جوان آنلاین: زن جوانی که با گذاشتن کلاهگیس با همدستی برادرشوهرش دست به سرقت میزد، بازداشت شد. همدست وی تحت تعقیب مأموران قرار دارد.
چند روز قبل مردی در تهران با اداره پلیس تماس گرفت و از زن و پسر جوانی به اتهام سرقت اموال خانهاش شکایت کرد. با اعلام این شکایت، تیمی از مأموران پلیس راهی محل حادثه شدند و دریافتند ساعتی قبل زن جوانی همراه پسری حدوداً ۱۸ ساله به بهانه خرید دوچرخه وارد خانه شاکی شده و پس از بستن دست و پای او تمامی اموال گرانقیمت و طلاهای او را سرقت کردهاند.
تهدید چاقو
شاکی در توضیح ماجرا گفت: «چند روز قبل دوچرخهام را برای فروش در فضای مجازی آگهی دادم. چند نفری برای خرید با من تماس گرفتند، اما سر قیمت به توافق نرسیدیم تا اینکه امروز زنی به نام شهره به عنوان خریدار با من تماس گرفت. ما با هم به توافق رسیدیم و من هم برای تحویل دوچرخه آدرس خانهام را به او دادم. چند ساعت قبل شهره همراه پسری حدوداً ۱۸ ساله به خانهام آمدند و قرار شد پس از نوشتن قولنامه و تحویل مدارک، آنها پول دوچرخه را به کارتم واریز کنند و من هم دوچرخه را تحویل آنها بدهم. من فکر نمیکردم آنها سارق باشند و به همین خاطر آنها را به خانهام راه دادم و وقتی میخواستم از زن جوان و پسر همراهش پذیرایی کنم، چاقویی زیر گلویم گذاشتند و تهدید کردند هیچ حرکتی نکنم.»
سرقت با کلاهگیس
شاکی ادامه داد: «زن جوان و پسر ۱۸ ساله با تهدید چاقو ابتدا دست و پای مرا با طنابی که همراه خود آوردهبودند، بستند و بعد آنقدر مرا کتک زدند که توان حرکت نداشتم. آنها تمامی اموال باارزش و طلاهای قدیمی را که از مادرم به من به ارث رسیدهبود، سرقت کردند و از خانه بیرون رفتند. چند ساعتی طول کشید تا حالم بهتر شد و با سختی دست و پایم را باز کردم و با اداره پلیس تماس گرفتم. به نظرم زن جوان کلاهگیس به سر داشت، چون موهایش رنگ بنفش بود و خودش را گریم کرده بود تا شناسایی نشود.» با شکایت مرد جوان، پرونده به دستور بازپرس احمدی قاضی دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی سارقان در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران در نخستین گام دوربینهای مداربسته محل حادثه را بازبینی کردند و دریافتند زن جوان کلاهگیس بنفش به سر داشته و همراه پسر جوانی وارد خانه شده و چند ساعت بعد هم دو نفری با مقدار زیادی اموال سرقتی از خانه بیرون آمدهاند.
انگشتر عتیقه
در حالی که مأموران پلیس هیچ ردی از سارقان به دست نیاوردهبودند، احتمال دادند متهمان به زودی برای فروش طلاهای سرقتی به طلافروشی مراجعه میکنند. به همین دلیل مأموران عکس طلاهای سرقتی را در اختیار طلافروشان قرار دادند و درخواست کردند چنانچه فرد یا افرادی برای فروش این قطعات طلا به طلافروشی مراجعه کردند به پلیس خبر دهند.
تحقیقات برای شناسایی سارقان ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مرد طلافروشی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت که زن جوانی مقداری طلای سرقتی به مغازه او آوردهاست. وی گفت: «دقایقی قبل زن جوانی که کلاهگیس به سر دارد، مقداری طلا برای فروش به مغازهام آورد و گفت طلاها را میخواهد برای هزینه درمان بیماری مادرش بفروشد. وقتی طلاها را دیدم، میان آنها انگشتر عتیقهای با نگین خاصی بود که متوجه شدم این انگشتر یکی از طلاهای سرقتی است و پلیس از طریق اتحادیه عکس آن را در اختیار ما قرار دادهاست. من به بهانه اینکه با همکارم تلفنی صحبت میکنم از مغازه بیرون آمدم و به پلیس زنگ زدم.»
اعتراف
با اعلام این خبر، مأموران راهی مغازه طلافروشی شدند، اما وقتی به آنجا رسیدند، فهمیدند زن جوان مشکوک شده و با گذاشتن طلاهای سرقتی از محل فرار کردهاست. در چنین شرایطی مأموران با طرح مهار خیابانهای اطراف موفق شدند متهم را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کنند. زن جوان ابتدا در بازجوییها منکر جرم خود شد، اما وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد، اعتراف کرد با همدستی برادر شوهرش اقدام به سرقت کرده است.
وی گفت: «وضع مالی من و شوهر خوب نیست. شوهرم قانع است، اما من دوست دارم پولدار شوم و خوشگذرانی کنم. همیشه دنبال راهی بودم تا زود پولدار شوم و در نهایت فکر کردم تنها راه اینکه پول به دست بیاورم، سرقت است. میدانستم شوهرم قبول نمیکند و حتی اگر متوجه شود مرا به پلیس لو میدهد، به همینخاطر سراغ برادر شوهرم رفتم که او هم دنبال پولهای باد آوردهبود و قبول کرد دو نفری سرقت کنیم. آن روز به بهانه خرید دوچرخه وارد خانه شاکی شدیم و اموال او را سرقت کردیم.»
از آنجایی که شکایتهای مشابه دیگری هم به پلیس گزارش شدهاست، متهم پس از اعتراف به دستور بازپرس پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران در تلاشند تا همدست فراری وی را بازداشت کنند.