دیگر است که عرض کردیم، بعضی از اینها بر عهده دولت است، بعضی هم بر عهده خود مدیران بنگاههای تولیدی است. اگر چنانچه این وظایف انجام بگیرد، به نظر ما جامعه کارگری ارتقا پیدا میکند؛ اینها وظایفی است در قبال جامعه کارگری.
خود جامعه کارگری هم وظایفی دارند. در اسلام اینجوری است دیگر؛ هر کسی که حقی بر شما دارد، شما هم حقی بر او دارید؛ حقوق متقابلند. حق بر شما مستلزم این است که شما هم حقی داشته باشید؛ اگر شما بر کسی حق دارید، او هم بر شما حقی دارد. این حقوق متقابل است. یک وظیفه کارگر این است که کار را ارزش بداند. توصیه جدی من به جامعه کارگری این است، شما که کارگر هستید، مشغول کار هستید، بدانید که دارید ارزشآفرینی میکنید. مسئله فقط این نیست که «کار میکنیم، نان حلال سر سفره میبریم»؛ البته این است، اما فقط این نیست. شما کار که میکنید، دارید کشور را آباد میکنید. کار شما موجب آبادی کشور است. کشور که آباد شد، آبرو و سرافرازی به وجود میآید، کشور قدرتمند میشود. خواندم روایت را که اگر کار انجام گرفت، کار برای کشور قوت میافزاید. بنابراین، کار شما دو جنبه دارد: یک جنبه شخصی، یک جنبه عمومی؛ خب این خیلی ارزش دارد. خود شما به ارزش کار توجه کنید.
دوم اینکه کار را امانت بدانید؛ این وظیفهای که به شما سپرده شده، امانتی است دست شما. سوم اینکه کار را محکم انجام بدهید، متقن انجام بدهید، کار سرهمبندی نشود که البته بنده روی این مسئله بارها در گذشته تکیه کردهام، مثالهای متعددی زدهام، [لذا]نمیخواهم تکرار کنم. انضباط در محیط کار، احساس مسئولیت نسبت به کار، اینها همه وظایف کارگری است.
اینکه میگوییم «کار را ارزش بدانیم»، مخصوص خود جامعه کارگری نیست؛ همه مردم باید کار را ارزش بدانند. [این کار]دو فایده دارد: یک فایده این است که [جامعه]به کارگر به چشم یک موجود ارزشمند نگاه میکند. وقتی که جامعه کار را ارزش دانست، کارگر را - هر کارگری؛ کارگری که روی ماشین کار میکند، کارگری که روی زمین کار میکند، کارگری که در ساختمان کار میکند؛ آن که اصطلاح «کارگر» بر او صادق است - یک موجود ارزشمند به حساب میآورد. دوم اینکه خود آن آدم هم میل به کار پیدا میکند. ما یک تعداد جوان داریم در کشور، متأسفانه جوانند، اما هیچ میلی به کار ندارند، دنبال کار هم نمیروند؛ نه آموزش کار میبینند، نه جستوجوی کار میکنند. بعضیها را هم داریم که دنبال کار هستند، منتها کار را فقط پشتمیزنشینی میدانند، دنبال آن هستند؛ در حالی که پشتمیزنشینی اولاً همیشه کار نیست، بعضی اوقات بیکاری است، وانگهی حالا آنجا هم که کار محسوب بشود، منحصر به پشتمیزنشینی نیست. بنابراین، جوانها باید در فرآیند تولید در کشور نقش بیافرینند، نقشآفرینی کنند؛ این، آن وقتی انجام میگیرد که احساس بشود که کار ارزشمند است.