کد خبر: 1186549
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۵
مرد جوان که با کمک همسرش ۳۰ میلیارد تومان پول و طلا از سه خانه سرقت کرده‌بود، تصمیم گرفت همسرش را رها کند و همراه دخترخاله‌اش برای ادامه زندگی به ترکیه فرار کند که در یکی از کلبه‌های جنگلی شمال کشور بازداشت شد.
جلال مهرگان

چند روز قبل مأموران پلیس از ماجرای سرقت در ساختمان مسکونی در شمال تهران با خبر و در محل حاضر شدند. بررسی‌ها نشان داد سارقان در نبود ساکنان ساختمان چهار طبقه به سه آپارتمان دستبرد زده و ۳۰ میلیارد تومان پول و طلا سرقت کرده‌اند. یکی از ساکنان که زنی سالخورده بود در جریان تحقیقات به پلیس گفت: «من به تنهایی در خانه‌ام زندگی می‌کنم و زن جوانی هم به عنوان خدمتکار به خانه‌ام رفت و آمد دارد. از چند روز قبل سه خانواده که هر کدام در یکی از واحد‌های ساختمان زندگی می‌کنند، به سفر رفتند. آن‌ها از من خواستند در نبود آن‌ها مراقب آپارتمان‌هایشان باشم و کلید آپارتمان‌هایشان را هم به من سپردند و راهی سفر شدند تا اینکه امروز وقتی برای سرکشی رفته بودم، متوجه شدم در هر سه واحد تخریب و پول و طلاهایشان سرقت شده‌است که به پلیس و به مالکان خبر دادم.»
سرنخ
پس از مطرح شدن شکایت، پرونده به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای سرقت در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسی‌های پلیس در این‌باره جریان داشت تا اینکه زن سالخورده سرنخ سرقت را به دست پلیس داد. او گفت: «امروز در حال انجام کار‌های خانه‌ام بودم که متوجه شدم خدمتکارم مژگان نگران و آشفته است برای همین او را برای مدتی زیر نظر گرفتم. ساعتی که گذشت دیدم او به گوشه خلوتی رفت و با تلفن همراهش تماس گرفت، برای همین به طوری که متوجه حضورم نشود، به آرامی خودم را به مژگان رساندم. شنیدم که می‌گفت شوهرش سر او کلاه گذاشته و همه پول و طلا‌هایی را که از همسایه‌های من سرقت‌شده برداشته و فرار کرده‌است.»
بعد از به دست آمدن این اطلاعات مأموران پلیس به سراغ مژگان رفتند و او را بازداشت کردند. زن جوان وقتی مورد تحقیق قرار گرفت. به سرقت اعتراف کرد. او گفت: «از مدتی قبل به دنبال کار مناسبی بودم برای همین مدام آگهی‌های سایت دیوار را بررسی می‌کردم و با شماره تلفنی که برای نگهداری از سالمند آگهی شده‌بود، تماس گرفتم. وقتی وارد خانه پیرزن شدم، متوجه شدم که او زنی تحصیلکرده است که به تنهایی زندگی و بیشتر وقتش را صرف خواندن کتاب می‌کند. من بیشتر به کار‌های خانه‌اش رسیدگی می‌کردم و شب هم به خانه خودم می‌رفتم.» مژگان ادامه داد: «یک روز که مشغول انجام کار‌های خانه بودم، متوجه تماس تلفنی زن صاحبخانه با یکی از بستگانش شدم. او می‌گفت که همسایه‌هایش به سفر رفته‌اند و کلید سه آپارتمانشان را به او سپرده‌اند. او همچنین گفت که همسایه‌ها مقدار زیادی پول و طلا در خانه دارند. بعد از شنیدن این حرف مشغول کار‌های خانه شدم. شب که به خانه رسیدم، فکرم درگیر پول و طلا‌هایی بود که در سه آپارتمان همسایه پیرزن وجود داشت و من هم نیازمند پول بودم. شب موقع خواب ماجرای تلفن صاحبخانه را برای شوهرم تعریف کردم و از او خواستم پول و طلا‌ها را سرقت کنیم. اول مقاومت کرد، اما وقتی وسوسه‌اش کردم، قبول کرد.»
شیوه سرقت
متهم درباره شیوه سرقت هم گفت: «مطابق نقشه بعد از اینکه کار‌های پیرزن را انجام دادم در غذایش داروی خواب‌آور ریختم که به خواب رفت. بعد شوهرم وارد خانه شد و کلید‌های سه واحد همسایه را برداشتیم و هر چه پول و طلا داخل سه آپارتمان بود، سرقت کردیم. بعد هم با صحنه‌سازی وضعیت آپارتمان‌ها را به هم ریختیم و درهایش را تخریب کردیم که تصور شود سارق وارد خانه شده‌است تا به این شیوه پلیس را گمراه کنیم. چند روز بعد از سرقت، یک شب که به خانه برگشتم، متوجه شدم شوهرم خانه نیست. احتمال دادم برای انجام کاری بیرون رفته‌باشد، اما بعد که خانه را بررسی کردم، فهمیدم لوازمش را برداشته و رفته است. هر چه به دنبالش گشتم از او خبری نشد تا اینکه یک روز پیامکی فرستاد و از من عذرخواهی کرد. در پیامکش نوشته‌بود که با پول و طلا‌ها همراه دخترخاله‌اش فرار کرده‌است تا برای ادامه زندگی به خارج از کشور بروند. من از این موضوع خیلی ناراحت بودم و آن روز هم داشتم تلفنی با یکی از دوستانم در این‌باره حرف می‌زدم که پیرزن صدایم را شنید و پلیس را از ماجرا با خبر کرد.»
بازداشت شوهر فراری
بعد از اعتراف‌های مژگان بود که مأموران پلیس در این‌باره تحقیق کردند. آن‌ها متوجه شدند شوهر مژگان پس از حادثه همراه دخترخاله‌اش در کلبه جنگلی در یکی از شهر‌های شمالی پنهان شده‌است و قصد دارد به زودی راهی ترکیه شود. پس از به دست آمدن این اطلاعات بود که مأموران پلیس آگاهی مخفیگاه متهم را شناسایی و او را همراه دخترخاله‌اش بازداشت کردند. متهم در شرح ماجرا گفت: «من از جوانی عاشق دختر خاله‌ام بودم، اما، چون وضع مالی خوبی نداشتم نتوانستم با او ازدواج کنم و او هم با مرد دیگری ازدواج کرد. چندی قبل وقتی متوجه شدم دخترخاله‌ام طلاق گرفته خوشحال شدم و به دنبال راهی بودم که بتوانم با او ازدواج کنم. پس از اینکه همسرم نقشه سرقت را مطرح کرد و موفق شدیم به راحتی ۳۰ میلیارد تومان پول و طلا سرقت کنیم، تصمیم گرفتم همسرم را رها کنم و همراه عشق دیرینه‌ام به خارج از کشور فرار کنم. پس از سرقت با دختر‌خاله‌ام تماس گرفتم و گفتم که به پول زیادی دست پیدا کرده‌ام و به او پیشنهاد دادم برای ادامه زندگی به ترکیه برویم که قبول کرد. یک روز که همسرم برای کار به خانه پیرزن رفت، پول و طلا‌ها را برداشتم و همراه دخترخاله‌ام به سمت یکی از شهر‌های شمالی رفتیم. ابتدا در کلبه جنگلی پنهان شدیم تا چند روزی بگذرد و فرصت پیدا کنیم به راحتی خودمان را به مرز برسانیم که بازداشت شدیم.»
تحقیقات از متهمان در پلیس آگاهی تهران جریان دارد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار