اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، درصدد است که جلوههایی از رویکرد باستانگرایانه پهلویها را با نظر به اسناد مربوط به جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی تبیین نماید. توضیح آنکه رضاخان پس از نیل به سلطنت و با دلالت مشاورانی، چون محمدعلی فروغی سعی داشت تا با توجه افراطی به باستانگرایی، هویت دینی و اسلامی ایرانیان را تضعیف و در صورت امکان محو نماید. «باستانگرایی در دوره پهلوی، با تأکید بر جشنهای ۲۵۰۰ ساله، به روایت اسناد» از سوی صغری (شهلا) عامری در ۲۹۶ صفحه تألیف شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن همت گمارده است. در بخشی از این پژوهش در باب چند و، چون برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و نقش صهیونیستها در خطدهی آن به نکات ذیل اشارت رفته است:
«جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی هرچند در سال ۱۳۵۰ برگزار گردید، اما آنگونه که مشخص است، دستور اولیه برگزاری آن در سال ۱۳۳۶ و درپی توصیه دوستان روانشناس امریکایی شاه صادر شد. چنان که در اولین گزارش برنامهها، در اسفند سال ۱۳۳۷ چنین میخوانیم: در آذر ماه گذشته به فرمان مطاع شاهنشاه مقرر گردید به مناسبت فرارسیدن دوهزار و پانصدمین سال سلطنت کوروش بزرگ، آیین یادبود این خاطره پرافتخار تاریخی برگزار گردد... و از همان وقت، وزارت دربار شاهنشاهی مسئول سرپرستی اجرای برنامهها و مراسم شد. علاوه بر این، مجمع عمومی کنگره بینالمللی یهود، شورای اجرایی خود را در اورشلیم مأمور اداره فعالیت جهانی یهودیان به منظور یادبود و بزرگداشت دوهزار و پانصدمین سال تأسیس حکومت شاهنشاهی ایران به دست کوروش نمود که رئوس برنامه و فعالیتهای این شورا عبارت بودند از:
۱ـ تشکیل کنفرانسهایی در کشورهای مختلف جهان به مناسبت برگزاری یادبود.
۲ـ تدوین تاریخ مربوط به کوروش براساس منابع و مآخذ تورات.
۳ـ تدوین برنامه خاصی برای تدریس در مدارس یهود.
۴ـ نامگذاری خیابانها، میدانها و مؤسسات اجتماعی در پایتختها و شهرهای مختلف جهان به نام کوروش.
۵ـ فعالیتهای مطبوعاتی بینالمللی درباره آن یادبود.
۶ـ نامگذاری دو جنگل مصنوعی به اسامی کوروش کبیر و محمدرضا شاه (توضیح اینکه نامگذاری جنگل، بزرگترین علامت احترام در اسرائیل است!).
۷ـ تخصیص بورسهایی به نام کوروش کبیر در اسرائیل برای مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
از این روی علاوه بر توصیه امریکاییها، رژیم صهیونیستی نیز در این تصمیم سهم بسزایی داشت. به این ترتیب که در اوایل دهه۱۳۴۰ (۱۹۶۰ میلادی)، زمانی که اسدالله علم نخستوزیر وقت برای توسعه جهانگردی در ایران، از اسرائیل درخواست تهیه طرحی را داشت، تدی کولک رئیس اتحادیه توریستی اسرائیل و شهردار بعدی اورشلیم (بیتالمقدس)، به ریاست کمیسیون برنامهریزی برای این امر برگزیده شد. کولک توصیه کرد دولت ایران ضمن تأسیس هتلها، جادههای جدید و وسایل نقلیه مدرن در تخت جمشید (به عنوان نماد تمدن ایرانی)، باید واقعه مهمی نیز در آنجا برگزار کند تا نظر خارجیان را به این مکان و تسهیلات جدید آن جلب نماید. کولک بعدها اعتراف کرد که هرگز تصور نمیکرد اسراف کاری که در جشنهای بیستوپنجمین قرن بنیانگذاری امپراتوری ایران پیش آمد، همان است که او توصیه کرد...».