کد خبر: 1203443
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۰
سهیلا صفایی

آنچه امروز بر غزه و مردم این باریکه نور می‌رود، دقیقاً رویارویی تمدنی است، گرچه گویی تمام حجم مصیبت، غم و رنج بر این مردم صبور، مظلوم و بی‌پناه آوار شده است؛ درد، رنج، اشک و آه پدران و مادران و کودکان و اجساد نوزادانی بر دست که از شدت وحشت از صدای مهیب انفجار قالب تهی کرده و قلب کوچک‌شان از حرکت ایستاده است، چکامه مصیبت و رنج بشری و بیداد ظالمان که متأسفانه اندک‌اندک به یک خبر عادی تبدیل شده است، به تعبیر آزاده‌ای: «جهان یک فلسطین به فلسطینیان بدهکار است»، از آغاز بمباران‌های وحشیانه و جنون بمباران اکنون رژیم اشغالگر صهیونیستی تا دوران کوتاه آتش‌بس و دوران پساآتش‌بس که توقف یا تداوم جنگ همچنان در هاله‌ای از ابهام است. از قرائت سازمان ملل متحد که از وقوع فاجعه انسانی در غزه یاد می‌کند تا نظریات اهل فن و رسانه که خبر از یک جنگ فرسایشی، طولانی و شاید با ابعاد گسترده‌تر می‌دهند. فارغ از این مقدمه ذکر نکاتی چند در این معرکه آتش و خون قابل تأمل است:
۱- اثبات عدم‌کارایی سازمان ملل متحد در حل مناقشات و جنگ‌های بین‌الدولی: سازمان ملل متحد که در گذشته‌ای نه چندان دور در نیمه قرن گذشته در سال ۱۹۴۷ خود آغازگر اشغال و سلطه اسرائیل بر فلسطین شد، گرچه در پس‌زمینه‌های تاریخی، نحله شوم تفکر صهیونیسم به اندیشه‌های تئودور هرتزل با درونمایه‌های ارض موعود معبد سلیمان و قدس و ... راه می‌برد، اما از همان اوان شکل‌گیری این اندیشه عده و عُدّه پیدا کردن برای آن اروپاییان شریک جرم اصلی هستند، برای اولین بار ناپلئون بناپارت بود که پس از شکست در برابر قوای عثمانی در شهر عکا که (امروز تحت اشغال دولت غاصب است) به یهودیان یادآور شد برای تصاحب سرزمین مقدس و اجدادی خود اقدام کنند. پیکره ناپلئون بر فراز شهر عکا نیز مؤید همین همراهی و همدلی است و پس از او یک بارون یهودی‌تبار فرانسوی به نام روچلید که گفته ناپلئون را بازگفت و پرتکرار کرد، اروپاییان از قرون ۱۸ و ۱۹ بسیار مشتاق به خارج‌کردن یهودیان ثروتمند، تاجر و پراکنده در سطح قاره اروپا بودند و کشتار و همداستانی هیتلر نازی هم در این جابه‌جایی جمعیت بسیار مؤثر بود، به همین جهت عزیمت و آوارشدن یهودیان صهیونیست برای خارج از قاره اروپا مورد اتفاق دول اروپایی، امریکای فاتح پس از جنگ و البته سازمان ملل متحد بود که خود از بستر شکست دول بازنده و برنده جنگ برخاسته بود، به همین جهت در سال ۱۹۴۷ همین سازمان بدون توجه به حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، اشغال و عزیمت یهودیان صهیونیست را به فلسطین قانونی اعلام کرد و با کنوانسیون‌سازی و قطعنامه‌صدوری بر آن مهر تأیید زد، در چنین پس‌زمینه‌ای قطعاً سازمان ملل متحد با سازوکار (وتو) در ترکیب شورای امنیت نمی‌تواند نقشی در بازدارندگی جنگ داشته باشد، چه در این فاجعه نیز خود تعدادی از خبرنگاران و نیرو‌های اعزامی را از دست داد. سازوکار سازمان ملل متحد در این راستا عقیم و ناکارآمد است.
۲- نبرد غزه یک نبرد بیناتمدنی است. اگر به تاریخ جهان اسلام در قرون هشتم و نهم بنگریم، با یک پدیده مواجهیم؛ رکود تمدن‌های جهان اسلام به دلیل دو رخداد تاریخی همزمان؛ هجوم گسترده مغولان به حوزه‌های تمدن ایرانی- اسلامی، مصر، فلات آناتولی و مبارزه بر ترکان مسلمان عثمانی با مغولان، صلیبیان و در سویی جنگ‌های دراز آهنگ صلیبیان با مسلمانان به مدت یک قرن. هم‌داستانی مغولان و صلیبیان توان و رمق جهان اسلام را بازستاند و زمینه‌های رکود و انحطاط این حوزه‌های تمدنی را رقم زد، اما در دل همین انحطاط بذر‌های حوزه‌های تمدنی پسینی پاشیده شد که با شکست صلیبی‌ها در شام و فلسطین به دست صلاح‌الدین ایوبی و شکست مغولان در عین جالوت به دست ممالیک مصر و چالش‌های فرهنگی و تدبیر ایرانیان با مغولان درعصر خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی و عطا‌ملک جوینی در ایران از سرزمین‌های سوخته اسلامی نهال‌های تمدنی برخاست که اندک‌اندک تنومند شد و به سه امپراتوری صفویه (نماد حاکمیت اسلام شیعی)، امپراتوری عثمانی (نماد حاکمیت اهل سنت) و سلسله گورکانیان در هند انجامید. حرکت از رخوت به سمت همت در پهنه تمدن‌های جهان اسلام، گرچه مقایسه طایق النعل‌بالنعل این حوزه‌ها با جهان امروز اسلام شاید چندان دقیق نباشد، اما منازعات جبهه‌های متکثر مقاومت در عراق، یمن، لبنان، سوریه و فلسطین که همان میراث‌داران تمدن‌های شام و ماوراالنهر آن دوران هستند و نوزایی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی به نوعی واگویه همان منازعات تاریخی است. گرچه مصر اکنون در حوزه سیاست امروز غایب مقصر در این رویارویی بیناتمدنی است، به نظر می‌رسد از دل این منازعات پرکشتار و خونین نیز قطعاً حوزه‌های تمدنی نوینی برمی‌خیزند. تاریخ آبستن گاهواره‌های تمدن‌های نوین است، هر چند زایمان آن خونین و پردرد است.
۳- صبوری اسطوره‌وار جبهه‌های مقاومت با تبدیل جبهه‌های پراکنده انتفاضه سنگ و چوب به جبهه‌های منسجم مقاومت که تحت پوشش راهبردی سیاسی و نظامی دقیق و عمیق با صبوری و متانت به تحقق اهداف خود در عمق میدان توجه دارند، فارغ از جنجال‌های رسانه‌ای و تحریف‌های روایتی دشمن با صبوری، مقاومت و اتکال بر خداوند در راستای بازپس‌گیری سرزمین مادری خود تمام قدایستاده‌اند؛ مقاومتی اسطوره‌وار که درسی برای تمام آزادگان جهان است که در این رویارویی تمدنی خوش‌خیال و ساده‌لوح نباشند و خدعه‌های نفوذ دشمن در آن‌ها مؤثر نیفتد.
۴- شکاف دولت- ملت در جهان لیبرال: نکته دیگری که در سپهر خیزش‌های آخرالزمانی مردم جهان لیبرال قابل مشاهده است، شکاف میان ملت‌های این جهان با دولتمردان خویش است. بیشترین نوای آزادی فلسطین از این سو برمی‌خیزد که قاطعانه بر سیاست‌های دولتمردان لیبرال خود می‌تازند و می‌خروشند و با درازآهنگ‌شدن جنگ و شدت کشتار و نسل‌کشی این شکاف عمیق و عمیق‌تر خواهد شد. شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم همین جهان محفل افکار ضدخود خواهد شد. شگفتانه آن است با آنکه روابط ملت- دولت در جهان لیبرال روبه غیرعادی‌شدن است، در این سو در سویه‌ای از سیاست ایرانی که بر تقدم دیپلماسی بر میدان تأکید می‌ورزند، گونه‌ای بی‌تفاوتی و بی‌رمقی را شاهدیم و در سپهر پاره‌ای از اهل هنر و روشنفکری شاهد یک سکوت معنادار هستیم، تناقض آنجاست که مقیمان جهان لیبرال از آن بر گذشته‌اند و در این سو نزد عده‌ای از اصحاب سیاست، هنر و اندیشه همچنان سفره قرن نوزدهم لیبرالیسم پهن است و ریزه‌خواری از آن ادامه دارد و تأسفبارتر سکوت حاکمان کشور‌های مسلمان که همچنان به تنش‌زدایی و عادی‌سازی باور دارند، شاید وقت آن است این جماعت نیز از خواب خوش برخیزند و به افق‌های دورتر بنگرند و بیندیشند در عاقبت صهیونیسم جهانی و جهان موازی آن؛ جهانی که در آن خورشید لیبرالیسم و نئولیبرالیسم در حال غروب است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار