رژیم پهلوی و سودای انزوای امام در عراق
در آغاز این مقال، بهنگام مینماید که اهداف و پیشبینیهای رژیم پهلوی در تبعید امامخمینی به نجف مورد اشاره و احصا قرار گیرد. این تحلیل موجب میشود تا در مقام نتیجهگیری، بتوان میزان توفیق برنامهریزان این واقعه را ارزیابی کرد. این موارد در اثر «تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات امام خمینی در نجف» از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به ترتیب ذیل آمده مورد بررسی قرار گرفته است:
«روز ۱۳ مهر ۱۳۴۴، امامخمینی به همراه فرزندشان آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی از ترکیه به تبعیدگاه دوم خویش، یعنی کشور عراق اعزام شدند. تحلیل رژیم از انتقال امام به نجف این بود که فضای غیرسیاسی و راکد حوزه علمیه نجف از یک سو و وجود مراجع سرشناس در آن از سوی دیگر، موجب انزوا و افول تدریجی روحیه انقلابی و سیاسی امامخمینی میشود. یکی از دلایل رژیم پهلوی برای تبعید امامخمینی به نجف، فضای غیرسیاسی حوزه نجف بود. قدمت و سابقه درخشان علمی حوزه نجف و حضور بزرگانی چون: آیتالله سید محسن حکیم (مرجع طراز اول شیعیان)، آیتالله سید ابوالقاسم خویی، آیتالله سید محمود شاهرودی و... سبب شده بود که حوزه علمیه نجف از شهرت علمی بالایی برخوردار باشد. رژیم تصور میکرد با تبعید امامخمینی به نجف ایشان قادر نخواهد بود در سایه بزرگان آنجا، تواناییهای علمی و عملی خود را بروز دهد. در نتیجه جایگاه علمی و شاگردان چندانی پیدا نخواهد کرد و پیامد آن نیز منزویشدن و تضعیف فعالیتهای مبارزاتی ایشان خواهد بود. رژیم پهلوی مجبور بود تا امامخمینی را به نجف تبعید کند و چارهای جز این نداشت. تجارب تبعید ۱۱ ماهه ترکیه به آن رژیم نشان داد که محصورکردن امامخمینی در کشوری بیگانه، برای ملت ایران و حتی مسلمانان سایر کشورها و مجامع هند، پاکستان، سوریه، لبنان و کویت قابل قبول نیست، بنابراین تبعید امام به نجف در افکار عمومی این نکته را القا میکرد که ایشان به شهری تبعید شدهاند که از مراکز علمی و پایگاه تشیع است و در آنجا در کنار سایر مراجع، مشغول به فعالیتهای حوزوی هستند. تلاشهای رژیم برای کنترل امامخمینی، پیش از ورود ایشان به عراق آغاز شد. از همان زمانی که امام در ترکیه بودند، رژیم در نجف تحرکاتی داشت. سفارت ایران در عراق و خصوصاً کنسولگری ایران در کربلا در این باره فعال بود. رژیم برای کنترل حوزه نجف و کربلا، برای انجام مأموریت در کنسولگریهای خود از افرادی موجه استفاده میکرد. در مجموع زمینههای زیادی فراهم بود که رژیم بتواند با استفاده از آنها ترفندها و نقشههای خود را پیاده کند. بهعنوان مثال نیروهای کنسولگری که با حوزهنجف و کربلا (که ایرانیان زیادی در آنجا مشغول تحصیل بودند) در ارتباط بودند، میتوانستند در مسئله تمدید گذرنامه به هر شکلی که میخواستند عمل کنند یا از مشکلات ایرانیهای ساکن در عراق استفاده کرده و با کمکهای خود آنها را به سمت خویش جذب کنند یا میان مراجع اختلاف بیندازند. همچنین رژیم شاه در بیوت برخی مراجع نفوذ داشت و از تمام موارد مذکور میتوانست برای محدودیت امامخمینی و فشار بر ایشان استفاده کند. رژیم پهلوی برای تبعید امام به نجف با مهدی پیراسته سفیر خود در بغداد مشورت کرد. پیراسته معتقد بود که مراجع نجف همانند آیتالله حکیم از نظر علمی بسیار توانا هستند و امامخمینی در مقابلشان قادر به هیچگونه عرضاندام نخواهد بود و حرفی برای گفتن نخواهد داشت...».
علمای نجف در استقبال بزرگ از رهبر نهضت اسلامی
حوزه علمیه نجف در بدو ورود امامخمینی به عراق که از حضور ایشان در کاظمین آغاز گشت، از رهبر نهضت اسلامی به گرمی استقبال کرد. اسناد و تصاویر موجود از این پیشواز تاریخی گواه این مدعاست. در روز اول اقامت امامخمینی در نجف نیز اغلب مراجع موجود و در روز سوم، آیتالله سیدمحسن حکیم با ایشان دیدار کردند. آیتالله محمد فاضل استرآبادی در خاطرات خویش در باره این رویداد تاریخی آورده است:
«در سال۱۳۴۴ و در یکی از جلسات درس مرحوم آقای مستنبط- که عصرها برگزار میشد- بودیم که حجت الاسلام والمسلمین آقای شیخ عباسعلی عمید زنجانی، خبر ورود امام به عراق را به آن جلسه داد. همچنین مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاجشیخ نصرالله خلخالی هم ورود امام را اطلاع داده بودند و هم ایشان در پی مقدمات ورود امام به نجف و استقبال و پذیرایی از ایشان بود. حوزه نجف، جهت استقبال از امام تعطیل شد. ما هم جهت استقبال از ایشان به همراه عدهای از علما و فضلا به منطقه خاننص که در نیمه راهکربلا و نجف است، رفتیم. استقبال عمومی بود و همه گونه افراد در آنجا حضور داشتند. از آنجا و در معیت حضرت امام وارد نجف شدیم. علما، فضلا و طلاب نجف واقعاً به شایستگی از امام استقبال کردند. رفتارهای بسیار خوبی کردند و حضرت امام کمکم در نجف مستقر شدند. بعد از اینکه ایشان در نجف استقرار یافتند، قصد نداشتند تدریس داشته باشند، اما علاقهمندان و فضلایی که در نجف بودند از ایشان خواستند تا درس را شروع کنند و آنها استفاده کنند. به هر حال با اصرار دوستان، ایشان درس خارج فقه را در مسجد مرحوم شیخانصاری شروع کردند...».
استقبال در ۳۰ کیلومتری نجف
حجتالاسلام والمسلمین محمد افشاری در عداد آن طیف از فضلای حوزه نجف به شمار میرود که در مراسم استقبال از امامخمینی در شهرهای گوناگون عراق حضور داشته است. او همچنین در برخی جشنها و جلوسهای منعقده برای رهبر انقلاب نیز شرکت جسته است. افشاری در واگویههای خویش، روایت این واقعه را اینگونه به تاریخ سپرده است:
«در سال ۱۳۴۳، حضرت امام را پس از اعتراض به کاپیتولاسیون، دستگیر و به ترکیه تبعید میکنند. حدود یک سالی در ترکیه بودند که از آنجا به نجف منتقل میشوند. ما نیز به محض شنیدن خبر ورود حضرت امام به عراق به کاظمین رفتیم. در کاظمین در خدمت امام بودیم و با هم به حرم میرفتیم و پس از آن بنده به نجف برگشتم، ولی حضرت امام جهت زیارت به سامرا رفتند و از آنجا به کربلا مشرف شدند. ایشان پس از زیارت و حضور در کربلا تصمیم گرفتند به نجف بروند، بنابراین به طرف نجف به راه افتادند. بنده به همراه طلاب و روحانیونی که از حرکت امام به طرف نجف مطلع شده بودیم، جهت استقبال به منطقه خاننص آمدیم، جایی که حدود ۳۰ کیلومتر با نجف فاصله داشت. روحانیون زیادی جهت استقبال از امام به این محل آمده بودند و استقبال باشکوهی صورت گرفت. بعد از این استقبال، به طرف نجف رفته و وارد شهر شدیم. بعد از آنکه حضرت امام وارد نجف شدند، مراسمی در مدرسه آیتالله بروجردی ترتیب داده شد که در آن مراسم آقای آشیخ هادی یوسفی غروی، شعر زیبایی به زبان عربی قرائت کرد که معانی بسیار بلندی داشت. آقای یوسفی غروی هم سن و سال من بود و حدود ۱۷ سال داشت. این شعر حدود ۲۰ بیت است که دارای نکات جالبی است. چند مصرع از آن شعر در ذهن من مانده که قسمتی از آن این قرار بود: بشرى فقد انجز الرحمن/ ما وعدا نجم الخمینی من افق العراق/ بدا الله آیته العظمی و حجته الکبرى/ و غابه علم انجبت اسدا. یعنی بشارت باد بر شما که آنچه خداوند رحمان وعده داده بود، محقق شد که ستاره آیتالله خمینی در افق عراق پدیدار گشت. در راه خدا آیت عظمی و حجت کبری از آن بیشه علم شیری بیرون آمد (منظور از بیشه، حوزه علمیه قم است). جالب بود که آقای یوسفی غروی از حوزه نجف بود، اما از حوزه علمیه قم تعریف کرد...».
تبیین «ولایت فقیه»، رهاورد تبعید ۱۳ ساله امام به نجف
در میان وقایعی که در دوره حضور امامخمینی در نجف روی داد، تبیین مبسوط اصل ولایت فقیه از سوی ایشان و انتشار مفاد آن در عراق و ایران از مهمترین وقایع به شمار میرود. نویسنده کتاب «ولایت مطلقه فقیه از دیدگاه امام خمینی، ثبات یا تحول نظری»، از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی بر این باور است:
«کتاب ولایت فقیه نزد بسیاری از محققان، مشهورترین نوشتار سیاسی امام در باب ولایت فقیه و حکومت اسلامی است و در عین حال بسیاری به اشتباه، آغاز طرح حکومت اسلامی و نظریه ولایت فقیه ایشان را به این کتاب نسبت میدهند. این در حالی است که کتاب مزبور، در حقیقت رساله گفتاری ۱۲ جلسه درس امام به طلاب است که در ایام تبعید در نجف ارائه شده است و برخی یاران ایشان آن را به صورت کتاب حاضر تدوین کردهاند. ویژگی ارائه نظریه ولایت مطلقه فقیه در کتاب مزبور، صراحت، تبیین و تفصیل بیشتر آن است و همین خصوصیت باعث شده است که اکثراً این کتاب و تاریخ انتشار آن را به عنوان سرآغاز طرح حکومت اسلامی و ولایت فقیه تصور کنند. در حالی که نظریه ولایت فقیه و بیان اطلاق آن در بیش از یک ربع قرن پیش از این مقطع یعنی در سال ۱۳۴۸ ش، در کتاب کشف اسرار بررسی شده است. در واقع ویژگی و اهمیت کتاب ولایت فقیه امامخمینی در این مطلب نهفته است که برای اولینبار، شعار تشکیل حکومت اسلامی تحت زعامت ولایت مطلقه فقیه از قالب مباحث نظری و معمول حوزههای آن زمان خارج شد و با تبیین یک مرجع مبارز و زمانشناس، به عنوان شعار مبارزاتی عینیت یافت و به شکلی ملموس، الگو و چارچوبی عملی را در مقابل امت و مبارزان مسلمان قرار داد و آنان را به سوی آن رهنمون کرد. محورهای عمده کتاب ولایت فقیه اجمالاً به شرح پی آمده است:
۱- اثبات ولایت فقیه، ۲- مبارزه با تفکیک دین از سیاست، ۳- شناساندن اسلام، ۴- مبارزه با خودباختگی و خودکمبینی، ۵- افشاگری علیه رژیم شاه، ۶- موضعگیری علیه سلاطین کشورهای اسلامی، ۷- مبارزه با روحانینماها، ۸- یادآوری دو مراسم عبادیسیاسی حج و نماز جمعه، ۹- تکیه بر وظایف و مسئولیتهای سیاسی، اجتماعی روحانیون، ۱۰- خطر صهیونیسم، ۱۱- نقش خانمانسوز و اسارتبار استعمار در کشورهای اسلامی، ۱۲- تضاد اسلام با رژیم پادشاهی...».
برای آغازین بار در نجف، اندیشه فقه حکومتی از سوی امام مطرح شد
زندهیاد آیتالله سیدمحمود هاشمی شاهرودی از جمله فضلای حوزه نجف به شمار میرفت که در درس خارج فقه امامخمینی، به ویژه دروس ولایت فقیه شرکت میکرد. وی طرح این بحث در حوزه نجف را به مثابه نوعی افق گشایی قلمداد میکرد که پیش از آن صورت نگرفته بود و مورد استقبال چهرههایی، چون شهید آیتاللهالعظمی سیدمحمدباقر صدر قرار گرفت:
«به نظر من در آن مقطع، از همه مهمتر اندیشه فقه حکومتی بود که امام توانست آن را در نجف مطرح کند. برای اولین بار ایشان این بحث را در نجف مطرح کردند که مثل توپ در حوزه صدا کرد که کسی ولایت فقیه را آن هم به این شکل بحث کند. غیر از یک بحث ولایت که در مکاسب به شکل مختصر مطرح شده است، ایشان بود که بحث را به ابعاد حکومت اسلامی کشاند و تحت این عنوان و ولایت فقیه این بحث را مطرح کرد. این بسیار ارزنده و تحولی در دید فقهی نجف بود، یعنی آن عمق فقهی و تحقیقات و تلفیقات عمیق توأم شد با این دید حکومتی و این برداشت جدید و پویا و این مسئله جدید- که مسئلهای بسیار اساسی نیز هست- مبنای نظریه سیاسی امام بود. من یادم است که به درس ایشان میرفتم. هر روز که این موضوع بحث میشد، ایشان یک فراز جدیدی را میگفت. اینها چند روز بعد از القا از نوار پیاده و به شکل جزوه تنظیم میشد. من در روزهای اول، یک نسخه از این دروس را خدمت آقای صدر بردم و گفتم امام در بحث، به ولایت بر صغار رسیده و وارد موضوع ولایت فقیه شده و به این تفسیر رسیدهاند. آقای صدر خیلی خوششان آمد. اولین بار بود که درس امام را میدید. یادم است که ایشان در درس خود عین این تعبیر را گفت برای اولینبار یک فقیه که در حد یک مرجع تقلید است، بحث حکومت اسلامی را به این شکل مطرح میکند. ایشان خیلی از این رویداد خشنود بود. شاید نصف وقت درس را ایشان راجع به همین مسئله شرح داد که چه کار بزرگی شده و چه تحولی در تاریخ تفقه ماست. بعد گفت بر همه شما لازم است که این [جزوه ولایت فقیه امام]را بگیرید و مطالعه کنید...».
برادران و خواهرانم در زندانها به سر میبرند، چگونه من در آسایش و رفاه باشم؟
سیره عملی و سبک زندگی امامخمینی در نجف نیز در عداد سرفصلهای درخور بررسی این دوره از حیات آن بزرگ به شمار میرود. توضیحات زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین مطهری یزدی در اینباره مستغنی از هرگونه توضیح مینماید:
«منزل حضرت امام در نجف، بسیار ساده بود و لوازم خنککننده و کولر نداشت، بلکه پنکهای داشت به سمت حجرهای که به سمت سرداب بود و به این شکل، هوای نسبتاً خنکی در اتاق ایشان ایجاد میشد. وقتی به امام پیشنهاد خرید کولر را دادند، فرمودند: در حالی که برادران و خواهران ما در شرایط سخت در زندانها به سر میبرند، چگونه من در آسایش و رفاه باشم؟ مجالس مذهبی که در محل منزل امام برگزار میشد، با پذیرایی ساده و عمدتاً چای و خرما همراه بود. یکی از نکات زندگی امام این بود که به هیچ وجه گداپرور نبودند. برای نمونه، زمانی فردی به ایشان گفت: عبایم پاره است، لطفاً پولی برای تهیه عبای جدید به من بدهید. او در این حال، متوجه جستوجوی امام در پی چیزی شد. سرانجام روشن شد که ایشان میخواستند تا عبای پاره خود را به آن فرد نشان دهند و به او بفهمانند که به دنبال گدایی نباشد. امامخمینی در کارهای خود بسیار دقیق و مرتب بودند. پیرمرد خادمی، خریدهای منزل ایشان را انجام میداد و امام، فهرست کامل خریدهای منزل را در دفتری مینوشتند. گاهی که در کنار سماور دفتر را باز میکردیم، متوجه سادگی غذای امام میشدیم...».
زندهیاد آیتالله حاج شیخ علی آلاسحاق از شاگردان امامخمینی در نجف نیز در این باره خاطرات و توضیحاتی شنیدنی را نقل کرده است:
«امام برای رفتن به کربلا، سوار ماشین خط میشدند که قیمت آن ۱۰۰ فلس بود و ارزش آن به پول ایران، دو تومان و هر ۱۰ تومان نیمدینار بود. گاهی اوقات برای زیارت رفتن، صف طولانی ایجاد میشد و امام و همراهانشان در صف میایستادند. یکبار به ایشان گفتم آقا وقت شما تلف میشود. فرمودند به قصد زیارت آمدهایم، این وقتها حساب میشود! یک دفعه دیگر عرض کردم چرا در صف خط واحد میایستید و با ماشین سواری نمیروید، کرایهاش که گران نیست؟ فرمودند افیض من حیث افاض الناس، در یک کلام یعنی مردموار و مردمدار باشید. امام تا این حد جزئیات را رعایت میکردند. یک دفعه دیگر میخواستیم به کربلا برویم، دیدم امام در اواخر صف ایستادهاند! خدمت امام رفتم و عرض کردم من و دوستم در جلو صف هستیم، هوا هم خیلی گرم است، لطفاً جایتان را با ما عوض کنید. فرمودند مناسب نیست که جای شما بیایم. من پافشاری کردم. فرمودند در آخر صف، آقایی با همسرشان که بچهای هم در آغوش دارد، ایستادهاند و از گرما ناراحتند، جایتان را با آنها عوض کنید...».