نفرات انتخابشده براي كشتي فرنگي نشان ميدهد هر كدام از اين بچهها تجربه حضور در قهرماني جهان و آسيا و كسب عنوان جهاني را دارند. فقط عليرضا مهمدي اولين بار است كه در تركيب بزرگسالان راهي قهرماني جهان ميشود اما با جوانان سابقه كسب خوشرنگترين مدال اين رقابتها را داشته است و به همين دليل بيتجربه نيست؛ مسئلهاي كه كار كادرفني را راحت ميكند، به همين دليل انتظارات از تيم ملي كشتي فرنگي بالاتر ميرود و مسئوليت كشتيگيران سنگينتر ميشود اما در عين حال روحيه و انگيزه آنها را بالا ميبرد. اينكه بدانند مردم و كارشناسان به توانمنديها و شايستگيهايشان ايمان دارند بيشك ميتواند تأثير مثبتي در روحيه آنها داشته باشد و انگيزههايشان براي رفتن روي سكو را چندبرابر كند. درست است كه سال گذشته كشتي فرنگي نتوانست انتظارات را برآورده كند و به رغم حضور روسها به كار خود با چهارمي پايان داد اما اين ناكامي هم خود تجربه بزرگي است كه ميتواند در مسابقات صربستان كمك شاياني براي آنها باشد. سال گذشته براي محسننژاد يك تراژدي بود؛ او خيلي خوب و فني كار كرد و در سه دقيقه دوم به رغم گرفتن اخطار دوم با بارانداز زيبا و فيتو امتيازات خود را به ۷ رساند، حتي فيتوي دوم را هم اجرا كرد تا 9 امتيازي شود اما درست در حالي كه كشتي به نفع او بود، حريف ترك با بردن مليپوش ما روي پل او را ضربه فني كرد تا شاهد يك حذف تراژيك باشيم! اين باخت به كولهبار تجربيات او افزوده و حالا محسننژاد بهتر از هر كسي ميداند بايد عجله خود را براي كسب امتياز كم كند تا ديگر غافلگير نشود. پويا دادمرز هم در اين رقابتها مستعد كسب مدال است. درست مثل محمدعلي گرايي كه سال گذشته به دليل ناكامي در المپيك از لحاظ روحي- رواني شرايط خوبي نداشت اما امسال بيشك سالي متفاوت براي او خواهد بود. گرایی نبايد فراموش كند كه حريفان شناخت خوبي از او دارند. گرايي بايد حواسش باشد، وقتي از حريف عقب ميافتد، اجازه زياد شدن اين فاصله را به رقيب ندهد و در واقع بايد حواسش باشد كه كار به دقايق پاياني نكشد چراكه در كشتي ثانيهها اهميت بسيار دارند. ايمان محمدي هم كه امسال به جاي عليرضا نجاتي در تركيب جاي گرفته جوان مستعدي است، ضمن اينكه وزن 63كيلوگرم المپيكي نيست و همين حساسيت كار او را براي كسب نتيجه و رفتن روي سكو كم ميكند، البته نبايد فراموش كرد توزيع 90سهميه المپيك در اين رقابتها باعث ميشود تيمها با تمام توان خود راهي صربستان شوند، خصوصاً كه سهميهها تنها به مدالآوران تعلق نميگيرد و نفرات اول تا پنجم هر وزن ميتوانند جواز حضور در المپيك پاريس را كسب كنند و همين مسئله ميتواند كار را سخت كند، اما نه براي كشتي ايران كه همواره يك سر و گردن از رقبا بالاتر است. بيترديد مهمترين مسئله در اين رقابتها كسب سهميه است، اما كسب عنوانهاي انفرادي و همچنين تيمي نيز براي ايران از اهميت بسياری برخوردار است، خصوصاً حالا كه روسيه نميتواند به صورت تيمي در اين رقابتها حاضر شود. تيم ملي كشتي فرنگي ايران در اين رقابتها از نفرات جوان و باتجربه توأمان استفاده ميكند؛ اتفاقي كه نشان از پتانسیل بالاي كشتي ايران دارد و نشان ميدهد اين در واقع از مشخصههاي تيم ايران نسبت به ساير تيمهاست و حتي ميتواند برگ برنده رنگرز باشد. خصوصاً كه تيم ملي تمرينات و اردوهاي خوبي را هم پشت سر گذاشته است. اين تيم دو سال قبل با فاصله امتيازي بسيار اندك نسبت به روسها به عنوان نايبقهرماني در قهرماني جهان دست يافت. آن هم با كسب دو طلا، سه نقره و دو برنز؛ موفقيتي كه نه فقط قابل تكرار است كه قابليت ارتقا نيز دارد. ناكامي سال گذشته را ميتوان يك اتفاق يا حتي بدبياري خواند. باخت شايد گاهي براي كسب تجربيات گرانبها لازم است. ورزش برد و باخت را توأمان دارد. بيترديد از كشتي ايران همواره انتظار قهرماني ميرود اما گاهي بايد شرايط را هم در نظر گرفت. ناكاميها ميتوانند پلي باشند براي موفقيتهاي بعدي و تيم ملي كشتي فرنگي ايران با عبور از اين پل حالا در مسير موفقيت قرار دارد و اميدوارم با توجه به تواناييها و شايستگيای كه دارد با دست پر از بلگراد بازگردد.