کد خبر: 1190394
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۲ - ۰۲:۴۰
امام خمینی در نوفل لوشاتو، فرصتی برای معرفی یک مکتب فراگیر
روز‌هایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر سالروز هجرت تاریخی حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، به پاریس و سپس دهکده نوفل لوشاتوست. در نگاه کلی می‌توان این دوره را، مقطعی قلمداد کرد که مکتب آن بزرگ، فرصتی برای معرفی و ارائه به جهان معاصر یافت و صد‌ها رسانه پرمخاطب، به بازنمایی آن پرداختند. در مقال پی‌آمده و با استناد به پاره‌ای روایات و تحلیل‌ها، پیامد‌های این رویداد تاریخی مورد خوانش قرار گرفته است. امید آنکه تایخ پژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقمندان را مفید و مقبول‌آید.
نیما احمدپور


فرانسه از چه روی، در برابر رهبر انقلاب سپر انداخت؟
پس از ورود امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی به فرانسه، نخست سران این کشور سعی در محدودیت ایشان داشتند. با این همه آنان با مشاهده گستره مراجعان آن بزرگ و اهمیتی که افکار عمومی جهان برای این رویداد قائل شد، رفته‌رفته عقب‌نشینی کردند. ویلیام سولیوان سفیر سابق امریکا در ایران، در باب علل نرمش فرانسه در برابر فعالیت سیاسی امام و یارانش در فرانسه، چنین می‌گوید:
«در سال ۱۳۵۶ و در حالیکه امریکا و بسیاری از کشور‌های غربی وجود انقلاب در ایران را یک شوخی سیاسی تلقی می‌کردند، یک مقام اطلاعاتی سفارت فرانسه پیش‌بینی کرد که رژیم پهلوی در یک سال آینده سقوط خواهد کرد! اظهار نظر این مقام سفارت فرانسه، خیلی زود در محافل دیپلماتیک تهران پخش شد و در میهمانی‌ها و مراسمی که فرصت ملاقات برای دیپلمات‌های خارجی دست داد، این نظر موضوع بحث و گفتگو قرار گرفت. بر پایه این اطلاعات و شرایط، فرانسه آگاه بود در صورت ممانعت از خروج امام خمینی از این کشور، یا ایجاد هر گونه مزاحمت سیاسی برای ایشان و نیرو‌های انقلابی، راهی از پیش نخواهد برد، چراکه پیروزی انقلاب ایران امری حتمی است و ممانعت از خروج امام خمینی، می‌تواند عواقب سیاسی خطرناکی برای فرانسه داشته باشد. البته ناگفته نماند که به دلیل روابطی که ژیسکار دستن با ایران برقرار کرده بود و با تصور اینکه ورود آیت‌الله به فرانسه به عنوان واقعه‌ای سیاسی با برد زیاد تلقی نخواهد شد، در ابتدای امر بر آن شد که او را از هر نوع فعالیت سیاسی به دور نگهدارد و بر او تسلط یابد، بااین‌حال با گذشت زمان و روشن شدن سیر تحولات ایران، ژیسکار دستن از سفیر خود در ایران گزارش‌هایی دریافت کرد، مبنی بر اینکه رژیم در حال سرنگونی است. بنابراین به مرور از کنترل خود بر تماس‌های رسانه‌ای آیت‌الله خمینی کاست، تا آنجا که نتیجه گرفت اصلاً به نفع فرانسه نیست که مانعی بر سر راه فعالیت‌های آیت‌الله خمینی در نوفل لوشاتو ایجاد کند....»
من سخنگو ندارم و هر چه را که لازم باشد، خودم می‌گویم!
اشاره به چند و، چون حضور و اقامت امام خمینی در پاریس و نوفل لوشاتو نیز در آغاز این مقال به هنگام می‌نماید. زنده یاد حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی اکبر محتشمی‌پور، از همراهان رهبر انقلاب در این سفر، درباره علل عزیمت امام به دهکده‌ای در حومه پاریس و وقایعِ متعاقب آن، روایتی شفاف به دست داده است:
«حضرت امام در ابتدا، در منزل یکی از دانشجویان در یکی از محله‌های پاریس، به اسم کشان سکونت کردند. این منزل در طبقه چهارم یک ساختمان بود و رفت‌وآمد افراد زیادی که برای دیدار با امام می‌آمدند، باعث ناراحتی همسایه‌ها شده بود. به همین دلیل ایشان تصمیم گرفتند به جایی بروند که مزاحم کسی نباشند و در نتیجه خانه‌ای در نوفل لوشاتو از روستا‌های اطراف پاریس، را انتخاب کردند. امام تأکید داشتند خانه در جایی باشد که رفت‌وآمد افراد باعث ناراحتی همسایه‌ای نشود و اطراف خانه خلوت باشد. خانه‌ای که پیدا شد، خیلی کوچک بود و دو اتاق تو در توی هفت و ۹ متری داشت. انتهای اتاق عقبی هم، پستوی کوچکی وجود داشت. در کنار اتاق اول، یک آشپزخانه شش‌متری و یک دستشویی قرار داشت. حمام هم در زیرزمین بود. ما دستگاه تکثیر نوار‌های امام را، در همان زیرزمین گذاشتیم. در مقابل خانه محوطه وسیعی وجود داشت که وقتی هوا خوب بود، در آنجا فرش پهن می‌کردیم و امام تشریف می‌آوردند و می‌نشستند. در آن مقطع بعضی‌ها به عنوان سخنگو یا نماینده رهبر انقلاب اسلامی، این‌طرف و آن‌طرف مصاحبه می‌کردند. حضرت امام به محض اینکه متوجه این موضوع شدند، دستور دادند روی مقوا‌های بزرگی به زبان‌های انگلیسی، عربی، فارسی و فرانسه بنویسند که امام سخنگو و نماینده ندارند و هر حرفی را که لازم باشد، خودشان می‌زنند. هرچند که متأسفانه آن افراد، باز هم از طرف امام، این طرف و آن‌طرف سخنانی می‌گفتند....»

ارتباط نزدیک و ناگزیر نوفل لوشاتو با ایران و جهان
بی‌تردید اقامت امام خمینی در نوفل لوشاتو، فرصتی ارجمند برای انتشار پیام انقلاب اسلامی بود که رژیم‌های حاکم بر عراق و ایران و البته از سر عدم محاسبه سیاسی، در اختیار ایشان قرار دادند. با استقرار رهبر انقلاب در این منطقه، خبرنگاران از سراسر جهان برای گفتگو با امام به آن دهکده سرازیر شدند و اندیشه‌های ایشان را، به اقصی نقاط جهان انعکاس دادند. محمدرضا چیت سازیان پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در این باره می‌نویسد:
«از روزی که امام در پاریس و حومه آن اقامت گزیدند، بر شدت و شور فعالیت‌های انقلابی، چه در ایران و چه خارج از ایران افزوده شد. در واقع حلقه ایرانیان انقلابی مقیم پاریس، اینک در انتظار رهبر فرزانه انقلاب بود، تا بتواند فعالیت‌های سیاسی خود را ادامه دهد. بدین‌ترتیب امام همراه فرزند خود، حاج سیداحمد خمینی و چند تن از یاران از جمله مرحومان فردوسی‌پور و املایی، در روز ۱۱ مهرماه سال ۱۳۵۷ ش، عراق را به مقصد پاریس ترک کردند. ایشان پس از حضور در پاریس، در ویلایی متعلق به دکتر عسگری - که از دوستان دکتر سامی و در روستای نوفل لوشاتو بود- اقامت گزیدند. نیرو‌های سیاسی حامی امام نیز در مسافرخانه‌ای در نزدیکی محل اقامت ایشان ساکن شدند و آنجا پایگاهی برای مبارزات انقلابی شد. در این میان دولت فرانسه نیز برای محدود کردن فعالیت سیاسی و تبلیغاتی امام خمینی، تلاش‌هایی کرد و به ایشان تذکر داد که اجازه فعالیت سیاسی در فرانسه را ندارد. در عمل حتی از سخنرانی امام که به دعوت انجمنی دانشجویی در پاریس برگزار می‌شد، جلوگیری می‌شد، اما به‌تدریج این محدودیت‌ها رنگ باخت و ایشان توانستند فعالیت‌های خود را همچون قبل ادامه دهند. پس از گفت‌وگوی روزنامه مشهور فرانسه (فیگارو) با امام خمینی، گفتگو‌های خبری، انتشار اعلامیه‌ها، سخنرانی‌های انقلابی و دیدار‌های سیاسی، فعالیت مستمر و هرروزه ایشان شد. مضاف بر این، اخبار جراید ایران، هر روز در اختیار امام قرار می‌گرفت. به تعبیری در فرانسه، از دامنه فعالیت امام خمینی نه تنها کاسته نشد، بلکه با توجه به فضای انقلابی رو به گسترش در ایران، بیش از گذشته نیز شد. در واقع محاسبات شاه و دستگاه امنیتی رژیم پهلوی، کاملاً اشتباه از آب درآمد و به تعبیر، گری سیک: یکی از اشتباهات بزرگ و در نهایت فاجعه آمیز دولتمردان ایران بود، گویی که شاه ایران در محاسبات خود ناآگاه از ابزار‌ها و امکانات جهان مدرن بود، ابزار‌هایی به مانند تلفن، تلگراف و امکاناتی همچون پرواز چند ساعته از تهران به پاریس و بالعکس. مقامات ایران فراموش کرده بودند که تنها به وسیله یک خط تلفن، می‌توان از دورترین کشور‌ها با تهران تماس برقرار کرد، همچنان که آیت‌الله خمینی هر زمان که اراده می‌کرد، می‌توانست با تلفن از شهرک کوچک نوفل‌لوشاتو، با دستیاران خود در ایران صحبت کند....»

فعالیت منسجم شبکه‌ای از روحانیون مبارز، در نوفل لوشاتو
از جمله پیامد‌های هجرت رهبر انقلاب اسلامی به فرانسه، انسجام یافتن شبکه‌ای از روحانیون مبارز بود که پیش‌تر امکان فعالیت در سطحی محدودتر را یافته بودند. سید هاشم منیری پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، این رویداد را اینگونه دیده است:
«امام خمینی در سال ۱۳۵۷ و تقریباً در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، ناگزیر از عراق به فرانسه و دهکده نوفل لوشاتو عزیمت کردند. تبعید امام به فرانسه باعث شد، تا افراد زیادی از جمله روحانیون به دیدار ایشان بروند. تعداد دقیق روحانیونی که به فرانسه رفتند تا با امام دیدار کنند، دقیقاً مشخص نیست، اما می‌توان از کسانی، چون آیت‌الله مرتضی مطهری، آیت‌الله منتظری، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد افشاری و برخی از روحانیون دیگر نام برد. البته حضور روحانیون در این دوره در فرانسه، صرفاً برای دیدار با امام نبود و جنبه مبارزات سیاسی نیز داشت. گرچه در آن ماه‌ها، تقریباً پیروزی مردم و مبارزان انقلاب تا حدودی مشخص بود، اما بسیاری از روحانیون در فرانسه نیز، تشکیلات سیاسی خود را به راه انداختند. اهمیت تشکیلات سیاسی پاریس، به گونه‌ای بود که دولتمردان پهلوی چندین بار تلاش کردند، تا با امام و مبارزان یک پل ارتباطی به‌وجود آورند. چنان‌که در زمان دولت ازهاری، اشخاصی درصدد وساطت بودند و رفت‌وآمد‌هایی بین تهران و پاریس انجام شد، ولی فایده‌ای نداشت. روحانیون علاوه بر کشور‌هایی که به آن‌ها اشاره شد، در کشور‌های دیگری نیز به صورت انفرادی یا گروهی فعالیت می‌کردند و به طور مستقیم بر شکل‌گیری تشکل‌های سیاسی تأثیرگذار بودند. از جمله این تشکیلات، می‌توان به انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا و کانادا اشاره کرد که با الگوبرداری از اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا شکل گرفت....»

ریچارد کاتم در نوفل لوشاتو!
با ورود امام خمینی به فرانسه، ابعاد انقلاب اسلامی به شدت و سرعت توسعه یافت. این امر دولت امریکا را بر آن داشت، تا از کانال‌های گوناگون درصدد اطلاع از واپسین دیدگاه‌های رهبر انقلاب برآید. هم از این روی ریچارد کاتم را به نزد امام فرستاد، تا با ایشان به گفتگو بپردازد. محمدرضا چیت سازیان پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، این رویداد را به شرح ذیل ارزیابی کرده است:
«هم‌زمان با بروز تحولات انقلابی در ایران، اهمیت ریچارد کاتم برای دستگاه اطلاعاتی و امنیتی امریکا بیشتر شد. دلیل این امر نیز کاملاً روشن بود. او با برخی از چهره‌های ملی‌گرا در ایران، روابط نزدیکی داشت و به همین دلیل می‌توانست، ارتباط نزدیکی با نیرو‌های انقلابی برقرار کند. برای نمونه او تلاش کرد تا ابراهیم یزدی را، به‌گری سیک از مشاوران برژینسکی نزدیک کند، تا ایالات متحده بتواند به نوعی با انقلابیون ارتباط مستقیم برقرار سازد. کاتم همچنین در روز هفتم دی‌ماه سال ۱۳۵۷ ش، در نوفل لوشاتو با امام دیدار کرد، تا به‌نوعی بتواند نظر امام درباره انقلاب مردم ایران را جویا شود. او پس از این دیدار، برای سومین بار به تهران سفر کرد و برداشت خود را از شخص امام، در اختیار سفارت امریکا در تهران قرار داد....»

پی جویی روزانه امام از مطبوعات فرانسوی
از برنامه‌های ثابت امام خمینی در دوره اقامت در نوفل‌لوشاتو، پیگیری گزارشات رسانه‌های جهان در باره انقلاب اسلامی، به ویژه مطالبی بود که مطبوعات فرانسوی در این باره منتشر می‌ساختند. محمد کیارشی در زمره دانشجویانی است که در آن دوره، در آن دهکده به خدمت اشتغال داشته است. وی این امر را در خاطرات خویش، به ترتیب پی آمده بازتاب داده است:
«در آن دوره خبرنگاران زیادی به نوفل‌لوشاتو می‌آمدند و می‌خواستند با امام خمینی صحبت کنند. بنی‌صدر، قطب‌زاده و یزدی، همیشه در اطراف امام بودند و گاهی اوقات به خبرنگاران می‌گفتند: ما سخنگوی امام هستیم و با ما حرف بزنید! قضیه را به امام خمینی خبر دادند و ایشان گفتند: چند جا و به چند زبان خارجی تابلو و پلاکارد بزنید که امام سخنگو ندارد و هر چه را که بخواهد، شخصاً خواهد گفت! امام با احدی تعارف و رودربایستی نداشتند و تحت‌تأثیر القائات کسی هم قرار نمی‌گرفتند. جوانی از دوستان ــ که عضو انجمن اسلامی دانشجویان بود ــ هر روز مطالب روزنامه‌های فرانسوی درباره ایران را برای امام خمینی ترجمه می‌کرد و می‌آورد. امام همیشه منتظر این مطالب بودند. یک روز این جوان آمد پیش من و گفت: وقتی مطالب را ترجمه می‌کنم، آقای یزدی یا یکی دو نفر دیگر می‌گویند: مطالب را بده ما ببریم! گفتم: این‌بار که برای امام صبحانه می‌برم، از ایشان سؤال می‌کنم که چه باید بکنیم. موضوع را به امام خمینی گفتم و ایشان فرمودند: بگویید خودشان بیاورند و برایم بخوانند. البته غرض خاصی در بین نبود. در آن شرایط همه دوست داشتند، تا بیشتر نزد امام باشند....»

ضبط و پخش بیانات امام، در نوفل لوشاتو
با عزیمت امام خمینی به فرانسه، بیانات ایشان به صورت روزانه ضبط و بلافاصله از طریق تلفن، در سراسر ایران و جهان پخش می‌شد. این اقدام برای نخستین بار، توسط شهید محمد منتظری کلید خورد و سپس شهید حاج مهدی عراقی پس از حضور در نوفل لوشاتو، ادامه آن را بر عهده گرفت. اصغر جمالی‌فر از یاران دیرین شهید منتظری، از فرآیند ضبط و پخش سریع سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های رهبر کبیر انقلاب اسلامی، چنین روایتی دارد:
«یادم هست شهید محمد منتظری با آن زبلی و زرنگی خودش، هر جا که حضرت امام سخنرانی داشت، ضبط صوتی را جلوی ایشان می‌گذاشت و سخنرانی را ضبط می‌کرد. آقای ابراهیم یزدی تشر می‌زد: این چه کاری است که می‌کنی؟ محمد می‌گفت: این حرف‌ها باید ضبط شوند. یزدی می‌گفت: این حرف‌ها به درد انقلاب نمی‌خورند، در آینده ممکن است به ضرر انقلاب تمام شود، چون آقا حرف‌هایی را می‌زند که امکان دارد مورد سوءتفاهم قرار گیرد، این‌ها دارند از نگاه خودشان به قضایا نگاه می‌کنند! محمد نوار‌ها را به من می‌داد و من از ساعت ۱۰ شب به بعد که هزینه تلفن نصف می‌شد، می‌نشستم و شماره دوستان را در ایران یا بحرین می‌گرفتم و این نوار‌ها را می‌گذاشتم و آن‌ها ضبط می‌کردند و فردای آن روز، در کل ایران پخش می‌شد! ما تا آبان‌ماه، این کار‌ها را می‌کردیم. بعد که کار‌ها شکل گرفتند و شهید عراقی هم آمد، کار‌ها تقسیم‌بندی شدند. شهید محمد منتظری هم به کار‌های دیگری پرداخت. من هم می‌رفتم آلمان و بچه‌ها را می‌آوردم. خانم مرضیه دباغ هم، در بیت امام فعالیت می‌کرد....»

روشنفکران اعتراض می‌کردند که چرا خارجی‌ها باید حجاب را رعایت کنند؟
با گذشت ۴۵ سال از روز‌های حضور امام خمینی در نوفل لوشاتو، بسا دشمنان انقلاب اسلامی ادعا کرده‌اند که رهبر انقلاب در دوران اقامت در نوفل لوشاتو وعده‌ها و رفتار‌هایی جذاب داشت، اما در ایران به گونه‌ای متفاوت عمل نمود! به ادعای آنان، مقوله حجاب در قلمر این تفاوت رفتار قرار می‌گیرد. این در حالی است که امام در آن دوره نیز به سان همه عمر، بر مراعات احکام اسلامی تأکید و حساسیت فراوان داشت و این را در بیان و عمل نشان می‌داد. از قضا این روشنفکران بودند که از همان دوره، حضور بانوان محجبه خارجی را در اقامتگاه امام نمی‌پسندیدند و به آن خرده می‌گرفتند! رسول صدرعاملی خبرنگار وقت روزنامه اطلاعات، در این مقوله خاطره‌ای شنیدنی دارد:
«زمستان بود. هر روز ساعت ۹:۱۰ صبح، اتوبوسی از پاریس، ایرانی‌ها را به نوفل‌لوشاتو می‌آورد و ساعت ۴ بعدازظهر، برمی‌گرداند و وسیله‌ای دیگری، برای رفتن نبود. در روزی که من به نوفل لوشاتو رفتم، هر چه به من گفتند: برگرد، گوش ندادم و همان جا در کوچه و در مقابل اقامتگاه امام خمینی، روبه‌روی پنجره ایشان ایستادم! هوا کم‌کم تاریک شد و بسیار هم سرد بود. نصف شب بود و من داشتم می‌لرزیدم، ولی از جایم تکان نخوردم! ساعت دو نیمه‌شب، پرده پنجره اتاق امام تکان خورد و چند دقیقه بعد، یک نفر برایم پتو آورد و مرا به داخل اقامتگاه امام برد و ماندگار شدم. در آنجا اخبار و مقالات نشریات فرانسوی‌زبان درباره انقلاب ایران را، از نشریات مختلف دنیا ترجمه می‌کردم و خدمت امام می‌دادیم. امام بسیار خوش‌قیافه و به قول عکاس‌ها، فتوژنیک بودند. علاوه بر چهره جذاب، دست‌های بسیار زیبایی هم داشتند و حالات دست‌های ایشان هم، بسیار گویا بود. من خودم واقعاً، قدرت نگاه کردن به چشم‌های امام را نداشتم و این هم، ربطی به احساس مذهبی من نداشت! کسانی هم که مسلمان نبودند، همین حس را داشتند! کلام و نگاه امام، خاص خودشان بود و از جنس متعارف نبود. در یک کلام باید گفت که امام مثل هیچ کس دیگری نبودند. ایشان به همه حرف‌هایی که می‌زدند، عمیقاً اعتقاد داشتند. به همین دلیل هم، حرفشان اثر می‌کرد. یادم هست که در روز‌های یک‌شنبه که خارجی‌ها به دیدن ایشان می‌آمدند، جلوی درب اقامتگاه امام، به خانم‌ها روسری می‌دادند. جالب اینجاست که خود آنها، این را به عنوان آداب برنامه پذیرفته بودند و اعتراضی نداشتند، اما روشنفکران ما اعتراض می‌کردند که چرا خارجی‌ها باید حجاب را رعایت کنند؟! احترام به آداب و رسوم موجود در هر منطقه، چیزی است که مردم دنیا از هر گرایش و عقیده‌ای، آن را عملاً پذیرفته‌اند. به همین دلیل، موقعی هم که سوار هواپیما شدیم تا به ایران برگردیم، میهمانداران بدون هیچ‌گونه اجباری، خودشان روسری گذاشتند و اعتراضی هم نداشتند....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار