پیکان در مشهد! شوخی و شایعه آن هم قشنگ نیست. با وجود این، کاش در حد همان شایعه بماند و از آن دست اخباری نباشد که به اسم شایعه مطرح میشوند و خوب که برای عموم عادی شد، رنگ واقعیت به خود میگیرند.
هنوز داستان رفت و برگشت پیکان به قزوین فراموش نشده که مطرح شدن بحث انتقال آن به مشهد بار دیگر این تیم را در صدر اخبار قرار داده است. خبری که اگرچه خیلی زود با واکنش مدیرکل ورزش و جوانان استان خراسان و باشگاه فرهنگی ورزشی پیکان مواجه و تکذیب میشود، اما نمیتواند از شدت نگرانیهای به وجود آمده بکاهد، چراکه بار دیگر خاطرات تلخ انتقال تیمهای فوتبال به شهرهای مختلف را یادآور میشود. داستان سفر ناکام پیکان به قزوین و دست از پا درازتر برگشتن این تیم و ماجرای بخشیدن پاس باسابقه به همدان، تیمی که روزی حتی جام قهرمانی در آسیا را نیز بالای سر برده بود، اما سالهاست که نشانی از آن در فوتبال ایران نیست و شاید دیگر حتی خواب حضور در سطح نخست فوتبال ایران را هم نبیند.
اسم مشهد در حالی به عنوان مقصد جدید پیکان به گوش میرسد که کمتر کسی است نداند این استان دو تیم باسابقه ابومسلم و پیام را در سطح نخست فوتبال کشور داشته که اگر قرار به ادامه فعالیت در این زمینه باشد، اولویت بیتردید باید با تیمهای خود استان باشد تا تیمهایی که قرار است رنج انتقال و هزینههای آن را متحمل شوند، خصوصاً که پاس بهترین نمونه ناکام تصمیمات خلقالساعه برای انتقال تیمی از یک استان به استان دیگر است. تجربهای شکستخورده که دلیلی ندارد بدون هیچ مطالعه میدانی و فراهم کردن زیرساختهای لازم یکبار دیگر تکرار شود.
متأسفانه سالهاست که در ایام بخصوص، شاهد مطرح شدن اینگونه تصمیمهای غیرکارشناسانه و شایعاتی هستیم که هیچ مطالعه و برنامهای پشت آن نیست و تنها برای جلبنظر مردم جهت دستیابی به اهداف پیشروی سیاسیون است که مطرح میشود و دستآخر هم بعد از هزینههای مادی و معنوی که از خود به جا میگذارد به دست فراموشی سپرده میشود!
ادعاهای خودخواهانهای که جز در راستای فریب مردم و افکار عمومی نیست و همانطور که باشگاه پیکان نیز بدان اشاره دارد با سوءنیت و جهت سوءاستفاده مطرح شده است، چراکه اگر غیر از این بود، آقایان به جای انتقال یک تیم از شهری به شهر دیگر به صرافت سروسامان دادن اوضاع نابسامان تیمهای شهر و استان خود بودند که بیتردید میتواند نتیجهای بهتر در پی داشته باشد.
مردم همدان هرگز نتوانستند آن ارتباطی را که باید با پاس برقرار کنند، چراکه پاس برای همدان نبود و همین مسئله بیتردید یکی از مهمترین دلیل ناکامی انتقال بود. همانطور که تیم فوتبال پیکان نتوانست نظر قزوینیها را به خود جلب کند. قزوینی که اگر مردم آن علاقهای به فوتبال نداشتند، امروز شاهد حضور شمسآذر در سطح نخست فوتبال ایران نبودیم، اما همانطور که همدانیها نتوانستند به عنوان صاحبخانه با پاس ارتباط برقرار کنند، قزوینیها هم همواره به عنوان یک مستاجر به پیکان نگاه کردند و این عدم ارتباط باعث شد پیکان سرانجام راه رفته را بازگردد. اتفاقی که در انتقالهای بعدی نیز شاهد خواهیم بود اگر باز هم براساس تصمیماتی آنی و بدون در نظر گرفتن شرایط و مهیا کردن بستر لازم باشد.
البته خبر انتقال پیکان به مشهد خیلی زود از سوی خود این باشگاه و همچنین مسئولان ورزش مشهد به شدت تکذیب شد، اما کاش آنچه طی روزهای گذشته بر سر زبانها افتاده، شایعهای بیش نباشد و تمام آنچه این روزها شاهد هستیم برنامه تبلیغاتی و برای فریب افکار عمومی نباشد که این نه به سود مردم است و نه فوتبال ایران. اما این شایعات میتواند باعث سلب اعتماد شود، خصوصاً برای مردمی که بعد از داستانهایی که گریبان پاس و پیکان را گرفت، چشمشان به شدت از این تصمیمات ناآگاهانه و خلقالساعه جهت انتقال تیمهای فوتبال به شهرها و استانهای دیگر ترسیده است.